سرویس خبری ایران من: در برههای که خاورمیانه دستخوش تحولات عمیق و پیچیده است، بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید میتواند معادلات منطقه را به کلی دگرگون کند. تضعیف موقعیت منطقهای ایران در کنار آسیبپذیری متحدانش در غزه و لبنان، فرصتی بیسابقه برای اعمال فشار بر تهران فراهم کرده است. اما آیا این شرایط به معنای موفقیت قطعی سیاست “فشار حداکثری” خواهد بود؟
موازنه قدرت در خاورمیانه: از ضعف اسرائیل تا آسیبپذیری ایران
ایران ضعیفتر از دوران رویارویی پیشین با ترامپ است. سیاست فشار همهجانبه، همراه با پیروزیهای نظامی اسرائیل، میتواند کشورهای حاشیه خلیج فارس را به سمت اتحادی قدرتمندتر علیه تهران سوق دهد.
خاورمیانه همواره دردسری بزرگ برای واشنگتن بوده، اما شاید اکنون به فرصتی برای دونالد ترامپ تبدیل شود.
شرایط منطقه نسبت به سال پیش که اسرائیل به شکلی باورنکردنی آسیبپذیر مینمود و ایران و همپیمانانش در اوج قدرت بودند، بسیار تغییر کرده است. امروز، گرچه اسرائیل نتوانسته حماس را در غزه ریشهکن کند، اما بخش بزرگی از توان جنگیاش را نابود کرده است. در لبنان نیز، حزبالله هنوز میتواند موشک شلیک کند و دست به کمین بزند، اما رهبری و تواناییهای راهبردیاش زیر ضربات اسرائیل به شدت آسیب دیده است.
راهبرد ترامپ: احیای فشار حداکثری و چالشهای پیش رو
ترامپ در دور نخست ریاست جمهوریاش، پیمانهای صلح میان اسرائیل و چند کشور عربی را به سرانجام رساند. در دور دوم، با منطقهای روبرو خواهد شد که موفقیتهای نظامی اسرائیل، توازن قدرت را دگرگون کرده است. این شرایط میتواند راه را برای مهار نفوذ ایران و برنامه هستهایاش هموار کند – البته اگر ترامپ بتواند از گرفتار شدن در باتلاقی دیگر در خاورمیانه پرهیز کند.
اسرائیل به یاری آمریکا توانست حملههای موشکی و پهپادی ایران در آوریل و اکتبر را خنثی کند و پس از حمله آخر، پاسخی سخت و دقیق به ایران داد. حالا که متحدانش آسیب دیدهاند، پدافند هواییاش از کار افتاده و زرادخانه موشکیاش ارزش خود را از دست داده، ایران بیش از هر زمان دیگری در چند دهه گذشته آسیبپذیر شده است.
نقش متحدان منطقهای: از عربستان تا اسرائیل
باید از بایدن قدردانی کرد. درست است که او بارها اسرائیل را به خویشتنداری فراخوانده و رابطهاش با نتانیاهو تیره است، اما تسلیحات، پشتیبانی سیاسی و فرصت کافی برای پیشروی را در اختیار اسرائیل گذاشته است. این باور که اسرائیل به تنهایی از خود دفاع میکند، افسانهای بیش نیست: نیروهای آمریکایی بارها مستقیم به نفع اسرائیل جنگیدهاند و پهپادها و موشکها را سرنگون کردهاند. از حمله هفتم اکتبر حماس تا امروز، روابط آمریکا و اسرائیل با وجود ناهمواریهای فراوان، کارآمد بوده است.
به نظر میرسد ترامپ پذیرش پیروزی بایدن از سوی نتانیاهو را فراموش کرده و از نمایش اخیر قدرت اسرائیل خشنود است. همین موضوع – در کنار گزارشهایی درباره تلاش ادعایی ایران برای ترور ترامپ در پاییز – میتواند زمینهساز تغییری بزرگ در منطقه از راه فشار بر سرسختترین دشمن آن باشد.
پیچیدگیهای مسیر: از بحران غزه تا خطر تشدید تنشها
احتمالاً ترامپ دوباره سیاست فشار همهجانبه را برای به زانو درآوردن اقتصاد ایران پیش خواهد گرفت. همزمان، آمریکا شاید برخورد سختتری با حوثیهای یمن که همچنان کشتیرانی در دریای سرخ را مختل میکنند، در پیش بگیرد.
آمریکا میتواند همراه با اسرائیل، آشکارا اعلام کند که ایران را مسئول حملههای نیروهای همپیمانش میداند – همان رویکردی که ترامپ با کشتن سردار سلیمانی در سال ۲۰۲۰ در پیش گرفت – به جای آنکه تنها به نیروهای نیابتی واکنش نشان دهد و به تهران مصونیت بدهد. شاید آمریکا سلاح و اطلاعات بیشتری برای حمله به تأسیسات هستهای ایران به اسرائیل بدهد – و حتی خود در این حمله شرکت کند – مگر آنکه تهران به توافق هستهای سختگیرانهتری تن دهد.
همچنین انتظار میرود ترامپ راه بایدن را در پیگیری توافقی بزرگ ادامه دهد – عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان، همراه با گسترش همکاریهای نظامی و فناوری آمریکا با سعودیها – تا جبهه ضد ایرانی را نیرومندتر کند.
وسوسه انجام این اقدامها قوی است، چرا که پیروزی در این راه – پایان دادن به دو دهه گسترش نفوذ ایران و جلوگیری از دستیابیاش به مرگبارترین سلاحهای جهان – پاداش بزرگی خواهد داشت. با توجه به نزدیکی روزافزون ایران، چین، روسیه و کره شمالی، تضعیف تهران به تضعیف این محور استبدادی نیز کمک میکند.
نخست، ترامپ باید هدفش را روشن کند. او در دور نخست ریاست جمهوریاش هرگز میان تغییر رفتار ایران و تغییر حکومت آن، یکی را برنگزید. با توجه به ضعف کنونی تهران، شاید هدف نخست دستیافتنی باشد، اما هدف دوم احتمالاً نه.
دوم، ترامپ باید کشورهای دودل خلیج فارس را با خود همراه کند. عربستان و امارات از ایران بیزارند اما از جنگ در همسایگی خود هراس دارند. ترامپ باید نشان دهد که مانند سال ۲۰۱۹ که ایران به تأسیسات نفتی عربستان حمله کرد، آنها را در میانه بحران تنها نخواهد گذاشت.
سوم، واشنگتن باید هوای بازار نفت را داشته باشد. فشار بر ایران یعنی حذف روزانه ۱.۷ میلیون بشکه نفت از بازار جهانی. اگر ترامپ نخواهد تحریمهای روسیه و ونزوئلا را سبک کند، باید تولید داخلی را بالا ببرد و عربستان را به افزایش تولید راضی کند.
خاورمیانه دگرگون شده، اما همان خاورمیانه است – سرزمینی که بلندپروازانهترین نقشهها در آن به آسانی نقش بر آب میشود.