سرویس خبری ایران من: این متن یادداشت دکتر محمد جواد ظریف، وزیر پیشین امور خارجه جمهوری اسلامی ایران و معاون راهبری فعلی رئیس جمهور در نشریه معتبر فارن افرز (Foreign Affairs) است که در آن به تشریح دیدگاههای ایران درباره مسائل منطقهای، روابط با غرب، و چشمانداز صلح و ثبات در خاورمیانه میپردازد. دکتر ظریف در این مقاله که با عنوان “چشمانداز ایران برای صلح” منتشر شده، تلاش کرده است تا ضمن تبیین مواضع اصولی ایران، راهکارهایی عملی برای برونرفت از بحرانهای موجود و دستیابی به صلح پایدار در منطقه ارائه دهد.
دیدگاه نوین در سیاست خارجی ایران
در ۳۰ جولای، مسعود پزشکیان به عنوان رئیس جمهور جدید ایران سوگند یاد کرد. تنها چند ساعت پس از مراسم تحلیف، اسماعیل هنیه، نخست وزیر پیشین تشکیلات خودگردان فلسطین و رئیس دفتر سیاسی حماس، که برای شرکت در مراسم تحلیف دعوت شده بود، در مهمانسرایی نزدیک مجموعه ریاست جمهوری توسط اسرائیل به شهادت رسید. شهادت وی در خاک ایران سایهای بر مراسم افکند و پیشدرآمدی بر چالشهایی بود که پزشکیان در پیشبرد اهداف سیاست خارجی خود با آن روبرو خواهد شد.
اما پزشکیان برای رویارویی با تمام دشواریهایی که در سالهای پیش رو به وجود خواهد آمد، آمادگی کامل دارد. او تشخیص داده است که جهان در حال گذار به عصری پساقطبی است که در آن، بازیگران جهانی میتوانند همزمان در حوزههای مختلف هم همکاری و هم رقابت کنند. وی سیاست خارجی انعطافپذیر را در پیش گرفته که در آن، تعامل دیپلماتیک و گفتگوی سازنده را به جای تکیه بر الگوهای کهنه در اولویت قرار میدهد. نگاه ایشان به مقوله امنیت ملی، نگاهی همهجانبه است که علاوه بر تقویت توان دفاعی کشور، به ارتقای امنیت شهروندان از طریق بهبود شرایط اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی نیز توجه ویژه دارد.
چالشها و فرصتهای منطقهای
پزشکیان خواهان ثبات و توسعه اقتصادی در خاورمیانه است. او میخواهد با کشورهای عربی همسایه همکاری کند و روابط با متحدان ایران را تقویت نماید و هم میخواهد با غرب تعامل سازنده داشته باشد. دولت او آماده است تا تنشها با ایالات متحده را که آن هم به تازگی رئیس جمهور جدیدی را انتخاب کرده است، مدیریت کند. پزشکیان اعتقاد دارد که میتوان بر اساس اصل برابری، علاوه بر مذاکره درباره توافق هستهای، به گفتگو درباره دیگر مسائل مورد علاقه طرفین نیز پرداخت.
با این حال، همانطور که پزشکیان به روشنی بیان کرده است، ایران در برابر خواستههای نامعقول تسلیم نخواهد شد. کشور همواره در برابر تجاوز اسرائیل ایستادگی خواهد کرد و در حفاظت از منافع ملی خود مصمم خواهد ماند.
این لحظهای تاریخی برای ثبات است که جهان نباید آن را از دست بدهد. تهران قطعاً چنین نخواهد کرد. پس از بیش از دو قرن آسیبپذیری، ایران تحت رهبری آیتالله خامنهای سرانجام ثابت کرده است که میتواند در برابر هر تجاوز خارجی از خود دفاع کند. برای ارتقای این دستاورد به سطحی بالاتر، ایران تحت ریاست جمهوری جدید خود قصد دارد روابط با کشورهای همسایه را بهبود بخشد تا به ایجاد نظمی منطقهای کمک کند که موجب ثبات، رفاه و امنیت شود.
مسیر پیش رو در روابط با غرب
منطقه ما مدتهای طولانی درگیر دخالتهای خارجی، جنگها، درگیریهای فرقهای، تروریسم، قاچاق مواد مخدر، کمبود آب، بحران پناهندگان و تخریب محیط زیست بوده است. برای مقابله با این چالشها، ما برای دستیابی به یکپارچگی اقتصادی، امنیت انرژی، آزادی دریانوردی، حفاظت از محیط زیست و گفتگوی بین ادیان تلاش خواهیم کرد.
در نهایت، این تلاشها میتواند به ترتیبات منطقهای جدیدی منجر شود که وابستگی خلیج فارس به قدرتهای خارجی را کاهش دهد و ذینفعان را تشویق کند تا اختلافات را از طریق سازوکارهای حل و فصل منازعات حل کنند. برای این منظور، کشورهای منطقه میتوانند معاهداتی را دنبال کنند، نهادهایی را ایجاد کنند، سیاستهایی را اجرا کنند و اقدامات قانونی را تصویب نمایند.
راهکارهای صلح و ثبات منطقهای
کشور ما و همسایگانش میتوانند با بهرهگیری از تجربه موفق پیمان هلسینکی، که منجر به تأسیس سازمان امنیت و همکاری اروپا شد، آغازگر این مسیر باشند. آنها میتوانند از مأموریتی که شورای امنیت سازمان ملل در سال ۱۹۸۷ تحت قطعنامه ۵۹۸ به دبیرکل سازمان ملل داد و هرگز اجرا نشد، استفاده کنند. آن قطعنامه که به جنگ ایران و عراق پایان داد، از دبیرکل خواست با ایران، عراق و سایر کشورهای منطقه مشورت کند تا اقداماتی را که میتواند امنیت و ثبات در خلیج فارس را افزایش دهد، بررسی نماید. دولت پزشکیان معتقد است این مفاد میتواند مبنای حقوقی برای گفتگوهای جامع منطقهای باشد.
البته موانعی وجود دارد که ایران و همسایگانش باید برای ایجاد نظم منطقهای صلحآمیز و یکپارچه بر آنها غلبه کنند. برخی اختلافات با همسایگان ریشههای عمیقی دارند که توسط تفسیرهای متفاوت از تاریخ شکل گرفتهاند. برخی دیگر از سوء برداشتها، عمدتاً ناشی از ارتباطات ضعیف یا ناکافی، نشأت میگیرند. برخی دیگر از این اختلافات، ساخته و پرداخته قدرتهای خارجی است، همچون شبههافکنیها درباره ماهیت و اهداف برنامه صلحآمیز هستهای ایران.
اما خلیج فارس باید به پیش برود. چشمانداز ایران با منافع کشورهای عربی همسو است که همگی خواهان منطقهای باثباتتر و مرفهتر برای نسلهای آینده هستند. بنابراین ایران و جهان عرب باید بتوانند اختلافات خود را حل کنند. حمایت ایران از مقاومت فلسطین میتواند آغازگر چنین همکاری باشد. جهان عرب، در نهایت، با ایران در حمایت از احقاق حقوق ملت فلسطین متحد است.
پس از بیش از ۲۰ سال محدودیتهای اقتصادی، ایالات متحده و متحدان غربیاش باید بپذیرند که ایران به فشار پاسخ نمیدهد. اقدامات اجباری فزاینده آنها همواره نتیجه معکوس داده است. در اوج آخرین کارزار فشار حداکثری واشنگتن و تنها چند روز پس از ترور دانشمند برجسته هستهای ایران، محسن فخریزاده توسط اسرائیل، مجلس ایران قانونی را تصویب کرد که دولت را موظف به پیشبرد سریع برنامه هستهای و کاهش نظارتهای بینالمللی میکرد. تعداد سانتریفیوژها در ایران از سال ۲۰۱۸ – زمانی که دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا از توافق هستهای خارج شد – به طور چشمگیری افزایش یافته و سطوح غنیسازی از ۳.۵ درصد به بیش از ۶۰ درصد جهش کرده است. به راستی اگر غرب از مسیر همکاری خارج نمیشد، هیچکدام از این وقایع رخ نمیداد. از این منظر، ترامپ که در ژانویه مجدداً قدرت را به دست خواهد گرفت، و شرکای واشنگتن در اروپا خود مقصر پیشرفت مداوم هستهای ایران هستند.
غرب به جای افزایش فشار بر ایران باید به دنبال راهحلهای برد-برد باشد. توافق هستهای نمونهای منحصر به فرد است و غرب باید به دنبال احیای آن باشد. اما برای این کار، باید اقدامات ملموس و عملی – از جمله اقدامات سیاسی، قانونگذاری و سرمایهگذاریهای متقابلاً سودمند – انجام دهد تا اطمینان حاصل شود که ایران میتواند همانطور که وعده داده شده بود، از توافق بهره اقتصادی ببرد. چنانچه ترامپ ارادهای برای برداشتن چنین گامهایی نشان دهد، جمهوری اسلامی ایران آمادگی دارد وارد گفتگویی سازنده شود که منافع هر دو کشور را تأمین کند.
در مقیاس گستردهتر، سیاستگذاران غربی باید بپذیرند که راهبردهای معطوف به رویارویی ایران و کشورهای عربی از طریق حمایت از ابتکاراتی مانند به اصطلاح توافقهای ابراهیم (که روابط بین کشورهای مختلف عربی و اسرائیل را عادی کرد) در گذشته ناکارآمد بوده و در آینده نیز موفق نخواهد شد. غرب به رویکردی سازندهتر نیاز دارد – رویکردی که از اعتماد به نفس سخت به دست آمده ایران بهره برداری کند، ایران را به عنوان بخشی جداییناپذیر از ثبات منطقهای بپذیرد و به دنبال راهحلهای مشترک برای چالشهای مشترک باشد. چنین چالشهای مشترکی حتی میتواند تهران و واشنگتن را به مدیریت تعارض به جای تشدید تصاعدی سوق دهد. همه کشورها، از جمله ایران و ایالات متحده، در پرداختن به علل اساسی ناآرامیهای منطقهای منافع مشترک دارند. اگرچه ایران امروز اطمینان دارد که میتواند برای دفاع از خود بجنگد، اما خواهان صلح است.
این بدان معناست که همه کشورها در توقف اشغالگری اسرائیل منافع دارند. آنها باید درک کنند که جنگ و خشم تا پایان اشغال ادامه خواهد داشت. شاید اسرائیل گمان کند میتواند برای همیشه بر ملت فلسطین غلبه کند، اما این خیالی خام است؛ چرا که ملتی که همه چیز خود را از دست داده، هرگز تن به شکست نخواهد داد.
نباید اجازه دهیم این فرصت طلایی برای گشودن فصلی نو از دست برود.