صفحه اصلی / اخبار داخلی / صالحی امیری: تمدن ایرانی فراتر از مرزهای جغرافیایی است

سیدرضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی

صالحی امیری: تمدن ایرانی فراتر از مرزهای جغرافیایی است

صالحی امیری درباره تفاوت مرزهای سیاسی و فرهنگی ایران سخن می‌گوید و با اشاره به حضور فرهنگ ایرانی در کشورهای همسایه، بر لزوم تفکیک دیپلماسی فرهنگی از سیاسی تأکید می‌کند. او همچنین دیدگاه نوینی درباره مصادره مشاهیر ارائه می‌دهد.
وزیر میراث فرهنگی در گفت‌وگو درباره گستره تمدن ایرانی

سرویس خبری ایران من: گفت‌وگوی عمیق با سیدرضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، روایتی است از نگاه متفاوت به مفهوم تمدن ایرانی و گستره فرهنگی آن. در این مصاحبه که بخشی از برنامه “ایرانم” است، صالحی امیری به تشریح تفاوت‌های میان حوزه سیاسی و تمدنی ایران می‌پردازد و دیدگاه‌های نوینی درباره مصادره مشاهیر و میراث مشترک فرهنگی ارائه می‌دهد. این گفت‌وگو نه تنها به موضوع هویت ایرانی می‌پردازد، بلکه راهکارهایی برای تعامل سازنده با کشورهای منطقه در حوزه فرهنگ پیشنهاد می‌کند.

 

مفهوم ایران فرهنگی و مرزهای تمدنی

 

به گزارش ایران من، سیدرضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، میهمان دومین برنامه «ایرانم» بود که سلسله گفت‌وگوهای خبرگزاری جمهوری اسلامی با چهره‌های مختلف درباره ایران است.

 

صالحی امیری در این گفت‌وگو دوگانه اسلامیت و ایرانیت را انحرافی و خطای راهبردی خواند، نظر متفاوتی درباره مفهوم «مصادره مشاهیر ایرانی» بیان کرد، کوروش را یکی از عناصر هویتی ایران دانست. ایران‌هراسی را یک مگاپروژه دانست که رفع آن کار یک دستگاه نیست و… و. مشروح گفت‌وگوی صالحی‌ امیری با برنامه «ایرانم» را می‌خوانید:

 

خیلی سؤال خوبی است. بحثی از گذشته‌های دور در جریان بود و آن اینکه یک گفتمان حاکم در فرهنگ، برای آن مرزهای فرهنگی قائل است و اصولاً فرهنگ را در چارچوب مرزهای بستهٔ خودش تعریف می‌کند. بسیاری از دولت‌ها در دنیا اینگونه دوست دارند که فرهنگ را در چارچوب مرزهای بسته خود تعریف کنند. این‌ها کشورهایی هستند که دارای یک تمدن، تاریخ و تبار فرهنگی جدی و بنیادینی نیستند. دستهٔ دیگر که کشورهای صاحب تمدن و فرهنگ و یک تبار طولانی هستند که فراتر از جغرافیا از فرهنگ صحبت می‌کنند، بنابراین، ما یک حوزهٔ فرهنگی و یک حوزهٔ فراسرزمینی داریم.

 

عمق استراتژیک فرهنگی و روابط با همسایگان

 

تمدن مرز نمی‌شناسد و برای آن جغرافیا تعریف نمی‌شود. ما وقتی که از اندیشه تمدن ایرانی صحبت می‌کنیم، همهٔ حوزه‌ای که از آن به عنوان حوزهٔ نوروز نام می‌بریم در سیزده کشور، ایران فرهنگی هستند. اما تصور غلطی خصوصاً بعد از انقلاب تبلیغ شد که این باعث ایجاد یک سوءظن و بعد دچار یک تنش سیاسی شد و آن اینکه رویکرد مداخله‌گری را جایگزین رویکرد عقلانیت فرهنگی کردند.

 

تمدن ایرانی در پهنای جغرافیای بزرگی حضور و بروز داشته است. وقتی ما از صفویه صحبت می‌کنیم، حوزهٔ تمدنی صفویه در حوزه جغرافیای ایران نبود، بلکه خیلی فراتر بوده است. اواخر من تاجیکستان بودم، تعبیر من در تاجیکستان یک ملت و دو دولت بود. آنجا واقعاً ایران است. خیابان سعدی، حافظ، رودکی و آثار باستانی که دارد، همهٔ این‌ها به حوزهٔ تمدنی ایران تعلق دارد، اما این تصور غلط باید از ذهن پاک بشود، این متعلق به ایران نیست، متعلق به تمدن ایرانی است. آنجا حوزه سیاسی ما نیست، حوزهٔ تمدنی ماست. ما مرز بین حوزه سیاسی و حوزهٔ تمدنی را بعد از انقلاب مخدوش کردیم. همهٔ حوزهٔ نوروز، حوزهٔ تمدنی ماست اما هیچکدام مرزهای سیاسی ما نیستند و ما حق مداخله در مرزهای سیاسی دیگران را به لحاظ قوانین جاری در نظام بین‌الملل نداشته و نداریم. هم ‌آن‌ها باید نسبت به تمدن ایرانی احساس قرابت کنند، هم ما باید احساس غرور کنیم.

 

میراث مشترک و مسئله مصادره مشاهیر

 

تمام ظرفیت‌های موجود در جمهوری آذربایجان، ظرفیت تمدن ایرانی است، اما آنجا متعلق به ملت آذربایجان است و در حوزهٔ جغرافیای سیاسی آذربایجان است. ما به ارمنستان رفتیم. مسجد کبود در قلب ایروان و مربوط به دورهٔ قاجار است. عباسقلی‌خان آن را ساخته و با مساجد قاجار در ایران و تهران شباهت‌های زیادی دارد و بلکه زیباتر هم هست. ما به آن‌ها پیشنهاد کردیم که پنج کلیسا را در تهران و ارومیه و تبریز ثبت جهانی کردیم، شما هم مسجد کبود را ثبت جهانی کنید که این وفاق بین‌المللی ما شود.

 

من به این بحث هم در کتاب دیپلماسی فرهنگی و هم در دوران دانشگاه به طور مفصل پرداخته‌ام. ما باید نسبت به ایران فرهنگی احساس غرور داشته باشیم که دنیای امروز مدیون تمدن و فرهنگ ایرانی است. اما باید با دقت و با ظرافت به این بحث بپردازیم که مبادا طرح موضوع ایران فرهنگی باعث تحریک همسایگان ما برای دغدغهٔ مداخلهٔ سیاسی شود.

 

ما باید در استخدام مفاهیم خیلی دقت کنیم. قطعاً هیچ کشوری عمق استراتژیک سیاسی ما نیست، آن‌ها عمق استراتژیک فرهنگی ما در حوزه تمدن ایرانی هستند. تمدن ایرانی که می‌گوییم گنجینهٔ بزرگی است که آنچنان غنی است و حیات و استمرار دارد و می‌درخشد که همهٔ کسانی که با این تمدن آشنا می‌شوند و خواهند شد، احساس حیرت و غرور می‌کنند. مطمئن باشید بزرگترین تمدن بشری امروز در حوزهٔ تمدن ایرانی فرهنگی است. اما عمق استراتژیک ما تبادل فرهنگی، تعامل فرهنگی، گفت‌وگوی فرهنگی و در نهایت همکاری‌های مشترک فرهنگی است.

 

وقتی شما وارد سمرقند و بخارا در ازبکستان می‌شوید – من چند سال قبل سفر شخصی داشتم – انگار وارد اصفهان می‌شوید. شهر با شما صحبت می‌کند، شهر زنده است، راننده تاکسی فارسی صحبت می‌کند، عوامل هتل فارسی صحبت می‌کنند، احساس نوعی جذابیت را در چهره و در لسان این عزیزان می‌بینید وقتی با ایرانی مواجه می‌شوند. انگار دارند با یک برادر در یک خانواده صحبت می‌کنند. نوع نگاه و ادبیات در حوزهٔ تمدن و فرهنگ ایرانی با نوع نگاه در خارج از این حوزه متفاوت است.

 

اخیراً با آقای رئیس‌جمهور به تاجیکستان رفتیم، اولین کاری که پس از ورود کردند این بود که اشعار فردوسی را می‌خوانند. رئیس‌جمهور تاجیکستان دستور داده چهار میلیون شاهنامه چاپ کنند و به هر خانواده تاجیک یک نسخه بدهند. همه از حافظ و سعدی شعر می‌خوانند. کلام تکراری‌ و بیشترین کاربرد آن‌ها از اشعار رودکی است؛ از مدرسه تا دانشگاه تا جامعه.

 

هویت ملی و عناصر سازنده آن

 

شما وزیر میراث فرهنگی هستید و این فرهنگ مربوط به هویت ایرانی است. این هویت ایرانی هم عناصری دارد، ایران، اسلام و تشیّع است. بنابراین هرسهٔ این‌ها با همدیگر یک مفهوم واحدی را ساخته‌اند به عنوان هویت ایرانی، آیا به نظر شما در سیاستگذاری‌های کلان فرهنگی حتی اجتماعی، آموزشی و علمی، ما توانسته‌ایم در سال‌های اخیر و مشخصاً در بعد از انقلاب، توازنی برقرار کنیم بین هر سهٔ این عناصر؟ یا نه، بعضی مواقع بعضی عناصر به دلایلی مغفول مانده‌اند و از آن‌ها غفلت شده است، سوءبرداشت‌هایی در مورد آن‌ها وجود داشت و بعضی عناصر پررنگ شد؟ شما مثال کوروش را زدید، چرا امروز کوروش تبدیل به یک مناقشهٔ سیاسی شده است؟

 

پیوند ناگسستنی اسلامیت و ایرانیت

 

به گزارش ایران من، من معتقدم یک خطای استراتژیک در فهم مسائل تمدنی این سرزمین بعد از انقلاب شکل گرفت که ما را دچار یک‌نوع کج‌کارکردی و نوعی انفعال در این حوزه کرد. عده‌ای به دوگانه‌ای به نام اسلامیت و ایرانیت پرداختند. این دوگانه انحرافی و غلط و نوعی خطای راهبردی بود. اولین سؤال این است که عناصر هویت ملی و دینی ما چیست؟ هویت ما اول از همه ایران است. ایران بزرگترین ظرف و ظرفیت هویت‌ساز این ملت و حوزه تمدنی ماست. اسلام وارد ایران می‌شود، ایران که بود و این سرزمین بود و قدرت هم در اینجا حاکم بود. چون ایرانیان موحد بودند، اسلام را پذیرفتند و اسلام در جامعه ایران بدون مناقشه هم جذب شد و هم هضم شد، چون با فطرت ایرانی سازگار بود. مؤلفه دوم اسلام است و سومی‌اش هم زبان فارسی است.

 

میراث فرهنگی و چالش‌های معاصر

 

ما یک جسم و یک روح داریم. جسم ما نقش جهان و تخت‌جمشید است و یک میلیون اثر میراثی که در ایران داریم. تنها کشور روی کرهٔ زمین هستیم که این حجم از آثار را در دل خودش دارد. عجیب است همهٔ گنجینه‌های این سرزمین در زیر زمین است، ما ۴۳ هزار تا را ثبت کردیم که روی زمین است. ده‌ها برابر آنچه که روی زمین داریم در زیرزمین این جغرافیاست. شما شهر سوخته را ببینید، از دل زمین بالا می‌آید. در شهر سوخته شما آثار جراحی چشم و جراحی جمجمه و انیمیشن و غیره را می‌بینید. هگمتانه در همدان شناسنامهٔ ایران است، یک تمدن است، بی‌نظیر است و باید آنجا را بازشناسی کنیم.

 

مقابله با ایران‌هراسی و ضرورت عزم ملی

 

ایران‌هراسی یک مگاپروژه است؛ یک پروژه نیست که یک دستگاه مثل میراث فرهنگی بگوید من یک پروژه تعریف می‌کنم و به شما تضمین می‌دهم که ظرف یک یا دو سال مسألهٔ ایران‌هراسی حل شود، این حرف گزافه‌گویی است. این یک مگاپروژه است که طی چند دههٔ گذشته، نظام بین‌الملل، در رأس آن ابررسانه‌های بیگانه و غرب، آگاهانه تصمیم گرفتند که برای مهار انقلاب اسلامی، افکار عمومی جهانیان را نسبت به ایران تخریب کنند و من باید از روی صدق بگویم در این پروژه موفق بودند؛ تخریب افکار عمومی جهانیان علیه ایران زیبا، ایران تمدنی و ایران بزرگ.

 

در خوزستان این را به مردم گفتم این سرزمین هم تمدن است و هم سرزمین جنگ و شهادت است و هم سرزمین نفت است و هم سرزمین کشاورزی است، همه آن چیزی که خوبان در دنیا دارند، یکجا در این خوزستان ما جمع شده است، بله که من دغدغهٔ خوزستان را دارم، بله که دغدغهٔ ایران را دارم. ما با دو پدیده سروکار داریم، یکی اینکه به عنوان یک ارزش بنیادین ایرانیان باید یک بار دیگر از چهرهٔ ایران غبار را پاک کنیم و مظلومیت را کنار بزنیم و ایران زیبای قدرت بزرگ تمدنی را هم در داخل و هم در سطح جهانی به رخ بکشیم. نکته دوم مراقب دشمن باشیم که مبادا دشمن به این سرزمین طمع کند. لازمهٔ این مراقبت وفاق و همدلی و همگرایی و همدردی است.

 

ما امروز باید به این درک مشترک در سطح ملی برسیم که بقای ایران، در وفاق ملی شکل می‌گیرد. باید باور کنیم که با مناقشات، چنگ‌اندازی، تخریب و انتقام‌جویی ما به هدف متعالی نمی‌رسیم، الاّ اینکه به ایران بزرگ ضربه می‌زنیم. باید باور کنیم امروز فراتر از مناقشات بی‌حاصل چهار دههٔ گذشته، باید در زمینی با هم حرکت کنیم که این زمین لازمه اصلی‌اش حفظ و تداوم حیات ایران بزرگ ماست. حفظ ایران بزرگ ما با سخنرانی و شعار نمی‌شود. با کارآمدی، با انسجام و وفاق و جلب رضایت مردم ممکن است.

 

من معتقدم ایران و ایرانی با هم یک رابطهٔ وثیق دارد. موقعی ایران می‌ماند که ایرانی بماند، موقعی ایرانی می‌ماند که ایران بماند، این دو با هم لازم و ملزوم هستند. لذا همهٔ دولتمردان مخاطب هستند از جمله خودم. حفظ سرمایهٔ اجتماعی، جلب رضایت، مشارکت و امنیت مردم، مقدمهٔ بقای ایران است. اگر به ایران فکر می‌کنیم باید به مردم ایران هم فکر کنیم. فکر به مردم ایران یعنی رضایتمندی آن‌ها، اعتماد آن‌ها و مشارکت آن‌ها در فرآیند حرکت. در غیراینصورت اگر تجزیه یا انقطاعی بین ایران و مردم ایران قائل بشویم، یک خطای استراتژیک است.

خبرهای دیگر

فرستاده ویژه آمریکا در حال افشای جزئیات نامه ترامپ به ایران

استیون ویتکاف، فرستاده ویژه آمریکا به خاورمیانه

نفتکش روسی اونتین در سواحل آلمان

وزارت خارجه آلمان

عضو خبرنامه "ایران من" شوید

خبرنامه هفتگی

آخرین اخبار مهم ایران و جهان را برای شما ارسال خواهیم کرد

عضویت

آخرین اخبار ایران و جهان

Are you sure want to unlock this post?
Unlock left : 0
Are you sure want to cancel subscription?
-
00:00
00:00
Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00