———– این خبر را میتوانید بصورت صوتی گوش دهید ————
سرویس خبری ایران من: اقتصاد ایران در سالهای اخیر با چالشهای بیسابقهای روبرو شده است. موانع متعدد داخلی و خارجی، فضای سرمایهگذاری در بخش تولید را بهشدت محدود کرده و سؤالات جدی درباره امکانپذیری توسعه صنعتی در شرایط فعلی مطرح شده است. این نوشتار به بررسی واقعبینانهای از وضعیت موجود و موانع ساختاری پیش روی سرمایهگذاران میپردازد.
اقتصاد ایران در سالهای اخیر با موانع متعددی روبهرو شده که سرمایهگذاری در بخش تولید را به چالشی غیرقابلحل تبدیل کرده است. تحریمهای بینالمللی، حضور در لیست سیاه FATF، ضعف محیط کسبوکار و کمبود منابع زیرساختی مانند آب، برق و گاز، عدم احترام به حقوق مالکیت و…مجموعهای از موانع ساختاری را پدید آوردهاند که هرگونه امید به توسعه تولید پایدار را از بین میبرند.
تحریمها و انزوای مالی؛ مانع اول
تحریمهای گسترده، دسترسی ایران به بازارهای جهانی و نظام بانکی بینالمللی را قطع کرده است. گزارش بانک جهانی نشان میدهد که هزینه نقلوانتقال مالی بهدلیل استفاده از واسطهها تا ۲۰ درصد افزایش یافته و تأمین مواد اولیه و تجهیزات برای تولید را به فرایندی پرهزینه و غیرقابل پیشبینی تبدیل کرده است. در کنار این، حضور ایران در لیست سیاه FATF ، مبادلات مالی را پرریسکتر کرده و اعتماد سرمایهگذاران خارجی و داخلی را از بین برده است. مؤسسه بامداد گزارش داده که این وضعیت، هزینه تأمین مالی را تا ۳۰ درصد بالا برده و دسترسی به اعتبار را تقریباً ناممکن ساخته است.
مصائب محیط کسبوکار و زیرساختهای ناکافی
محیط کسبوکار نیز شرایط را بدتر میکند. رتبه ۱۲۷ ایران در شاخص سهولت کسبوکار بانک جهانی (۲۰۲۰)، نتیجه بوروکراسی پیچیده، قوانین ناپایدار و فساد اداری است. اخذ مجوز تأسیس یک واحد تولیدی در ایران بیش از ۷۰ روز زمان میبرد، در حالی که در کشورهای همسایه این فرایند کمتر از دو هفته طول میکشد. این تأخیرها و هزینههای پنهان، بازده سرمایهگذاری را بهشدت کاهش میدهد. از سوی دیگر، بحران زیرساختها ضربه نهایی را وارد میکند. قطعی برق صنعتی به بیش از ۴۰۰۰ ساعت در سال رسیده، کمبود آب مناطق کلیدی و شهرک های صنعتی را فلج کرده و عرضه ناپایدار گاز، صنایع انرژیبر را با توقفهای مداوم مواجه ساخته است. این نارساییها، تولید مداوم را غیرممکن و هزینههای اضافی را اجتنابناپذیر میکند.
ادعاهای سرمایهگذاری: واقعیت یا رانتجویی؟
در چنین شرایطی، ادعای امکان سرمایهگذاری موفق در تولید، پرسشبرانگیز است. شواهد نشان میدهد که بسیاری از این تقاضاها ریشه در دسترسی به تسهیلات بانکی ارزان یا معافیتهای رانتی دارد.
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس حاکی از آن است که بیش از ۶۰ درصد وامهای کلان در دهه گذشته یا به پروژههای ناکام اختصاص یافته یا صرف فعالیتهای غیرمولد شده است. برخی دیگر از این اظهارات نیز ممکن است صرفاً نمایشی برای جلب توجه مقامات باشد، بدون پشتوانه عملی. این الگوها نشان میدهد که انگیزههای پشت این ادعاها، اغلب اقتصادی نیست.
بهطور خلاصه، تحریمها، انزوای مالی، ضعف ساختاری محیط کسبوکار و ناکافی بودن زیرساختها، سرمایهگذاری در تولید ایران را به امری غیرواقعی تبدیل کردهاند. بدون تغییرات بنیادین در سیاستهای داخلی و خارجی، این حوزه نمیتواند مقصدی امن یا سودآور برای سرمایه باشد. ادعاهای خلاف این، بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشند، به انگیزههای رانتجویانه یا سیاسی وابستهاند. تولید در ایران، تا رفع این موانع، رویایی دستنیافتنی باقی خواهد ماند