سرویس خبری ایران من: پس از بازگشت دونالد ترامپ به قدرت، فضای سیاست خارجی آمریکا بار دیگر به سمت افزایش فشار بر ایران حرکت کرده است. اعلام موضع صریح ترامپ مبنی بر اینکه “گزینه نظامی روی میز است”، در کنار تحلیلهای مختلفی که از احتمال درگیری نظامی بین ایران و آمریکا خبر میدهند، شرایطی پیچیده و پرمخاطره را برای جمهوری اسلامی رقم زده است.
در این میان، ایران با پنج پرونده کلیدی مواجه است که سه مورد از آنها در روابط با آمریکا تأثیر مستقیم دارند و دو پرونده دیگر مربوط به مسائل داخلی است.
پروندههای روی میز جمهوری اسلامی
۱. پرونده هستهای: از غنیسازی تا ساخت سلاح هستهای
برنامه هستهای ایران همچنان یکی از مهمترین نقاط اختلاف میان تهران و واشنگتن است. پیشرفتهای ایران در غنیسازی اورانیوم و احتمال حرکت به سمت تولید سلاح هستهای، حساسیتهای بینالمللی را برانگیخته و به یکی از اصلیترین موضوعات مذاکرات تبدیل شده است.
۲. پرونده نظامی و امنیتی: موشکهای بالستیک و حضور منطقهای
فعالیتهای منطقهای ایران، بهویژه نقش آن در حمایت از گروههای مقاومت در خاورمیانه و توسعه برنامه موشکی، باعث افزایش فشارهای آمریکا و متحدانش شده است. اسرائیل و کشورهای عربی منطقه نیز این موضوع را یکی از تهدیدهای اساسی علیه خود تلقی میکنند.
۳. پرونده حقوق بشر: چالشی فراتر از آمریکا
مسائل مربوط به حقوق بشر در ایران نهتنها در سیاستهای آمریکا، بلکه در مواضع کشورهای اروپایی و سازمان ملل نیز تأثیرگذار است. این پرونده به یکی از ابزارهای فشار بر ایران تبدیل شده و حلوفصل آن میتواند تأثیر مثبتی بر مذاکرات داشته باشد.
۴. چالشهای اقتصادی داخلی: از تحریمها تا بحران انرژی
اقتصاد ایران، که سالها تحت فشار تحریمهای بینالمللی بوده، با چالشهایی نظیر کمبود منابع انرژی و ناکارآمدی در مدیریت اقتصادی مواجه است. این مسئله نهتنها بر قدرت چانهزنی ایران در مذاکرات تأثیر میگذارد، بلکه نارضایتی داخلی را نیز افزایش داده است.
۵. نبود انسجام اجتماعی و بحران در میان نخبگان
اختلافنظر میان گروههای تصمیمگیرنده در ایران و عدم توافق بر سر یک استراتژی مشخص برای مذاکرات، یکی دیگر از چالشهای اصلی است. ناهماهنگی در سطح تصمیمگیری باعث کاهش کارآمدی سیاست خارجی ایران شده و میتواند بر روند مذاکرات تأثیر منفی بگذارد.
استراتژی پیشنهادی: پیوند پروندههای داخلی و خارجی
یکی از راهکارهای ایران برای افزایش شانس موفقیت در مذاکرات، ایجاد پیوند میان حل پروندههای بینالمللی و حل بحرانهای داخلی است. بهعنوان مثال، ایران میتواند همزمان با پیشبرد مذاکرات هستهای، اصلاحات اقتصادی را نیز در دستور کار قرار دهد.
نگاه اقتصادی به مذاکرات: با توجه به رویکرد ترامپ در سیاست خارجی، که عمدتاً مبتنی بر ملاحظات اقتصادی است، ایران میتواند بهجای تمرکز بر چانهزنیهای سیاسی و امنیتی، مذاکرات را به سمت همکاریهای اقتصادی سوق دهد. تجربه مذاکرات آمریکا با دیگر رقبایش نشان میدهد که مسائل اقتصادی برای ترامپ در اولویت قرار دارد. بنابراین، ایران میتواند در ازای برخی امتیازات در پرونده هستهای، درخواستهای اقتصادی مطرح کند.
جایگزین توافق: آیا جنگ گزینه محتمل است؟
تجربه آمریکا در جنگهای عراق و افغانستان نشان داده است که ورود به یک درگیری نظامی جدید در خاورمیانه، هزینههای هنگفتی برای این کشور به همراه خواهد داشت. با توجه به اینکه این جنگها بیش از ۵ هزار میلیارد دلار هزینه داشتهاند، احتمال اینکه دولت آمریکا بخواهد بهجای درگیری، همکاری جدیدی را آغاز کند، گزینه بهتری به نظر میرسد.
حتی اگر آمریکا تصمیم به اقدام نظامی بگیرد، هزینههای آن بهمراتب بیشتر از گزینههای اقتصادی خواهد بود. بهعنوان مثال، سرمایهگذاری چند میلیارد دلاری در زیرساختهای انرژی ایران، میتواند هم برای ایران و هم برای آمریکا منافع بیشتری نسبت به یک جنگ پرهزینه داشته باشد.
نتیجهگیری
با بازگشت ترامپ به قدرت، روابط ایران و آمریکا وارد مرحله حساسی شده است. پنج پرونده کلیدی شامل مسائل هستهای، نظامی-امنیتی، حقوق بشر، چالشهای اقتصادی و فقدان انسجام داخلی، شرایط پیچیدهای را برای ایران رقم زدهاند. با توجه به شرایط کنونی، ایران باید بهجای تمرکز صرف بر مسائل امنیتی و هستهای، مذاکرات را به سمت یک توافق اقتصادی سوق دهد. در غیر این صورت، با توجه به فاصله زیاد مواضع دو طرف، احتمال رسیدن به یک توافق جامع کاهش مییابد و خطر رویارویی نظامی افزایش پیدا میکند. اما از آنجا که تحولات امنیتی در منطقه بهسرعت تغییر میکنند، هرگونه پیشبینی درباره آینده مذاکرات ایران و آمریکا، با عدم قطعیت زیادی همراه خواهد بود.