صفحه اصلی / یادداشت ها / چرا مذاکره با آمریکا می‌تواند راه نجات اقتصاد ایران باشد؟

احمدترک نژاد، استراتژیست

چرا مذاکره با آمریکا می‌تواند راه نجات اقتصاد ایران باشد؟

ایران در نقطه‌ای حساس از تاریخ قرار دارد که تصمیمات امروز، آینده آن را رقم می‌زند. چالش‌های داخلی همچون فقر و فساد، در کنار تحولات بین‌المللی مانند بازگشت ترامپ، شرایط جدیدی را ایجاد کرده است. اکنون فرصتی برای تعامل سازنده و مذاکره وجود دارد که نباید از دست برود. جلوگیری از جنگ و اتخاذ رویکرد واقع‌بینانه باید اولویت باشد.
ایران در نقطه عطف تاریخی: ضرورت مذاکره و تعامل سازنده با جهان

سرویس خبری ایران من:در شرایط کنونی، ایران با چالش‌های متعددی در عرصه‌های داخلی و بین‌المللی مواجه است. تحولات ژئوپلیتیک منطقه و جهان، همراه با تغییرات در ساختار قدرت بین‌المللی، ضرورت بازنگری در سیاست‌های راهبردی کشور را بیش از پیش آشکار ساخته است. آنچه در ادامه می‌آید، تحلیلی است از وضعیت کنونی و راهکارهایی برای عبور از این برهه حساس تاریخی.

 

تحلیل وضعیت کنونی ایران در سه سطح

 

تحولات پرشتاب منطقه‌ای و جهانی، ایران را در نقطه‌ای حساس از تاریخ خود قرار داده است؛ نقطه‌ای که تصمیم‌گیری‌های آن می‌تواند مسیر آینده کشور را برای سال‌ها رقم بزند. در این شرایط، لازم است بدون تعارف و توهم، واقع‌بینانه و تحلیلی، جایگاه خود را در سه سطح داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی بازنگری کنیم.

 

نخست، باید بپذیریم که در وضعیت کنونی، غرب که عمدتاً دیگر به معنای ایالات متحده آمریکا است ـ همچنان بازیگر اصلی در معادلات جهانی باقی مانده، هرچند که اروپا بسیاری از ظرفیت‌های تأثیرگذاری خود را از دست داده است. بنابراین، تصور اینکه ارتباط با غرب به طور کامل قطع شده یا ناممکن است، تحلیلی دقیق و قابل اتکا نیست.

 

چالش‌های داخلی و ضرورت اصلاحات ساختاری

 

در داخل کشور، آثار فرساینده تحریم‌های دو دهه گذشته، آمیخته با سوءتدبیر و سوءمدیریت‌های ساختاری، بیش از پیش نمایان شده است. ناترازی‌های حوزه انرژی، فرسودگی زیرساخت‌ها و افزایش فقر، چهره‌ای آشکار از بحران‌های جاری است. برآوردهای رسمی از قرار داشتن بیش از نیمی از جامعه ایران زیر خط فقر، زنگ خطری است که باید شنیده شود. در کنار این، فساد، تبعیض و نارضایتی اجتماعی، ساختار داخلی را با چالش‌های جدی روبرو کرده‌اند که انکار آن‌ها به معنای بستن چشم بر واقعیت است.

 

در سطح منطقه‌ای، نیازمند نگاهی مسئولانه و عاری از خودبرتربینی هستیم. رویکردهای توهم‌آلود سال‌های گذشته دیگر کارآمدی خود را از دست داده‌اند و منطقه نیز فرصت‌های محدودی را در اختیار ما گذاشته است. در چنین شرایطی، هرگونه اشتباه محاسباتی می‌تواند پیامدهای سنگینی داشته باشد.

 

تحولات بین‌المللی و فرصت‌های پیش رو

 

در عرصه بین‌المللی، بازگشت دونالد ترامپ به قدرت در آمریکا معادلات جدیدی را شکل داده است. رویکرد او نه‌تنها نسبت به ایران، بلکه در قبال اروپا، کانادا، مکزیک، خاورمیانه، جنگ اوکراین و به‌ویژه چین، نشان‌دهنده تغییر جهت جدی در سیاست خارجی آمریکاست. ترامپ به دنبال یک هژمونی اقتصادی است، نه نظامی  و این نکته‌ای کلیدی است. در دنیای جدید، انرژی الکتریسیته و اقتصاد دیجیتال موتور محرک رقابت‌های جهانی هستند، و ما نیز می‌توانیم با هوشمندی، بخشی از این بازی باشیم.

 

فرصت موجود شاید دیگر تکرار نشود. با در نظر گرفتن جایگاه خاص ترامپ در افکار عمومی جهان و عطش او برای دیده شدن، این امکان وجود دارد که با طراحی هوشمندانه، باب مذاکره را از مسیر اقتصادی گشود. مذاکره‌ای که می‌تواند غیرمستقیم آغاز شده و به مرور، به مسیر مستقیم و رسمی منتهی شود. معامله با آمریکا نیازمند ساختار مشخص، چارچوب شفاف و درک عمیق از تحولات جهانی است.

 

فتوای صریح مقام معظم رهبری درباره حرمت تولید سلاح هسته‌ای، می‌تواند به عنوان یک برگ برنده سیاسی ـ اخلاقی در این مذاکرات مورد استفاده قرار گیرد. می‌توان به دنیا – و به ترامپ  چنین القا کرد که ایران، با اتکا به این فتوا، مسیر نظامی‌گری را کنار گذاشته و می‌خواهد با مسئولیت‌پذیری، در معادلات اقتصادی جهانی ایفای نقش کند. در عوض، ترامپ نیز می‌تواند این «دستاورد» را به عنوان یک پیروزی سیاسی برای خود قلمداد کند.

 

ایران ظرفیت جذب چند تریلیون دلار سرمایه‌گذاری خارجی را در یک دهه دارد. در اقتصادی با نیازهای گسترده و فرصت‌های بالقوه فراوان، این عدد دور از ذهن نیست. این ظرفیت را نباید به سادگی از دست داد. به‌ویژه آنکه به نظر می‌رسد ترامپ در حال طراحی یک نظم جدید جهانی با بلوک‌بندی کشورهای انرژی‌دار و مصرف‌کننده انرژی است، و ایران می‌تواند با منابع گسترده خود، در جایگاه یک بازیگر تأثیرگذار ایفای نقش کند.

 

در این میان، انرژی هسته‌ای، دیگر یک ابزار استراتژیک نیست. دورانی که سلاح هسته‌ای ابزار بازدارندگی بود، به سر آمده و امروز جهان در حال حرکت به سوی ابزارهای قدرت نرم و رقابت اقتصادی است. آنچه فردا را می‌سازد، هوش مصنوعی، اقتصاد دیجیتال و توانمندی در حوزه‌های فناورانه است، نه تسلیحات اتمی.

 

در نهایت، شاید بتوان گفت که اکنون با بزرگ‌ترین تهدید در تاریخ جمهوری اسلامی روبرو هستیم؛ تهدیدی که اگر به درستی فهم نشود و اگر مسیر مذاکره و تعامل باز نشود، می‌تواند موجودیت کشور را در معرض خطر قرار دهد. هرکس امروز در جایگاه مسئولیت است، باید بداند که تاریخ در مورد تصمیماتش قضاوت خواهد کرد.

 

جلوگیری از جنگ، باید اصلی‌ترین استراتژی ما باشد. حتی اگر تنها اسرائیل مخالف مذاکره باشد، همین مخالفت می‌تواند نشانه‌ای باشد که باید مسیر گفتگو را جدی‌تر دنبال کنیم. چرا که آینده کشور، در گرو تصمیماتی است که امروز گرفته می‌شود.

 

یادداشت های دیگر

میانجی‌گری عمان در مذاکرات ایران و آمریکا

لارنس نورمن، خبرنگار ارشد وال استریت ژورنال

نیروگاه زمین‌گرمایی مشکین‌شهر، نخستین نیروگاه زمین‌گرمایی خاورمیانه

روزبه اسکندزی، پژوهشگر مستقل محیط زیست

خشکسالی و فرونشست زمین در ایران؛ نتیجه ورشکستگی آبی

روزبه اسکندری، پژوهشگر مستقل محیط زیست

چالش مذاکرات ایران و آمریکا در سایه خطوط قرمز و محدودیت زمان

حسن یونسی، فعال سیاسی

نام نویسنده:

استراتژیست

عضو خبرنامه "ایران من" شوید

خبرنامه هفتگی

آخرین اخبار مهم ایران و جهان را برای شما ارسال خواهیم کرد

عضویت

آخرین اخبار ایران و جهان