صفحه اصلی / یادداشت ها / ژئوپلیتیک جدید انرژی و حذف تدریجی خاورمیانه از معادلات جهانی

لادن یزدیان، کارشناس روابط بین الملل و امنیت ملی

ژئوپلیتیک جدید انرژی و حذف تدریجی خاورمیانه از معادلات جهانی

نویسنده با تحلیل تحولات ژئوپلیتیکی و اقتصادی جهان، احتمال سرمایه‌گذاری آمریکا در ایران را رد می‌کند. ایالات متحده با تمرکز بر مسائل داخلی و تبدیل شدن به صادرکننده انرژی، اولویتی برای سرمایه‌گذاری در خاورمیانه ندارد. ایران باید با کنار گذاشتن توهمات، سیاست خارجی خود را بر مبنای واقع‌گرایی بازتعریف کند.
تقابل ژئوپلیتیکی ایران و آمریکا در عصر جدید انرژی

سرویس خبری ایران من: در روزها و هفته‌های اخیر، در برخی محافل و فضای رسانه‌ای صحبت‌هایی شنیده می‌شود مبنی بر اینکه ایالات متحده ممکن است تمایل به سرمایه‌گذاری در ایران داشته باشد، یا در آینده‌ای نزدیک چنین تمایلی بروز دهد. این تصور، از بنیان نادرست است و انتظاری است بی‌جا و غیرواقع‌گرایانه. به گمان نگارنده، آمریکا دست‌کم در چهار سال پیش‌رو، تمرکز کامل خود را معطوف به مسائل داخلی خواهد کرد. در صدر اولویت‌های داخلی آمریکا، تلاش برای تراز کردن بودجه سالانه قرار دارد؛ امری که سال‌هاست محقق نشده و معنای واقعی آن در سطح اقتصاد کلان، پرداخت بدهی‌هاست.

 

البته، وجود سطح مشخصی از بدهی در ساختار اقتصادی آمریکا همواره امری طبیعی، و حتی توصیه‌شده تلقی شده است. اما نباید فراموش کرد که نظمی که پس از جنگ جهانی دوم شکل گرفته بود، اینک با سرعتی فزاینده در حال دگرگونی است. یکی از نشانه‌های این دگرگونی، همان‌طور که آشکار است، افزایش تمرکز بر تعرفه‌ها و بازتعریف روابط تجاری آمریکاست.

 

احساسی که هم در میان مردم آمریکا و هم در سطوح حاکمیتی، به‌ویژه در دولت دونالد ترامپ مشهود بود، حاکی از این باور است که آمریکا پس از جنگ جهانی دوم، نقش کلیدی در توسعه اقتصادی بسیاری از کشورها ایفا کرده و عملاً آنان را از فقر و بحران‌های ساختاری نجات داده است. فراموش نکنیم که آمریکا بازسازی آلمان را برعهده گرفت، اقتصاد اروپا را احیا کرد و ناتو را بنیان نهاد. این ساختار اکنون در مرحله‌ گذار قرار دارد.

 

این گذار، به معنای خروج آمریکا از ناتو نیست، بلکه به معنای تغییر کیفی در نوع مناسبات این کشور با سایر کشورهاست؛ تغییری که باید آن را از منظر ژئوپلیتیکی درک کرد.

 

تحولات در حوزه انرژی و تأثیر آن بر خاورمیانه

 

اهمیت این موضوع در اینجاست که نمی‌توان انتظار داشت آمریکا در آینده نزدیک به سرمایه‌گذاری در خاورمیانه – و به‌طور خاص، ایران – روی آورد. علی‌رغم اینکه در روزها و هفته‌های اخیر بحث‌هایی در این زمینه مطرح شده، اما واقعیت‌های میدانی در حوزه انرژی نشان می‌دهد که آمریکا در حال تبدیل شدن به یک ابرصادرکننده انرژی است. پروژه عظیم احداث خط لوله صادرات گاز مایع (LNG) از آلاسکا، گواهی بر این مدعاست. این پروژه که با مشارکت شرکت‌های «گلن فیر» و «آلاسکا گس‌لاین دولوپمنت کورپوریشن» اجرا شده، هزینه‌ای معادل چهل و چهار میلیارد دلار داشته و طول این خط لوله به هشتصد مایل می‌رسد.

 

با برداشته شدن موانع قانونی پیشین توسط دولت ترامپ، گاز مایع آمریکا از آلاسکا به آسیا و احتمالاً اروپا صادر خواهد شد. نتیجه مستقیم این تحول، کاهش وابستگی این مناطق به گاز مایع قطر است؛ و به دنبال آن، کاهش اهمیت ژئواستراتژیک خاورمیانه.

 

در حوزه نفت نیز، آمریکا در حال بهره‌برداری از ظرفیت‌های داخلی خود با تکیه بر تکنولوژی پیشرفته استخراج نفت شیل است. این سیاست، چشم‌انداز امنیت انرژی جهانی را به‌شدت دستخوش تغییر کرده و خواهد کرد. در چنین بستری، انتظار برای حضور آمریکا در پروژه‌های انرژی یا سرمایه‌گذاری در کشورهایی مانند ایران، نگاهی غیرواقع‌بینانه است.

 

برخی معتقدند منابع معدنی کمیاب (Rare Minerals) ایران می‌تواند توجه سرمایه‌گذاران را جلب کند؛ منابعی که ظاهراً روسیه قصد دارد در استخراج آن‌ها به ایران کمک کند. اما با توجه به عملکرد روسیه در پروژه‌های مشابه در گذشته، نمی‌توان به تحقق چنین سرمایه‌گذاری‌هایی امیدوار بود. در نهایت، ایران بر روی این منابع خواهد نشست، چرا که به‌تنهایی توان استخراج آن‌ها را ندارد، و اگر توافقی میان ایران و آمریکا در یکی دو دهه آینده شکل نگیرد، بهره‌برداری از این منابع هم دور از دسترس خواهد ماند.

 

از این رو، باید با قاطعیت گفت که احتمال سرمایه‌گذاری آمریکا در ایران، صد درصد منتفی است. دلایل این عدم تمایل، روشن و متعددند: از سیاست انرژی آمریکا گرفته تا مسائل امنیتی و البته تحریم‌های فراگیری که علیه ایران اعمال شده‌اند. هم‌اکنون تنها پنج کشور در جهان تحت چنین تحریم‌های جامعی قرار دارند، و شرکت‌های بین‌المللی از تبعات همکاری با ایران در هراس‌اند.

 

در سال‌های اخیر، پدیده‌ای به نام «ناوگان اشباح»  کشتی‌هایی که با پرچم کشورهای دیگر نفت ایران را جابه‌جا می‌کنند  شکل گرفته، اما اگر آمریکا بخواهد، با اعمال محدودیت‌های هدفمند، می‌تواند به‌طور کامل این سازوکار را مختل کند. در این صورت، صادرات نفت ایران عملاً فلج خواهد شد.

 

واقع‌بینی در سیاست خارجی و روابط منطقه‌ای

 

تحلیل شرایط امروز، نیازمند نگاهی ژئوپلیتیکی و عمیق است. اینکه برخی صرفاً با استناد به پیشینه بازرگانی ترامپ، احتمال معامله میان او و ایران را مطرح می‌کنند، ناشی از نوعی تحلیل‌گری سطحی و ابتدایی در علم سیاست است. به‌عنوان کسی که از حوزه علوم سیاسی می‌آید، ناگزیرم بگویم این‌گونه تحلیل‌ها در شرایطی که فرصت تصمیم‌گیری اندک است، گمراه‌کننده‌اند.

 

در چنین وضعیتی، همواره باید خود را برای بدترین سناریو آماده کرد. من شخصاً همیشه این بدترین حالت را در نظر می‌گیرم، تا اگر رخ نداد، لااقل بتوان شاد بود. در موضوع ایران و آمریکا نیز، باید همان سناریوی تاریک را در ذهن داشت؛ نه برای بدبینی، بلکه برای واقع‌گرایی. چرا که اگر دل در گروی مردم داریم، باید برای بدترین‌ها آماده باشیم، تا بهترین‌ها غافلگیرمان کنند.

 

از سوی دیگر، برخی شنیده‌ها حکایت از آن دارند که وزارت خارجه روسیه درصدد میانجی‌گری میان جمهوری اسلامی و آمریکا است. اما چنین روندی، اشتباهی راهبردی خواهد بود. روسیه خود در حال قرار گرفتن در محور انرژی آمریکا است. نه به این معنا که خصومت‌ها را کنار گذاشته، بلکه به این دلیل که دریافته است در چهار سال آینده، تحریم‌های بیشتر می‌تواند ضربه‌ای مهلک بر اقتصاد ضعیفش وارد کند.

 

شرکت گازپروم، برای نخستین بار در سال گذشته زیان‌ده شد. روس‌ها به‌شدت به دنبال یافتن راهی برای پایان دادن به جنگ اوکراین هستند، چرا که این جنگ، به‌جز در مناطق روس‌زبان دونباس، هیچ آورده‌ای برای مسکو نداشته است. از دست رفتن نیروی انسانی، فشار تحریم‌ها، بحران جمعیتی و بی‌نتیجه بودن عملیات‌ها، همه دلایلی هستند که روسیه را به‌سوی صلح سوق داده‌اند.

 

اگر اطمینان حاصل شود که اوکراین به ناتو نخواهد پیوست  مسئله‌ای که ترامپ نیز آن را تایید کرده – میل روسیه به صلح افزایش خواهد یافت. و در چنین فضایی، مسکو ایران را نه به‌عنوان یک شریک، بلکه به‌عنوان مهره‌ای در بازی شطرنج دیپلماسی خود می‌بیند.

 

در این میان، باید به نکته مهمی اشاره کرد: رقبای استراتژیک ایران، نه اسرائیل، بلکه به ترتیب روسیه، عربستان سعودی و ترکیه هستند. برخلاف تصور غالب، اسرائیل در این فهرست قرار نمی‌گیرد.

 

ایران، با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک خاص خود، باید سیاست خارجی خود را بازتعریف کند. نخستین گام، برقراری روابط صمیمانه با حلقه نخست همسایگان است. حلقه دوم، شامل کشورهایی چون اسرائیل، نیز باید به جای دشمنی، در مسیر تنش‌زدایی قرار گیرد. این نظریه از اندیشه‌های امانوئل والرشتاین، نظریه‌پرداز برجسته چپ‌گرای علوم سیاسی، وام گرفته شده است. ایشان بر اهمیت روابط محیط پیرامونی تأکید ویژه‌ای داشتند.

یادداشت های دیگر

مذاکرات دیپلماتیک ایران و آمریکا از دیدگاه ولی نصر

ولی نصر، استاد روابط بین‌الملل و مشاور پیشین رئیس‌جمهور آمریکا

میانجی‌گری عمان در مذاکرات ایران و آمریکا

لارنس نورمن، خبرنگار ارشد وال استریت ژورنال

نیروگاه زمین‌گرمایی مشکین‌شهر، نخستین نیروگاه زمین‌گرمایی خاورمیانه

روزبه اسکندزی، پژوهشگر مستقل محیط زیست

خشکسالی و فرونشست زمین در ایران؛ نتیجه ورشکستگی آبی

روزبه اسکندری، پژوهشگر مستقل محیط زیست

نام نویسنده:

کارشناس روابط بین الملل و امنیت ملی

عضو خبرنامه "ایران من" شوید

خبرنامه هفتگی

آخرین اخبار مهم ایران و جهان را برای شما ارسال خواهیم کرد

عضویت

آخرین اخبار ایران و جهان