سرویس خبری ایران من: مذاکرات هستهای میان ایران و آمریکا، بهعنوان یکی از مهمترین رویدادهای دیپلماتیک منطقه، بار دیگر در کانون توجه قرار گرفته است. پس از سالها تنش و رویارویی، دو کشور در شرایطی حساس و پیچیده دور میز مذاکره نشستهاند. این گفتوگوها در بستری از درگیریهای منطقهای، فشارهای اقتصادی و چالشهای داخلی در هر دو کشور شکل گرفته است. تلاش برای یافتن راهحلی دیپلماتیک، در عین حفظ منافع ملی، اصلیترین انگیزه طرفین در این مسیر دشوار است.
نخستین دور از گفتوگوهای هستهای میان ایران و آمریکا که شنبه گذشته برگزار شد، نشان داد دو طرف در تلاشاند از درگیری نظامی تازهای در خاورمیانه جلوگیری کنند. گفتوگوها قرار است شنبه آینده ادامه یابد؛ اما رسیدن به توافق، با توجه به فشارهای داخلی در هر دو کشور و مخالفت احتمالی اسرائیل، مسیری دشوار خواهد بود.
انگیزهها و ضرورتهای مذاکرات جدید
اگرچه انگیزه اصلی ایران در توافق هستهای سال ۲۰۱۵، خروج از تحریمهای سنگین اقتصادی بود، اما اینبار مذاکرات فوریت بیشتری دارد. جمهوری اسلامی که از حملات اسرائیل و تضعیف نیروهای نیابتیاش آسیب دیده، بهدنبال کاهش فشارهای اقتصادی است. در عین حال، حاکمیت ایران دریافته که تهدیدها علیه موجودیت نظام جدیتر شدهاند، و هشدار ترامپ مبنیبر «بمبارانی بیسابقه» ممکن است تنها یک بلوف سیاسی نباشد.
رهبر جمهوری اسلامی، آیتالله علی خامنهای، به تیم مذاکرهکنندهاش چراغ سبز داده تا شاید برای آخرینبار، امکان تبدیل آرمانهای هستهای به توافقی با ضمانت امنیتی را بررسی کنند.
مذاکرات اخیر در عمان نشان از کارآمدی نسبی داشت. درحالیکه توافق ۲۰۱۵ حاصل گفتوگوهای چندجانبه ایران با شش قدرت جهانی و میانجیگری اتحادیه اروپا بود، اینبار مذاکرهها عمدتاً بین تهران و واشنگتن انجام میشود، هرچند روسیه، چین و اروپاییها در حاشیه حضور دارند.
گرچه آمریکا هنوز در نگاه آیتالله خامنهای «شیطان بزرگ» است، اما تهران میداند که تضمین هر توافقی – بهویژه در مهار اسرائیل – در گرو همراهی واشنگتن است. با وجود پافشاری ایران بر مذاکرات غیرمستقیم از مسیر عمان و اصرار ترامپ بر گفتوگوی مستقیم، دو طرف در عمل این موضوع را بهصورت مبهم حفظ کردند؛ چراکه استیو ویتکوف، فرستاده ویژه ترامپ، در پایان نشست مستقیماً با وزیر خارجه ایران، عباس عراقچی، دیدار و گفتوگو کرد.
به گفته علی واعظ، مدیر پروژه ایران در «گروه بینالمللی بحران»، این روند آغاز مثبتی است: «میتوانست همهچیز در همان ابتدا به شکست بینجامد، اما آنها توافق کردند دوباره ملاقات کنند، در پایان جلسه با یکدیگر دیدار داشتند و درباره هدف نهایی به تفاهم رسیدند.»
خط قرمزها و دیدگاههای طرفین
ترامپ و ویتکوف تأکید کردهاند که خط قرمز اصلیشان این است که ایران هرگز به توان ساخت سلاح هستهای نرسد – موضعی متفاوت از خواستههای حداکثری قبلی دولت ترامپ، مبنی بر تعطیلی کامل برنامه هستهای و موشکی ایران و توقف حمایت از نیروهای نیابتی در منطقه.
تهران روشن کرده که پذیرش این خواستههای حداکثری، آن را در موقعیتی آسیبپذیر قرار میدهد و عملاً گفتوگوها را پیش از آغاز، به شکست میکشاند. بنابراین اگر واشنگتن خواستهاش را به جلوگیری از ساخت بمب هستهای محدود کند، شانس موفقیت مذاکرات بسیار بیشتر خواهد شد.
ولی نصر، استاد دانشگاه جانز هاپکینز، میگوید: «ایرانیها فراتر از یک گفتوگوی مقدماتی آمدهاند. آنها آمدهاند تا مستقیماً بفهمند خط قرمز واقعی آمریکا چیست. اگر هدف فقط جلوگیری از دستیابی به سلاح باشد، میتوان درباره سطح غنیسازی و سازوکارهای نظارتی گفتوگو کرد. اما ایران نمیخواهد توافقی امضا کند که نتواند به آن پایبند بماند و دوباره با موج تحریم یا جنگ مواجه شود. هدف ایران روشن است: رفع واقعی تحریمها و توافقی که دوام داشته باشد.»
ایران همواره مدعی است برنامه هستهایاش صرفاً اهداف غیرنظامی دارد. اما طبق گزارشهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی، که بر اجرای معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای نظارت میکند، تهران میزان قابلتوجهی از اورانیوم با درجه نزدیک به تسلیحاتی تولید کرده؛ به اندازهای که برای ساخت دستکم شش بمب کافی است.
با وجود بدبینی به ترامپ، مقامهای ایرانی او را فردی میدانند که میتواند توافق را از طریق پایگاه رأی خود حفظ کند و زیر فشار تندروهای جمهوریخواه قرار نگیرد. نصر دراینباره میگوید: «ایرانیها هیچگاه به بایدن اعتماد نداشتند که بتواند در برابر فشار کنگره بایستد یا توافق را حفظ کند.»
سنم وکیل، مدیر برنامه خاورمیانه چتمهاوس، نیز معتقد است: «پس از این نشست، در بهترین وضعیت ممکن قرار داریم.» به گفته او، هر دو طرف نشانههایی از درک فوریت، فرصت پیشرو و رویکردی عملگرایانه بروز دادهاند. با این حال، او نیز تأکید میکند که چالشهای سختی در مسیر باقی مانده است.
چالشها و موانع پیش رو
توافق احتمالی، به گفته تحلیلگران، بسیار پیچیده و فنی خواهد بود و به زمان نیاز دارد. از سوی دیگر، باید در برابر کارشکنی تندروها در ایران، آمریکا و اسرائیل مقاومت کند. اسرائیل که از ابتدا با توافق ۲۰۱۵ مخالف بود، خواهان خلع سلاح کامل ایران است و همچنان از گزینه حمله نظامی سخن میگوید؛ بهویژه حالا که نظام ایران را تضعیفشده و سامانههای دفاعیاش را آسیبدیده میبیند.
در گذشته، ایران بارها بر «نابودی اسرائیل» تأکید کرده است. از سوی دیگر، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، میخواهد تهران بهطور کامل از غنیسازی اورانیوم محروم شود. او همچنین خواهان آن است که ایران دیگر نتواند نیروهای نیابتی مانند حماس و حزبالله را بازسازی کند؛ گروههایی که پس از حمله حماس در اکتبر ۲۰۲۳، هدف حملات گسترده اسرائیل قرار گرفتند.
با این حال، برخی نشانهها حاکی از آن است که تهران نسبت به موضعگیری اخیر ترامپ در کنار نتانیاهو – که ظاهراً چندان خشنود نبود – امیدوار شده است. نصر میگوید: «ایران از این حرکت پیامی دریافت خواهد کرد که ترامپ تحت کنترل نتانیاهو نیست.»
احتمال دارد در یک یا دو جلسه آینده، توافقی موقت شکل گیرد؛ توافقی که بتواند مسیر گفتوگوها را باز نگه دارد. از جمله اقدامهای دو طرف میتواند توقف غنیسازی توسط ایران و تعلیق بخشی از تحریمهای آمریکا باشد، تا زمانی که مذاکرات ادامه یابد.
به گفته نصر، ایران احتمالاً خواهان روندی گامبهگام خواهد بود که طی چند سال اجرا شود، تا توافق در ساختار نظام بینالملل نهادینه شود و تغییر دولتها آن را از بین نبرد.
در عین حال، تهران تمایلی ندارد که گفتوگوها بیش از حد طول بکشد. واعظ میگوید: «اهرم فشار ایران غنیسازی است و طولانی شدن زمان، چیزی به آن اضافه نمیکند.» علاوهبراین، خطر بازگشت تحریمهای لغو شده وجود دارد.
مطابق توافق ۲۰۱۵، تحریمهای شورای امنیت تنها در صورت بینتیجه بودن گفتوگوها و به تصمیم یکی از اعضا میتواند بازگردد – مشروط به اینکه این تصمیم تا ۱۸ اکتبر اتخاذ شود. اروپاییها در تلاشاند این مهلت را تمدید کنند، اما مسیر حقوقی آن هنوز شفاف نیست.
در هر صورت، تحلیلگران معتقدند که ایران نمیخواهد بهعنوان مقصر شکست مذاکرات معرفی شود. اگر گفتوگوها ناکام بماند و درگیری نظامی رخ دهد، تهران میخواهد انگشت اتهام را بهسوی آمریکا بگیرد.
سنم وکیل در پایان میگوید: «اگر قرار است توافقی شکل بگیرد، ایران بهدنبال تضمینهایی خواهد بود که دوام داشته باشد و مسیر تعامل تجاری پایدار را هموار کند.» از سوی دیگر، آمریکا نیز بهدنبال تضمینهایی است که امنیت اسرائیل و ثبات منطقه را تأمین کند.
او میافزاید: «رسیدن به توافق، نیازمند اعتماد و شفافیتی متقابل است که در حال حاضر، هر دو طرف از آن فاصله زیادی دارند.»