سرویس خبری ایران من: در شرایطی که مذاکرات هستهای با ایران دوباره از سر گرفته شده، آینده روابط واشنگتن و تهران در هالهای از ابهام قرار دارد. پس از سالها تنش و چالش، اکنون فرصتی تاریخی برای رسیدن به توافقی جامع پدید آمده است. این متن به بررسی وضعیت کنونی، چالشها و فرصتهای پیشرو میپردازد.
فرصت تاریخی برای توافق
ترامپ در بزنگاه توافق با ایران با آغاز دور تازهای از مذاکرات هستهای با ایران، دونالد ترامپ با فرصتی کمسابقه روبهرو است؛ فرصتی که میتواند منطقه و حتی جهان را امنتر کند—البته اگر تهران تن به این توافق بدهد.
ما درباره توافق هستهای سال ۲۰۱۵ اختلافنظرهای جدی داشتیم، اما امروز در یک چیز توافق داریم: پنجرهای محدود و کوتاه برای دستیابی به توافقی تازه باز شده است. ایران—که سابقهای طولانی در اشتباهات محاسباتی و سوءمدیریت در سیاست خارجی دارد—خود را در وضعیتی قرار داده که، هرچند متناقض بهنظر برسد، امکان توافق صلحآمیز را افزایش داده است.
تغییر معادلات بینالمللی
ده سال پس از توافق قبلی، صحنه سیاسی و موازنه قدرت جهانی تغییر کرده است. آن ائتلاف گستردهای که در سال ۲۰۱۵ زمینهساز مذاکرات شد، حالا دیگر وجود ندارد. اروپا همچنان با تهران روابطی دارد، اما تحریمهای فراگیر بینالمللی که پیشتر ایران را به میز مذاکره کشاند، مدتهاست از میان رفتهاند. از سوی دیگر، روابط ایران با روسیه و چین نیز تحتتأثیر تحولات اوکراین و منافع تجاری دستخوش تغییر شده است. در چنین شرایطی، دیگر از گفتوگوی چندجانبه خبری نیست؛ اینبار همهچیز بین واشنگتن و تهران در جریان است.
اما آنچه بیش از همه چشمانداز مذاکره را تغییر داده، تحولات ۱۸ ماه اخیر در منطقه است. پروژهی منطقهای ایران—که از زمان انقلاب ۵۷ بخشی از هویت نظام محسوب میشد—اکنون بهوضوح در حال فروپاشی است. بازوهای نیابتی جمهوری اسلامی، از حماس گرفته تا حزبالله، تضعیف شدهاند. دولت سوریه که زمانی تکیهگاه ایران بود، در بحران عمیقی گرفتار است. پس از حملات بیپروای موشکی به اسرائیل، حریم هوایی ایران نیز در برابر حمله آسیبپذیرتر شده است. در داخل کشور، مردم دیگر حاضر نیستند مشقتهای اقتصادی ناشی از سیاستهای انقلابی را تحمل کنند. برای افکار عمومی، شعارهای ایدئولوژیک دیگر پشتوانهای ندارد؛ ویرانههای ماجراجوییهای منطقهای این واقعیت را روشن کردهاند.
به بیان دیگر، درست در زمانی که ایران بیش از هر زمان دیگری به آستانه توان هستهای نزدیک شده، ضعیفترین دست مذاکره را در اختیار دارد. برخی بر این باورند که وقت آن رسیده تا صرفاً روی محدودسازی برنامه هستهای تمرکز شود، اما ما معتقدیم که توافقی گستردهتر ممکن است.
چارچوب توافق احتمالی
ترامپ میتواند توافقی را پیش ببرد که بهطور کامل، ایران را از دستیابی به قابلیت هستهای نظامی بازدارد. این توافق باید شامل ممنوعیت کامل غنیسازی اورانیوم بالاتر از سطح غیرنظامی، تعطیلی تأسیسات مستحکم و زیرزمینی، و نظارت سختگیرانه و دائمی بر فعالیتهای هستهای باشد. تعهدات باید شفاف، پایدار و قابلراستیآزمایی باشند.
همزمان، ایران باید برنامه موشکهای بالستیک خود را محدود کند و به حمایت از گروههای نیابتی و فعالیتهای بیثباتکننده منطقهای پایان دهد. جمهوری اسلامی بارها نشان داده که در استفاده از این ابزارها تردیدی ندارد، و بدون حل این دو مسأله، صلحی پایدار ممکن نیست.
در سوی دیگر، مشوقهایی هم در نظر گرفته شدهاند. اگر ایران نشان دهد که به تعهداتش پایبند است، میتوان تحریمهای اقتصادی مرتبط با فعالیتهای هستهای و منطقهای را لغو کرد. روابط رسمی دیپلماتیک با آمریکا میتواند برقرار شود. برای اطمینان از پایداری توافق، سنای آمریکا میتواند آن را به شکل یک معاهده الزامآور تصویب کند—موضوعی که همواره از دغدغههای اصلی تهران بوده است. بسیاری از سناتورهای دموکرات پیشتر از راهحلهای مسالمتآمیز برای مهار تهدید هستهای ایران حمایت کردهاند، اما فقط ترامپ با نفوذی که در میان جمهوریخواهان دارد میتواند رأی دو سوم سنا را برای تصویب چنین توافقی جلب کند.
لحظه تصمیم برای ایران
در این میان، تهران گزینه چندانی ندارد. همانطور که آیتالله خامنهای در حال بررسی آینده این مذاکرات است، این فرصت را دارد تا مسیر استراتژی نیابتی ناکام خود را تغییر دهد؛ پیش از آنکه کار به درگیری نظامی با آمریکا یا اسرائیل بکشد. او بارها سلاح هستهای را از منظر دینی و اخلاقی محکوم کرده است. اگر واقعاً چنین اعتقادی دارد، چرا راهی برای جلوگیری از جنگ پیش رو نگیرد و توافقی نکند که امنیت و مشروعیت را توأمان تضمین کند؟
تاریخ ایران پر است از تصمیمات جسورانه در بزنگاههای حساس. در سال ۱۳۶۷، آیتالله خمینی بهرغم شعارها و مقاومتها، قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت و به جنگ هشتساله با عراق پایان داد. حالا نوبت آیتالله خامنهای است تا تصمیمی مشابه بگیرد.
ایران باید انتخاب کند. کشوری که زمانی خالق بازی شطرنج بود، اکنون با موقعیتی شبیه به کیش و مات روبهروست. هرچند بسیاری از مهرههایش از صحنه حذف شدهاند، هنوز فرصتی برای خروج از بحران دارد—توافقی که میتواند از یک جنگ غیرقابل پیشبینی جلوگیری کند. اگر مذاکرات شکست بخورد، گزینه نظامی همچنان روی میز خواهد بود، همانطور که امروز هست. در چنین شرایطی، اینکه ترامپ حاضر است دیپلماسی را امتحان کند، تصمیمی هوشمندانه است. و برای ایران، این فرصتی است که نباید از دست برود؛ قبل از آنکه “کیش” به “مات” بدل شود.