سرویس خبری ایران من: در ماههای اخیر، تنشهای میان ایران و غرب به نقطهای بحرانی رسیده است. برنامه هستهای ایران و واکنشهای آمریکا و متحدانش، منطقه را در آستانه یک درگیری گسترده قرار داده است. با این حال، اخیراً روزنههایی از امید برای حل دیپلماتیک این بحران پدیدار شده که میتواند مسیر تازهای را برای همه طرفها رقم بزند. این متن به بررسی آخرین تحولات و چشمانداز آینده این پرونده پیچیده میپردازد.
پس از هفتهها تلاشهای دیپلماتیک آمریکا که با تهدیدهای آشکار نظامی همراه بود، حالا ایالات متحده و ایران گامی محتاطانه برای بررسی مسیر دیپلماتیک برداشتهاند. در روزهای پایانی هفته، استیو ویتکوف، نماینده ویژه دولت ترامپ، و عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، در عمان مذاکراتی غیرمستقیم انجام دادند که هر دو طرف آن را “سازنده” توصیف کردهاند. مهمتر آنکه، دو کشور توافق کردند دور جدیدی از گفتوگوها را همین آخر هفته برگزار کنند.
این شاید نشانهای باشد از تمایل هر دو طرف – هم دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، و هم آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران – برای پرهیز از درگیری نظامی و رسیدن به یک توافق. اما موفقیت این مسیر تنها در صورتی ممکن است که هر دو کشور با جدیت وارد مذاکره شوند و راهی برای غلبه بر بیاعتمادی عمیق بیابند؛ بیاعتمادیای که طی سالها به انباشت بحران انجامیده و حالا باید با راهکاری پایدار مهار شود؛ راهکاری که روند رو به رشد برنامه هستهای ایران را به عقب برگرداند.
برنامه هستهای ایران: نزدیک شدن به آستانه هستهای
خطری که پیشِرو است، قابلچشمپوشی نیست. در طول شش سال گذشته، ایران با شتاب به آستانه یک کشور هستهای نزدیک شده است. این کشور اکنون توانایی فنی لازم برای تولید مواد لازم جهت ساخت چند بمب اتمی را در مدت زمانی کوتاه دارد. با آنکه تهران همچنان تأکید میکند هدفش از این برنامه، صرفاً استفاده صلحآمیز است، اما سطح غنیسازی اورانیوم به میزانی رسیده که تنها برای مصارف نظامی کاربرد دارد. این مسیر، ایران را در تقابل مستقیم با آمریکا و اسرائیل قرار داده است.
جالب آنکه دونالد ترامپ خود نقش کلیدی در شکلگیری این بحران داشته است؛ آنهم با تصمیم سال ۲۰۱۸ برای خروج از توافق هستهای سال ۲۰۱۵ و بازگرداندن شدیدترین تحریمها علیه جمهوری اسلامی. همانطور که بسیاری از تحلیلگران پیشبینی کرده بودند، این اقدام واکنش متقابل ایران را در پی داشت و باعث شد غنیسازی از سر گرفته شود و بهتدریج شدت یابد. توافقی که فعالیتهای هستهای ایران را بهطور جدی محدود کرده و امکان نظارتهای بینالمللی دقیق را فراهم کرده بود، اکنون از میان رفته و ترامپ حالا میخواهد همان روح را دوباره در بطری بازگرداند.
او میگوید راهحل را در دیپلماسی میبیند و تمایلی به ورود آمریکا به جنگی دیگر در خاورمیانه ندارد. اما در مقابل، بارها هشدار داده که اگر دیپلماسی شکست بخورد، گزینه نظامی روی میز است. اسرائیل نیز با مجموعهای از حملات هوایی علیه ایران و نیروهای نیابتیاش، آشکارا از این گزینه استفاده کرده است و راهبرد فشار حداکثری را دنبال میکند.
چالشهای درونی و بیرونی: موضع تندروها و واقعیتهای میدانی
در این میان، صدای تندروها در آمریکا و اسرائیل نیز بلندتر شده است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، به همراه برخی چهرههای محافظهکار در واشنگتن، از ترامپ خواستهاند که ایران را وادار به پذیرش تعطیلی کامل برنامه هستهایاش کند؛ درخواستی که از نظر رهبر ایران، عبور از خط قرمز است. خامنهای نمیخواهد نشانهای از تسلیم در برابر فشار و تهدید از خود نشان دهد.
اما تهران نیز باید واقعیتها را بپذیرد. ایران اکنون در ضعیفترین موقعیت خود طی سالهای گذشته قرار دارد. روحیه عمومی علیه حاکمیت دینی بالا گرفته، اقتصاد کشور تحت فشار شدید تحریمها در حال فروپاشی است و زیرساختهای امنیتیاش در برابر حملات اسرائیل بهشدت آسیبپذیر شدهاند. فرصت توافق با دولت بایدن پیشتر وجود داشت، اما ایران با لجاجت آن را از دست داد. حالا این کشور باید با واقعبینی بیشتری پای میز مذاکره بیاید.
از سوی دیگر، دولت ترامپ نیز باید درک کند که هیچ توافقی بدون مصالحه دوجانبه حاصل نخواهد شد. اگر هدف، مهار برنامه هستهای ایران است، راهکار باید شامل عقبنشینی روشن از پیشرفتهای فنی اخیر ایران، اعمال محدودیتهای سخت و طولانیمدت بر غنیسازی و نیز ایجاد سازوکارهای نظارتی قابلاعتماد باشد. در مقابل، باید کاهش ملموس و مؤثر تحریمها در دستور کار قرار گیرد. فرصت زیادی برای اتلاف باقی نمانده است.
نقطه عطف پیش رو: احتمال تشدید بحران یا گشایش دیپلماتیک
یک نقطه عطف احتمالی نیز در افق پاییز دیده میشود؛ زمانی که قدرتهای اروپایی تهدید کردهاند در صورت شکست روند دیپلماتیک، پیش از فرارسیدن موعد انقضای برخی بندهای توافق ۲۰۱۵ در ماه اکتبر، روند “بازگشت خودکار تحریمها” را فعال کنند. این سناریو به معنای بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت سازمان ملل خواهد بود؛ اقدامی که تهران آن را به معنای شکسته شدن قواعد بازی میداند و هشدار داده در واکنش به آن از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) خارج خواهد شد.
در چنین وضعیتی، خطر حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل بهشدت افزایش خواهد یافت. نتیجه؟ نه نابودی برنامه هستهای ایران، بلکه انتقال آن به تأسیسات زیرزمینی و تصمیم احتمالی رهبری ایران برای تسریع در ساخت سلاح هستهای. این همان سناریویی است که همه بازیگران باید برای جلوگیری از آن تلاش کنند.
فرصت بسیار محدود است، اما هنوز وجود دارد. نباید اجازه داد این پنجره باریک بسته شود.