سرویس خبری ایران من: مذاکرات هستهای جاری میان ایران و ایالات متحده مسیری غیرمنتظره به خود گرفته است و تحولات تازه در مسقط، پایتخت عمان، نشانههایی از امکان گشایش در این روند پیچیده را به همراه دارد. در تاریخ ۱۲ آوریل، کاخ سفید با انتشار بیانیهای این گفتوگوها را «بسیار مثبت و سازنده» توصیف کرد. عباس عراقچی، وزیر امور خارجه و مذاکرهکننده ارشد ایران نیز در سخنانی گفت: «این نشست بهعنوان نخستین جلسهای که برگزار شد، سازنده بود و در فضایی بسیار آرام و محترمانه انجام گرفت، چراکه در طول مذاکره هیچگونه ادبیات نامناسبی بهکار برده نشد.»
در حالی که در ابتدا شهر رم بهعنوان محل احتمالی مذاکرات پیشنهاد شده بود، اکنون انتظار میرود که دور دوم این گفتوگوها روز شنبه در عمان برگزار شود. استیو ویتکوف، فرستاده ویژه ایالات متحده، اعلام کرده است که در ادامه روند مذاکرات، موضوع تمرکز بر راستیآزمایی برنامه هستهای ایران خواهد بود، اما در عین حال تأکید کرده که از درخواست برای برچیدن کامل این برنامه صرفنظر شده است. با این حال، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، روایتی متفاوت از اهداف این مذاکرات ارائه کرده و گفته است: «ما با این اصل موافق هستیم که ایران نباید به سلاحهای هستهای دست یابد. اما این هدف تنها از طریق یک توافق به سبک لیبی محقق میشود؛ توافقی که در آن تأسیسات هستهای ایران بهطور کامل بازرسی، برچیده و در نهایت تحت نظارت و اجرای مستقیم ایالات متحده نابود شوند چنین توافقی، توافقی مطلوب خواهد بود.»
اما تا صبح روز سهشنبه، به نظر میرسید که ویتکوف از موضع قبلی خود عقبنشینی کرده و آنطور که پیداست، موضع رسمی رئیسجمهور آمریکا این است که توانایی ایران برای غنیسازی اورانیوم باید بهکلی از بین برود.
تهران و واشنگتن برای دستیابی به یک توافق نهایی با چالشهای سنگینی روبهرو هستند. فشار جنگطلبان در هر دو کشور، بهویژه در واشنگتن و تلآویو، و نیز درون خود ایران، فضای مذاکرات را سخت و حساس کرده است. افزون بر این، پیشنهادهای غیرواقعبینانهای مانند پیشنهاد نتانیاهو برای «برچیدن به سبک لیبی» نیز بر پیچیدگی شرایط افزوده است. با وجود تمام این موانع، در عمق این مذاکرات پنج نقطه اشتراک کلیدی میان رهبر جمهوری اسلامی، آیتالله علی خامنهای، و رئیسجمهور آمریکا، دونالد ترامپ، وجود دارد؛ نقاطی که میتواند پایهای برای کاهش تنشها و حرکت بهسوی توافق باشند. هر دو رهبر علاقه خود را به کاهش تنشها و جلوگیری از درگیری نظامی ابراز کردهاند.
مخالفت مشترک با دستیابی ایران به بمب هستهای
یکی از برجستهترین نقاط اشتراک میان رهبری ایران و ترامپ، مخالفت صریح و آشکار هر دو با توسعه سلاحهای هستهای از سوی ایران است. با وجود خصومتهای دیرینه و شکافهای عمیق ایدئولوژیک میان تهران و واشنگتن، هر دو طرف بر این باورند که ایران نباید بهدنبال ساخت بمب هستهای باشد. رهبر جمهوری اسلامی، طبق موضع همیشگی خود، بارها تأکید کردهاند که برنامه هستهای ایران ماهیتی صرفاً صلحآمیز دارد و تولید و نگهداری سلاح هستهای را مخالف اصول اسلامی میدانند. از سوی دیگر، ترامپ نیز صراحتاً اعلام کرده که ایران نباید به سلاح هستهای دست پیدا کند و برای جلوگیری از این امر، باید به توافقی متکی بر راستیآزمایی دقیق و مؤثر دست یافت.
هدف مشترک: اجتناب از جنگ
با وجود لحنهای گاه تند و تهدیدآمیز، هر دو رهبر نسبت به پیامدهای فاجعهبار یک جنگ تمامعیار در منطقه آگاهاند. هر دوی آنها میدانند که درگیری نظامی میتواند نهتنها برای دو کشور، بلکه برای کل منطقه پیامدهای ویرانگری داشته باشد. ترامپ بارها به صراحت اعلام کرده که تمایلی به آغاز جنگ با ایران ندارد. در همین راستا، رهبر انقلاب اسلامی نیز گفتهاند: «ما به دنبال جنگ نیستیم، و آنها هم همینطور؛ چراکه میدانند جنگ به نفعشان نیست.»
مخالفت با تغییر رژیم: چرخش در سیاست آمریکا؟
با وجود تمایل مشترک دو طرف برای پرهیز از جنگ، مسأله تغییر رژیم سالهاست یکی از محورهای تنش میان تهران و واشنگتن بوده است. رهبر جمهوری اسلامی همواره ایالات متحده را متهم به تلاش برای بیثباتسازی و سرنگونی نظام ایران کردهاند، مسئلهای که بخشی مهم از دشمنی و بیاعتمادی میان دو کشور را شکل داده است. با این حال، دونالد ترامپ در چرخشی غافلگیرکننده در مواضع آمریکا، اعلام کرده که دولت او بر تغییر رهبری ایران متمرکز نیست. او پیش از پیروزی در انتخابات گفته بود: «ما نمیتوانیم خودمان را اداره کنیم، پس بیایید واقعبین باشیم و وارد پروژههایی مثل تغییر رژیم نشویم.» اگر این تغییر رویکرد در دوران جدید ریاستجمهوری ترامپ استمرار داشته باشد، میتواند بهطور قابلتوجهی از تنشهای میان دو کشور بکاهد و فضا را برای گفتوگو هموارتر کند.
اولویتهای اقتصادی: تمرکز ترامپ بر منافع ایالات متحده
ترامپ بهعنوان رئیسجمهوری که محور اصلی سیاست خارجیاش را منافع اقتصادی کشورش تعریف کرده، همچنان بر تقویت جایگاه اقتصادی آمریکا و کاهش کسری تجاری تأکید دارد. در عین حال، علاقه خود را به انعقاد توافقی با ایران پنهان نکرده است. از نگاه او، توافق با ایران باید برای آمریکا نیز منافع اقتصادی ملموس داشته باشد. جالب آنکه در ایران نیز نشانههایی از تمایل به تعامل اقتصادی با آمریکا دیده میشود. مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، اوایل همین ماه اعلام کرد که «رهبر معظم انقلاب با سرمایهگذاران آمریکایی مخالفتی ندارند.» این سخنان، مذاکرات ایران و آمریکا در عمان را نهتنها از منظر سیاسی، بلکه از زاویه فرصتهای اقتصادی نیز برجستهتر میسازد. چنین تمایلی برای همکاری اقتصادی، میتواند بهعنوان پایهای محکم برای پیشبرد مذاکرات دیپلماتیک گستردهتر عمل کند. توافقات اقتصادی بزرگ، واقعاً این ظرفیت را دارند که روابط پرتنش ایران و آمریکا را دگرگون کنند و بسیاری از موانع دیرینه را همچون موجی کنار بزنند.
میانهروی در دیپلماسی
یکی از ملموسترین نشانههای تغییر فضا میان تهران و واشنگتن، چرخش دو طرف بهسوی دیپلماسی و پرهیز از تنشآفرینی است. دورهای اخیر مذاکرات در عمان، بهویژه با حضور چهرههایی همچون عباس عراقچی و استیون ویتکوف، نماینده ویژه ایالات متحده، نشاندهنده شکلگیری یک رویکرد عملگرایانه در هر دو سوی میز مذاکره است. این دو مقام بهجای تشدید اختلافات و تنشهای گذشته، تلاش کردند نقاط اشتراک را بیابند و بر آنها تمرکز کنند. ویتکوف در جریان این مذاکرات تأکید کرد که از سوی رئیسجمهور ترامپ مأموریت دارد تا در صورت امکان، اختلافات دیرینه میان دو ملت را از طریق گفتوگو و دیپلماسی حلوفصل کند.
مسیر پیشِرو
دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده، نشان داده که برای رسیدن به یک توافق نهایی عجله دارد. او معتقد است که ایران عمداً روند دستیابی به توافق هستهای با آمریکا را کند کرده است. «فکر میکنم دارند ما را دست میاندازند»، جملهای بود که او در اینباره گفت.
واقعبینی حکم میکند که برای رسیدن به نتیجهای برد-برد، دو طرف باید امتیازهایی بدهند. ایران باید حداکثر سطح شفافیت را در مورد فعالیتهای هستهایاش بپذیرد و اجازه دهد بازرسیها طبق مقررات بینالمللی انجام شود. افزون بر این، برای ایجاد اعتماد متقابل، ایران میتواند بهصورت داوطلبانه سطح غنیسازی اورانیوم را از ۶۰ درصد فعلی، به سطح ۵ درصد – سطحی که در نیروگاههای تجاری استفاده میشود – کاهش دهد.
در مقابل، ایالات متحده باید حق ایران برای برخورداری از یک برنامه هستهای صلحآمیز را، طبق معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) به رسمیت بشناسد. این موضوع شامل پذیرش اصل غنیسازی در خاک ایران و لغو تحریمهای مرتبط با فعالیتهای هستهای میشود.
مذاکرات عمان بهصورت غیرمستقیم انجام شد؛ یعنی گفتوگوها با واسطهگری عمانیها پیش میرفت. با این حال، در پایان این دور از مذاکرات، عراقچی و ویتکوف به گفتوگوی مستقیم پرداختند. تجربه نشان میدهد که مذاکرات مستقیم، شانس موفقیت و دستیابی به توافق را بهمراتب افزایش میدهد.
پیشنهاد مشخص این است که دورهای بعدی گفتوگو بهصورت منظم و متناوب در سفارت عمان، در تهران و واشنگتن برگزار شود. افزون بر این، مجالس قانونگذاری دو کشور – کنگره ایالات متحده و مجلس شورای اسلامی ایران – میتوانند نقش بسیار مهمی در تسهیل درک متقابل و حل سوءتفاهمها ایفا کنند. دیدار نمایندگان مجلس ایران با ویتکوف در تهران، و گفتوگوی عراقچی با اعضای کنگره در واشنگتن، میتواند درک دو طرف از دغدغهها و دیدگاههای یکدیگر را عمق ببخشد و روند حل اختلافات دیرینه را تسریع کند.