سرویس خبری ایران من:در بحبوحه تنشهای فزاینده بین ایران و آمریکا و شایعات مربوط به احتمال آغاز دور جدیدی از مذاکرات هستهای، سیروس ناصری، دیپلمات باسابقه ایرانی، دیدگاههای خود را در مورد چشمانداز این مذاکرات و پیچیدگیهای سیاسی آن تشریح کرده است. این گفتگو که توسط شبکه CNN پخش شد، نکات مهمی در مورد وضعیت کنونی روابط ایران و آمریکا و چالشهای پیش رو ارائه میدهد.
در یکی از معدود گفتوگوهای رسانهای، سیروس ناصری، دیپلمات باسابقه ایرانی و عضو پیشین تیم مذاکرهکننده هستهای، در مصاحبهای با کریستین امانپور به بررسی جزئیات تحولات اخیر در پرونده هستهای ایران و آینده احتمالی مذاکرات تهران و واشنگتن پرداخت.
او که در جریان مذاکرات منتهی به توافق هستهای سال ۲۰۱۵ (برجام) حضور داشته و اکنون به عنوان مشاور غیررسمی در تعاملات پشتپرده ایفای نقش میکند، معتقد است چشمانداز توافقی جدید وجود دارد، هرچند مسیر آن بهمراتب دشوارتر از گذشته است.
تجربه تکرارشونده مذاکرات در بستری متفاوت
در ابتدای این گفتوگو که از سوی شبکه CNN پخش شد، ناصری فضای کنونی مذاکرات را مشابه تجربههای پیشین دانست و با اشاره به نقش آقای عراقچی و سایر اعضای تیم مذاکرهکننده ایران، گفت که برای آنان این وضعیت نوعی “دژاوو” است.
او با یادآوری مذاکرات سالهای پیش با ترویکای اروپایی در ژنو، تأکید کرد که در تمام این سالها، روند گفتوگوها با غرب همواره با تکرار یک الگوی ثابت همراه بوده است: مذاکره آغاز میشود، پیشرفتهایی حاصل میشود، اما بهناگاه یکی از طرفهای غربی—اغلب ایالات متحده—تقاضای بازنگری کامل چارچوب را مطرح میکند، پیشنهادی که ایران اصولاً آن را نمیپذیرد.
پیام ترامپ و سفر ویتکوف به عمان اشاره ناصری به تحرکات اخیر مقامات آمریکایی از جمله ارسال نامهای از سوی دونالد ترامپ برای رهبر جمهوری اسلامی و همچنین سفر استیو ویتکوف، فرستاده ویژه کاخ سفید به عمان بود. به گفته او، این تحرکات نشان از چرخشی آشکار در موضع آمریکا دارد.
درحالیکه ترامپ تأکید کرده هدفش جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح هستهای است، وزیر خارجه ایران، عباس عراقچی، سخنان مقامات آمریکایی را متناقض خوانده و اعلام کرده که تنها در صورت مشاهده “رویکرد سازنده”، تهران آمادگی ورود به گفتوگو را دارد.
تهدید نظامی: واقعیت یا ابزار فشار دیپلماتیک؟
نکته محوری گفتوگوی ناصری با امانپور، تحلیل او از تهدید نظامی آمریکا بود. برخلاف گذشته که تهدید به اقدام نظامی صرفاً ابزاری برای فشار تلقی میشد، بهویژه در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما، بهزعم ناصری، اینبار نشانههایی از آمادگی واقعی برای اقدام مشاهده میشود.
او با اشاره به استقرار ناوهای هواپیمابر آمریکا، پرواز بمبافکنهای B-52 و لحن تند مقامات اسرائیلی، گفت که برای نخستین بار، ایران با تهدیدی «فعال و جدی» مواجه شده است—تهدیدی که ممکن است از سوی آمریکا یا به واسطه اسرائیل عملیاتی شود.
نقش اسرائیل نیز از نظر ناصری نسبت به مذاکرات سالهای ۲۰۱۲ تا ۲۰۱۵ بسیار پررنگتر شده و این حضور فعال، فضای تصمیمگیری در واشنگتن را نیز تحتتأثیر قرار داده است.
اختلاف دیدگاه در کاخ سفید یکی دیگر از محورهای گفتوگو، به اختلاف دیدگاهها در درون دولت ترامپ اختصاص داشت. ناصری بهصراحت اشاره کرد که در ساختار قدرت کنونی آمریکا، صداهای متفاوتی شنیده میشود؛ از جمله کسانی که بر دیپلماسی تأکید دارند، مانند جیدی ونس، در برابر چهرههایی تندرو مانند مارکو روبیو یا حتی وزیر خارجه دولت ترامپ.
با این حال، او معتقد است که همین اختلافنظرها میتواند فضای مانور را افزایش دهد و گشودن راهی برای توافق را ممکن سازد، بهویژه اگر ایران موفق شود فضای مذاکرات را بهگونهای مدیریت کند که واشنگتن احساس کند توافق میتواند با دستاوردهای قابل قبول همراه باشد.
موقعیت ایران و فرصتهای احتمالی توافق
در بخشی دیگر از مصاحبه، امانپور به حملات اسرائیل علیه نیروهای نیابتی ایران در منطقه، ناکامی برخی از موشکهای بالستیک ایران و همچنین فشارهای داخلی ناشی از اعتراضات اشاره کرد و پرسید آیا این عوامل، ایران را در موضع ضعف قرار دادهاند؟
ناصری در پاسخ، بدون ورود به ارزیابی مستقیم درباره سیاستهای داخلی ایران، تصریح کرد که واشنگتن خواهان تضمینی جدی برای توقف برنامه هستهای ایران است و همین موضوع، محور اصلی گفتوگوها را شکل میدهد.
او در عین حال افزود که ایران نیز این مذاکرات را نهفقط از منظر تهدید، بلکه بهعنوان یک فرصت نیز ارزیابی میکند؛ فرصتی برای کاهش تحریمها و دستیابی به گشایش اقتصادی.
ناصری در بخش مهمی از گفتوگو، تفاوتهای ساختاری بین اوباما و ترامپ را برجسته کرد. به گفته او، درحالیکه اوباما برای پیشبرد هرگونه توافق، با مانعتراشی کنگره مواجه بود، ترامپ ابزار رسانهای را بهخوبی میشناسد و میتواند حمایت کنگره را نیز جلب کند.
او اظهار داشت که دونالد ترامپ اگر احساس کند میتواند از توافق با ایران بهره سیاسی و اقتصادی ببرد، حتماً برای تحقق آن تلاش خواهد کرد. بهویژه اگر ایران بتواند در نقش یک بازیگر اقتصادی مهم در خاورمیانه، بهویژه در برابر نفوذ چین، ظاهر شود.
آینده برنامه هستهای و چشمانداز توافق
در ادامه گفتوگو، موضوع ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی ایران مطرح شد. امانپور با اشاره به تجربه گذشته که روسیه اورانیوم ایران را تحویل گرفت، پرسید که آیا ایران دوباره چنین کاری خواهد کرد؟
ناصری پاسخ داد که اکنون ایران تمایلی به کنار گذاشتن کامل ذخایر خود ندارد، چرا که یکبار تجربه کرده که آمریکا از توافق خارج میشود. با این حال، به گفته او، مدلهایی منعطف برای مدیریت این مسئله وجود دارد؛ از جمله ادامه غنیسازی در سطح پایین و ارسال اورانیوم به روسیه برای تبدیل به سوخت نیروگاهی.
او تأکید کرد که ساختار توافق جدید باید با برجام تفاوت داشته باشد، چرا که ترامپ شخصاً نسبت به “برجام” حساسیت منفی دارد.
موشکها و حاشیههای مذاکرات در بخش دیگری از گفتوگو، موضوع برنامه موشکی ایران مطرح شد. ناصری گفت که ایران در چارچوب قطعنامه شورای امنیت، متعهد شده که موشکهایی طراحی نکند که برای حمل کلاهک هستهای مناسب باشند. به گفته او، همین بند میتواند مبنای تفاهم جدید قرار گیرد، هرچند تمرکز اصلی مذاکرات فعلاً روی مسئله هستهای و لغو تحریمها باقی خواهد ماند.
او همچنین افزود که اینبار برخلاف دور قبلی مذاکرات، آمریکا نیز خواهان سهمی اقتصادی از گشایشهای پساتوافق است؛ از جمله فراهمکردن شرایطی برای ورود شرکتهای آمریکایی به بازار ایران.
توافقی متوسط، اما گامی ضروری در پایان مصاحبه، ناصری با بیان اینکه مسیر توافق بسیار دشوار است، گفت که نمیتوان چندان خوشبین بود، اما دستیابی به توافقی متوسط که از نظر سیاسی و اقتصادی مؤثر باشد، امکانپذیر است.
او تأکید کرد که نسل جوان ایران، بهویژه نخبگان علمی و فنی، چشمانتظار گشایشهایی هستند که بتوانند در شرایطی عادی، از ظرفیتهای خود بهرهبرداری کنند.
به گفته ناصری، جامعه ایران اگر بتواند از انزوای اقتصادی خارج شود و ارتباط خود را با جهان برقرار کند، میتواند نقش مهمی در آینده منطقه و حتی جهان ایفا کند.