سرویس خبری ایران من: در دنیای امروز منابع آبی روز به روز کمتر میشوند. دیپلماسی آب به ابزاری مهم در روابط بینالمللی تبدیل شده است. کشورها برای تأمین نیازهای آبی خود با چالشهای جدی روبرو هستند. این امر میتواند به تنشهای منطقهای بینجامد. ایران موقعیتی استراتژیک در خاورمیانه دارد و با هفت کشور همسایه منابع آبی مشترک دارد. ایران نیازمند استراتژی جامعی در دیپلماسی آب است تا بتواند از منافع ملی خود دفاع کند و همزمان به همکاریهای پایدار منطقهای دست یابد.
ما در دورانی زندگی میکنیم که درگیری بر سر منابع آب به موضوع اصلی تنشهای منطقهای و جهانی تبدیل شده است. سیاست آبی در دیپلماسی (Hydropolitics) مفهومی فراتر از پیگیری حقابه یا مخالفت با ساخت سازههای هیدرولیکی است. این سیاست ساختاری چندوجهی و پیچیده از دیپلماسی، امنیت، محیطزیست و حقوق بینالملل دارد.
آب به عنوان ابزار دیپلماتیک و قدرت نرم
دیپلماسی آبی هنر حل هوشمندانه تنشهای آبی و تبدیل آن به همکاری پایدار است. کشورهای ذینفع میتوانند به جای درگیری، از توافقهای دوجانبه برای مدیریت منابع آبی مشترک استفاده کنند. این روش یک بازی برد-برد برای همه طرفهای منازعه ایجاد میکند. معاهده نیل و پیمانهای مربوط به رودخانه دانوب نمونههای خوبی هستند. مشارکت در کنوانسیونهای بینالمللی مانند کنوانسیون رامسر یا کنوانسیون آب سازمان ملل نیز از این دست هستند.
کشورها میتوانند از آب به عنوان ابزار قدرت نرم و چانهزنی سیاسی استفاده کنند. ترکیه با ابرپروژه سدسازی گاپ در آناتولی چنین میکند. این کشور از آب به عنوان اهرم فشار سیاسی بر کشورهای پاییندست یعنی عراق و سوریه استفاده میکند. از سوی دیگر، کشورهایی مانند اسرائیل با فناوریهای پیشرفته کار میکنند. آنها با بازچرخانی فاضلاب و شیرینسازی آب، امنیت آبی داخلی خود را تضمین کردهاند. همچنین با صدور این فناوریها به آفریقا، آسیا و آمریکای جنوبی، نفوذ ژئوپلیتیک خود را گسترش میدهند.
ایران با هفت کشور همسایه منابع آبی مشترک دارد. اما سیاست آبی کشور در حوزه فرامرزی پایداری لازم را ندارد. این سیاست تاکنون واکنشی، انفعالی و بدون ابتکار عمل بوده است. درحالیکه بحرانهای محیطزیستی، اجتماعی و امنیتی روزبهروز گستردهتر میشوند. این بحرانها از رود هیرمند با افغانستان تا رود ارس با ارمنستان و آذربایجان گستردهاند. از شاخههای دجله و فرات با ترکیه و عراق گرفته تا آبخوانهای مرزی با پاکستان را دربرمیگیرند.
چالشهای آبی ایران در مرزهای مشترک
داستان رود هیرمند یکی از بارزترین نمونههای نادیده گرفتن سیاست آبی مؤثر است. این رود از افغانستان سرچشمه میگیرد و به تالاب هامون در سیستانوبلوچستان میریزد. ورود آب این حوضه در سالهای اخیر با سدسازیهای گسترده افغانستان (مانند سد کمالخان) بهشدت کاهش یافته است. بر اساس توافقنامه دلتا در سال ۱۳۵۱، افغانستان باید سالانه حدود ۸۲۰ میلیون مترمکعب آب به ایران بدهد. اما این اتفاق نیفتاده است.
دستگاه دیپلماسی ایران پیگیریهای مؤثری انجام نداده است. خشکسالی شدید و تخریب اکوسیستم حوضه هامون، بحرانهای محیطزیستی، اجتماعی و امنیتی را در این منطقه افزایش داده است.
در جنوبشرقی ایران، برداشت بیرویه از آبخوانهای مشترک با پاکستان مشکلات زیادی ایجاد کرده است. سطح آبهای زیرزمینی به شدت کاهش یافته و پدیده فرونشست افزایش یافته است.
رود ارس نقشی حیاتی در تأمین آب کشاورزی استانهای آذربایجان شرقی و اردبیل دارد. اما برداشتهای بیرویه، سدسازیهای گسترده ترکیه در قالب پروژه DAP، و آلودگیهای صنعتی ارمنستان، این رودخانه را تهدید میکنند.
ایران مستقیماً در سرچشمه دجله و فرات سهمی ندارد. اما شاخههایی از این دو رود، مانند کرخه و سیروان، با ایران ارتباط دارند. پروژه عظیم GAP ترکیه، آب این دو رود را بهشدت کاهش داده است. این کاهش نهتنها عراق، بلکه غرب ایران را نیز تحت تأثیر قرار داده است. عدم وجود یک سازوکار جامع منطقهای برای مدیریت این منبع آبی، آینده آن را مبهم کرده است.
راهکارهای آینده و ضرورت تغییر رویکرد
تجربه ایران با همسایگان در حوزه منابع مشترک آبی مشکلات زیادی داشته است. فقدان راهبرد پایدار، ضعف دیپلماسی محیطزیستی و نهادسازی بینالمللی، کشور را آسیبپذیر کرده است. در جهانی که «آب» فقط یک کالای طبیعی نیست بلکه ابزاری ژئوپلیتیکی است، ادامه روشهای واکنشی هزینههای زیادی خواهد داشت. این هزینهها از بحرانهای معیشتی و مهاجرتی تا چالشهای امنیتی و زیستمحیطی را شامل میشوند.
ایران سابقه درخشانی در مدیریت سنتی آب دارد. اما نتوانسته این ظرفیت تمدنی را به ابزاری تأثیرگذار در دیپلماسی امروز تبدیل کند. کمبود چارچوبهای حقوقی، نبود نهاد تخصصی مستقل در دیپلماسی آبی، و فقدان راهبرد محیطزیستی، جایگاه ایران را تضعیف کرده است.
امروز بیش از هر زمانی، ایران باید سیاست آبی خارجی خود را بازتعریف کند. این سیاست باید پویا، هوشمند و مبتنی بر اصول توسعه پایدار باشد. ایران باید فراتر از دفاع از حقابه، با همسایگان تعامل فعال داشته باشد. مشارکت در نهادهای بینالمللی و استفاده از روشهای نوین دیپلماسی نیز ضروری است. تنها با چنین رویکردی میتوان منابع آب مشترک را از نقطه درگیری به فرصت همکاری منطقهای تبدیل کرد.