سرویس خبری ایران من: در شرایطی که ایران با چالشهای متعدد داخلی و بینالمللی روبروست، رضا پهلوی، فرزند آخرین پادشاه ایران، دیدگاههای خود را درباره راهکارهای تغییر در این کشور مطرح کرده است. او با تأکید بر حمایت از مردم ایران و جنبشهای داخلی، استراتژی متفاوتی را نسبت به رویکردهای دیپلماتیک یا نظامی پیشنهاد میدهد که میتواند مسیر آینده سیاسی ایران را تحت تأثیر قرار دهد.
طرح «صندوق اعتصاب»
رضا پهلوی، پسر آخرین پادشاه ایران، در گفتوگویی با وبسایت پولیتیکو خواستار ایجاد یک «صندوق اعتصاب» توسط دولتهای غربی شده است؛ سازوکاری برای حمایت مالی از موج اعتصابات سازمانیافته در سراسر ایران که میتواند نظام حاکم را از درون فلج و مسیر فروپاشی آن را تسریع کند.
او معتقد است که تلاشهای دونالد ترامپ برای مذاکره با تهران در زمینه هستهای، راهی برای برقراری صلح در منطقه نیست. به باور او، بهجای تمرکز بر میز مذاکره، ایالات متحده و اروپا باید از جنبشهای مردمی داخل کشور حمایت کنند تا مسیر تغییر از درون هموار شود.
پهپادهایی که به ارتش پوتین در جنگ اوکراین رسیده، حمایت نظامی از گروههایی چون حماس و حزبالله، و اتهام تحریک درگیری در خاورمیانه، همگی باعث شدهاند که تهران در مرکز فشارهای جهانی قرار گیرد. در چنین شرایطی، پهلوی فرصتی برای غرب میبیند تا از ضعف ساختاری رژیم ایران بهره گیرد و با حمایت از جنبشهای داخلی، تغییری پایدار و بدون دخالت نظامی رقم بزند.
او پیشنهاد میدهد که بخشی از داراییهای بلوکهشده ایران – که ارزش آنها حدود ۱۰۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود – برای حمایت از کارزارهای اعتصاب و نافرمانی مدنی مورد استفاده قرار گیرد. به گفته او، اعتصابات برنامهریزیشده و هدفمند که با تأمین مالی مناسب همراه باشند، میتوانند «در عرض چند ماه» ستونهای نظام را به لرزه درآورند.
نقش فناوری و ارتباطات در تقویت اعتراضات مردمی
پهلوی تاکید میکند که این روش کمهزینهترین مسیر برای مردم ایران است، اگر بهدرستی حمایت شود. اشاره او به تاریخ معاصر ایران، بهویژه نقش اعتصابهای کارگران صنعت نفت در سقوط سلطنت پهلوی، یادآور قدرت بالقوه نیروی کار در ایجاد تحولات سیاسی است.
در دهههای اخیر، جنبش کارگری در ایران با سرکوب مواجه بوده، اما بازگشت اعتصابهای گسترده – مانند اعتراضات کارگران پتروشیمی در سال ۲۰۲۱ – نشان میدهد که این ظرفیت همچنان زنده است.
رضا پهلوی، ۶۴ ساله، این روزها در حال رایزنی با دولتها و نهادهای اروپایی و حتی بخش خصوصی است تا حمایتها از جنبش داخل ایران را گسترش دهد. او هشدار میدهد که در صورت شکست دیپلماسی، خطر حمله نظامی – از سوی آمریکا یا اسرائیل – وجود دارد، اما پیشنهاد میدهد که «راه سوم»ی برای اجتناب از این سناریو وجود دارد: «به مردم ایران فرصت بدهید. بگذارید خودشان عامل تغییر باشند، قبل از آنکه دنیا به انتخابهای سختتر برسد.»
مداخله او همزمان با لحظهای حساس در پرونده هستهای ایران صورت گرفته است. ترامپ ضمن مجاز دانستن گفتوگوی مستقیم با تهران، ضربالاجلی تا اواسط مه تعیین کرده تا پیشرفتی ملموس در مذاکرات حاصل شود؛ در غیر این صورت، تهدید به گزینه نظامی به قوت خود باقی خواهد ماند.
پهلوی اما معتقد است رژیم ایران از مذاکرات صرفاً برای خرید زمان استفاده میکند. به باور او، توافق هستهای نهتنها جلوی بحران را نمیگیرد، بلکه در صورت حاصل شدن، تنها به بقای رژیمی کمک خواهد کرد که در حال فروپاشی است: «این مذاکرات فقط به یک دیکتاتوری رو به سقوط، طناب نجات میدهند و عمر صادرات ترور و بیثباتی را طولانیتر میکنند.»
در کنار اعتصابات، او بر نقش فناوری در شکستن دیوار سانسور اینترنت در ایران تأکید دارد. او از ترمینالهای قاچاقشده استارلینک بهعنوان ابزار مؤثری یاد میکند که بهرغم خطرات شخصی برای کاربران، روزبهروز در حال گسترش هستند. پهلوی میگوید اکنون اپلیکیشنهایی وجود دارد که بدون نیاز به تجهیزات خاص، گوشیها را مستقیم به ماهواره متصل میکنند. او از کشورهای غربی میخواهد که به جای ارسال محدود تجهیزات، «بازار را با این فناوریها اشباع کنند» تا معترضان در داخل بتوانند بهتر ارتباط بگیرند و سازماندهی شوند.
چشمانداز آینده ایران: بین امید و تردید
برخلاف تغییر رژیم از طریق مداخلات نظامی – تجربهای تلخ از افغانستان و عراق – پهلوی پیشنهاد یک مسیر داخلی با حمایت بینالمللی را میدهد؛ مسیری که حتی نیروهای موجود در داخل ساختار نظام کنونی را نیز در بر بگیرد تا بتوان از ظرفیت آنان برای بازسازی کشور استفاده کرد.
او تأکید میکند که نه به دنبال قدرت است و نه پست، اما آماده است بهعنوان یک رهبر انتقالی، کشور را به سمت تدوین قانون اساسی دموکراتیک و برگزاری همهپرسی هدایت کند: «من برای نامزدی در هیچ سمتی اینجا نیستم. اما نقشی دارم، چون مردم به من اعتماد دارند. نسل امروز مرا بهعنوان یک واسطه میبیند، کسی که میتواند فراتر از شکافهای سیاسی، ندای وحدت ملی باشد.»
با این حال، شک و تردید نسبت به نقش او همچنان پابرجاست. برخی منتقدان، با یادآوری دوران ساواک و اشرافزادگی حکومت پهلوی، نسبت به بازگشت چهرههای قدیمی هشدار میدهند. شعارهای «نه شاه، نه رهبر» در میان معترضان نشان میدهد که بسیاری از مردم بهدنبال الگویی جدید هستند.
صنم وکیل، پژوهشگر اندیشکده چتم هاوس، با بیان اینکه هنوز مشخص نیست مردم ایران چقدر به سرنگونی رژیم نزدیکاند، تأکید میکند: «چرا باید روی فردی سرمایهگذاری کنیم که در ۴۶ سال گذشته هیچ اقدام مشخصی نکرده؟ در حالیکه بسیاری از چهرههای شجاع در داخل ایران و حتی در زندان اوین هستند که شایستگی واقعی دارند. ما باید از آنها حمایت کنیم.»
پهلوی در پاسخ میگوید: «من مأموریت زندگیام را در کمک به تصویب قانون اساسی جدید میبینم – قانونی با سه اصل بنیادین: حفظ تمامیت ارضی، جدایی دین از دولت و تضمین همه حقوق بشر، از جمله مقابله با تبعیض بر اساس جنسیت، دین یا قومیت. پس از آن، از صحنه کنار خواهم رفت.»