سرویس خبری ایران من: سیاست خارجی دولت دوم دونالد ترامپ در قبال ایران، از پیچیدگیهای خاصی برخوردار است. ترامپ که پیشتر با خروج از برجام و اعمال فشار حداکثری شناخته میشد، اکنون رویکردی دوگانه اتخاذ کرده که هم شامل تهدیدهای نظامی و هم اشاراتی به امکان مذاکره است. این مسیر دوگانه، واکنشهای متفاوتی را در میان متحدان آمریکا، بهویژه اسرائیل، برانگیخته است.
رویکرد متناقض ترامپ: بین تهدید و مذاکره
دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده، در آستانه دور دوم ریاستجمهوری خود رویکردی دوگانه در قبال ایران در پیش گرفته است؛ در حالی که در برخی روزها با تهدید به اقدام نظامی بر لزوم برچیده شدن تأسیسات هستهای و توقف برنامه موشکی جمهوری اسلامی تأکید میکند، در روزهای دیگر احتمال دستیابی به توافقی معنادار و سریع را مطرح میسازد.
این تغییر موضع روزانه، که از طریق اظهارات علنی منتقل میشود، در میان حامیان اسرائیل در ایالات متحده نگرانیهایی ایجاد کرده است. این گروه، تجربه توافق هستهای سال ۲۰۱۵ موسوم به برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را که در دوران ریاستجمهوری باراک اوباما و با مشارکت پنج کشور عضو دائم شورای امنیت، آلمان، اتحادیه اروپا و ایران منعقد شد، یادآور میشوند. توافقی که هدف آن محدودسازی برنامه هستهای ایران به مقاصد صلحآمیز اعلام شده بود.
منتقدان، از جمله ترامپ، برجام را «بدترین توافق تاریخ» توصیف کردهاند، با این استدلال که این توافق تنها بهطور موقت مسیر دستیابی ایران به سلاح هستهای را کند کرد و موضوعاتی چون برنامه موشکی بالستیک و حمایت از گروههای نیابتی در منطقه را نادیده گرفت.
سابقه و دستاوردهای دوره اول ریاست جمهوری
دوستان اسرائیل در آمریکا همچنین نگران توانایی مذاکرهکنندگان ایرانی هستند که طی دهههای اخیر رؤسای جمهوری ایالات متحده را به چالش کشیدهاند. ترامپ در دوره نخست خود سیاستی سختگیرانهتر در پیش گرفت: خروج از برجام، اعمال کارزار «فشار حداکثری» که اقتصاد ایران را تحت فشار قرار داد، و صدور دستور حمله پهپادی که منجر به کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده ارشد سپاه قدس، در ژانویه ۲۰۲۰ شد.
این اقدامات، همراه با پیمانهای ابراهیم، کاهش مالیاتها و اجرای برنامه تولید واکسن کووید-۱۹ موسوم به «عملیات سرعت نور»، از جمله دستاوردهای عمده نخستین دوره ریاستجمهوری ترامپ به شمار میرود.
با آغاز دور دوم ریاستجمهوری، تحلیلگران بعید میدانند ترامپ تمایل داشته باشد با امضای توافقی ضعیف، میراث سیاسی خود را به خطر اندازد. هرچند برخی امکان دستیابی به توافقی مشابه با روند خلع سلاح لیبی در سال ۲۰۰۳ را منتفی نمیدانند. در این میان، تضعیف توان دفاعی و نیابتی ایران، بهویژه پس از حملات مکرر اسرائیل طی یک سال و نیم گذشته، شرایط جدیدی ایجاد کرده است.
محاسبات راهبردی و گزینههای پیش رو
ترامپ در محاسبات خود ترجیح میدهد از طریق مذاکره به توافقی جدی برای خلع سلاح ایران برسد، بهجای اقدام نظامی که میتواند به تنشهای گستردهتری در منطقه و فراتر از آن منجر شود. با این حال، تحلیلگران هشدار میدهند که گزینه نظامی همچنان بهعنوان آخرین راهحل روی میز باقی مانده است، بهویژه با توجه به اینکه ایران تنها چند هفته با دستیابی به «گریز هستهای» فاصله دارد.
گزارشها همچنین به نفوذ گسترده اطلاعاتی اسرائیل در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اشاره دارند؛ از جمله عملیاتی که به کشته شدن اسماعیل هنیه، یکی از رهبران حماس، در تیرماه ۲۰۲۴ در تهران منجر شد.
در صورتی که توافقی سریع و قابل راستیآزمایی حاصل نشود، احتمال حمله به چندین سایت هستهای ایران مطرح شده است؛ عملیاتی که ممکن است دو هفته به طول انجامد. با این حال، آغاز یک جنگ گسترده منوط به واکنش تهران خواهد بود؛ واکنشی که میتواند بقای رژیم ایران را به خطر اندازد.
در مقابل نگرانیها نسبت به مواضع گاه خوشبینانه ترامپ درباره مذاکرات، یادآوری میشود که جمهوری اسلامی ایران از زمان کشته شدن سلیمانی در تلاش برای حمله به ترامپ و سایر مقامهای پیشین آمریکایی بوده است. این مسئله به باور برخی تحلیلگران نشان میدهد که رئیسجمهور ایالات متحده از ماهیت طرف مقابل خود آگاه است، اما همچنان احتمال دستیابی به یک توافق واقعی را منتفی نمیداند.
در این میان، نقش سناتور تام کاتن، رئیس کمیته اطلاعات سنا و از حامیان سرسخت ترامپ، اهمیت یافته است. کاتن اعلام کرده است که هرگونه توافق با ایران را با نگاهی کاملاً انتقادی ارزیابی خواهد کرد و بدون تردید در صورت لزوم، آن را مورد انتقاد شدید قرار خواهد داد.
برخی ناظران معتقدند در صورت فریب ترامپ از سوی مذاکرهکنندگان ایرانی، این مسئله میتواند دوره دوم ریاستجمهوری و میراث سیاسی او را به طور کامل تحت تأثیر قرار دهد؛ همانطور که برجام همچنان سایهای بر میراث اوباما انداخته است.
در نهایت، طرفداران ترامپ میگویند رئیسجمهور به خوبی آگاه است که امضای توافقی ضعیف میتواند شعار «هنر معامله» را از یک برند معتبر به یک سوژه طنز بدل کند—پیامی که میتواند سالها در روایتهای تاریخی باقی بماند.