سرویس خبری ایران من: دونالد ترامپ در نخستین سفر خارجی مهم دوره دوم ریاست جمهوری خود، راهی کشورهای حاشیه خلیج فارس میشود. این سفر که از عربستان سعودی آغاز میشود و به قطر و امارات متحده عربی میرسد، بیش از آنکه رویکردی استراتژیک داشته باشد، بر معاملات اقتصادی و تجاری تمرکز دارد. در این متن، ابعاد مختلف سفر ترامپ به خاورمیانه و اهداف اقتصادی پشت آن بررسی میشود.
رویکرد متفاوت ترامپ در سیاست خارجی
رؤسایجمهور آمریکا معمولاً با یک چشمانداز استراتژیک به خاورمیانه سفر میکنند، حتی اگر رسیدن به آن دشوار باشد.
جیمی کارتر، توافق تاریخی صلح میان مصر و اسرائیل را رقم زد. بیل کلینتون با یاسر عرفات مذاکره کرد، اما ناکام ماند. جورج بوش پسر جنگ علیه تروریسم را ابزاری برای دموکراتیزه کردن منطقه میدانست. باراک اوباما در قاهره از «آغازی نو در روابط آمریکا و جهان اسلام» سخن گفت.
اما ترامپ در سفر این هفتهاش به کشورهای حاشیه خلیج فارس، بیش از هر چیز بهدنبال قراردادهای تجاری است: هواپیما، انرژی هستهای، هوش مصنوعی، تسلیحات — هرآنچه به امضای یک قرارداد منجر شود.
ترامپ که این سفر را نخستین سفر خارجی مهم در دور دوم ریاستجمهوریاش میداند، به مشاورانش گفته قصد دارد اعلام قراردادهایی به ارزش بیش از یک تریلیون دلار را در برنامه داشته باشد. مسیر او از عربستان سعودی و قطر تا امارات متحده عربی خواهد بود.
برای رئیسجمهوری که برندسازی را در اولویت قرار میدهد، این برنامه کاملاً منطقی است. ترامپ که همواره به مهارتهای معاملهگریاش میبالد، در کاخها، با ماژیک مخصوص خود، قراردادهایی را در حضور شاهزادگان ثروتمند و مدیران ارشد امضا میکند — قراردادهایی پرشمار و پرسروصدا. او در فرش قرمز قدم میزند و در منطقهای که اکنون برای منافع مالی خانوادهاش اهمیتی دوچندان دارد، با شکوهی سلطنتی از او استقبال خواهد شد.
چالشهای سیاسی و استراتژیک
با این حال، از منظر استراتژیک، هدف این سفر چندان شفاف نیست. در سفر سال ۲۰۱۷، ترامپ با دعوت از دهها رهبر مسلمان برای محکومیت افراطگرایی، خبرساز شد. اما این بار مشخص نیست آیا اصلاً هدف سیاست خارجی خاصی در دستور کار هست یا نه.
در دوران بایدن، مذاکرات فروش میلیاردها دلار تجهیزات هستهای غیرنظامی به عربستان سعودی — همراه با اجازه غنیسازی اورانیوم — به یک هدف دیپلماتیک گره خورده بود: ترغیب ریاض به عادیسازی روابط با اسرائیل. توافقی که در ادامه توافقنامههای ابراهیم تعریف میشد؛ توافقهایی که ترامپ آنها را بزرگترین دستاورد دیپلماتیک دوره اول ریاستجمهوری خود میدانست.
اکنون به نظر میرسد این مذاکرات، آهستهآهسته از قالب یک دستور کار سیاسی خارج شده و به شکل یک معامله مستقل تجاری در حال پیشروی است.
مشاوران ترامپ میگویند او همچنان به دنبال نقشآفرینی در توافق عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل است. اما در شرایط فعلی — با ادامه جنگ در غزه — ولیعهد عربستان، محمد بن سلمان، تمایلی به پذیرش علنی بنیامین نتانیاهو ندارد. ترامپ هم علاقه زیادی به نمایش همراهی با نتانیاهو ندارد. از همین رو، در برنامه سفرش، توقفی در اسرائیل در نظر گرفته نشده است.
ملاقات مورد انتظار ترامپ با ولادیمیر پوتین در ریاض نیز از برنامهها حذف شده است. از سوی دیگر، تیم ترامپ با احتیاط درباره مذاکرات هستهای با ایران صحبت میکند، چراکه نمیخواهد به روند مذاکراتی که اکنون به صورت محرمانه در عمان — کشوری که ترامپ در این سفر از آن بازدید نمیکند — در حال انجام است، لطمهای وارد شود.
دنیس راس، میانجیگر باسابقه صلح خاورمیانه و پژوهشگر مؤسسه واشنگتن، میگوید: «این سفر بیش از آنکه جنبه استراتژیک داشته باشد، درباره اقتصاد است. ترامپ آشکارا به چنین سفرهایی علاقه دارد، مخصوصاً وقتی پای قراردادهای بزرگ در میان باشد. ذهن او مشغول مسائل مالی است و اولویتش نیز همین است.»
در این سفر، خبری از طرحهای کلان ژئوپلیتیک نیست. آنچه جای آن را گرفته مجموعهای از معاملات اقتصادی است که ترامپ از آنها بهعنوان فرصتهای اشتغالزایی برای آمریکاییها یاد خواهد کرد.
منافع شخصی و خانوادگی ترامپ در خاورمیانه
این رویکرد کاملاً با برنامههای اقتصادی خانواده ترامپ همخوان است. آنها در حال حاضر شش پروژه املاک با یک شرکت سعودی، یک قرارداد ارز دیجیتال با نهادی وابسته به دولت امارات و طرحی برای ساخت مجموعه گلف و ویلاهای لوکس با حمایت مالی دولت قطر در دست دارند.
قطر نیز تلاش زیادی برای جلب رضایت ترامپ کرده است. منابع آگاه آمریکایی گفتهاند که دولت ترامپ آماده پذیرش یک هواپیمای لوکس بوئینگ ۸-۷۴۷ از خانواده سلطنتی قطر است — هواپیمایی که قرار است ارتقاء یابد و به عنوان ایرفورس وان جدید مورد استفاده قرار گیرد. در صورت نهایی شدن، این هواپیما میتواند به بزرگترین هدیه خارجی تاریخ دولت آمریکا تبدیل شود.
اما این طرح با ملاحظات اخلاقی مهمی همراه است؛ بهویژه اینکه ترامپ ممکن است پس از پایان ریاستجمهوری از این هواپیمای ۴۰۰ میلیون دلاری استفاده کند و آن را به کتابخانه ریاستجمهوری خود منتقل نماید. سخنگوی کاخ سفید روز یکشنبه اعلام کرد که هر توافقی در چارچوب قانون انجام خواهد شد. مقامات قطری نیز گفتهاند این موضوع همچنان در حال بررسی است.
عربستان سعودی، امارات و قطر تریلیونها دلار سرمایه در سطح جهان را مدیریت میکنند و در سالهای اخیر به بازیگران مهم دیپلماتیک و اقتصادی تبدیل شدهاند. اما در عین حال، در سیاست خارجی از مواضع آمریکا فاصله گرفتهاند. این سه کشور ضمن حفظ روابط دفاعی با واشنگتن و میزبانی پایگاههای نظامی آمریکا، همکاری نزدیکی هم با چین، روسیه و ایران برقرار کردهاند.
برای محمد بن سلمان، این واقعیت که ترامپ در دومین دوره ریاستجمهوریاش نیز عربستان را بهعنوان یکی از مقاصد نخستین سفر خارجی انتخاب کرده، تأییدی بر این باور اوست که عربستان سعودی حالا یک قدرت جهانی نوظهور است؛ قدرتی که حتی رهبران بزرگ نمیتوانند از آن چشمپوشی کنند.
ترامپ با سفر به این کشورهای اقتدارگرا، اطمینان دارد که با اعتراضات و خصومتی که ممکن بود در سفر به کشورهایی چون کانادا یا آلمان — جایی که محبوبیت چندانی ندارد — مواجه شود، روبهرو نخواهد شد.
خانوادههای سلطنتی خلیج فارس خوب میدانند چطور با ترامپ وارد گفتوگو شوند؛ زبان او را بهخوبی میفهمند.
ترامپ هنوز هم با افتخار از استقبال باشکوه خود در سفر سال ۲۰۱۷ به عربستان یاد میکند — نخستین سفر خارجی او بهعنوان رئیسجمهور. آن زمان، تصویر عظیمی از چهرهاش روی نمای هتل ریتز-کارلتون ریاض نقش بست؛ همان هتلی که بعدها بن سلمان در آن مخالفان خود را زندانی کرد. پرچمهای آمریکا بزرگراهها را پوشاندند، تابی کیت، خواننده موسیقی کانتری، برای جمعی از سعودیها برنامه اجرا کرد، و ترامپ در مراسم رقص سنتی شمشیر حضور یافت. در بازدید از مرکز مبارزه با افراطگرایی نیز، در کنار پادشاه عربستان و رئیسجمهور مصر، دستش را روی کرهای نورانی قرار داد.
با این حال، ترامپ کاخ سفید را در سال ۲۰۲۱ با این احساس ترک کرد که بن سلمان به او مدیون است. زمانی که اغلب رهبران غربی پس از قتل جمال خاشقجی، ستوننویس واشنگتنپست، از ولیعهد فاصله گرفتند، ترامپ در حمایت از او ایستاد.
هرچند بن سلمان نقش داشتن در قتل خاشقجی را انکار کرد، سازمان سیا ارزیابی کرد که او احتمالاً دستور انجام این مأموریت را صادر کرده بود. این ماجرا باعث شکلگیری اعتراض گستردهای در واشنگتن شد، هم در میان جمهوریخواهان و هم دموکراتها.
ترامپ، اگرچه وعده داده بود بر اساس شواهد عمل خواهد کرد، در نهایت در کنار بن سلمان ایستاد و حمایت از ولیعهد را یک پیروزی شخصی برای خود دانست.
او در اوایل سال ۲۰۲۰ به باب وودوارد، روزنامهنگار شناختهشده، گفته بود: «من او را نجات دادم. توانستم کنگره را قانع کنم که او را به حال خودش بگذارد. توانستم جلویشان را بگیرم.»
و حالا به نظر میرسد ولیعهد عربستان نیز این لطف را بیپاسخ نگذاشته است.
هیچ منطقهای برای رونق مالی خانواده ترامپ بهاندازه خاورمیانه اهمیت نداشته، بهویژه از سال ۲۰۲۱، پس از حمله ششم ژانویه به کنگره، زمانی که بسیاری از محافل تجاری آمریکا ترامپ و نزدیکانش را طرد کردند.
در همین دوره بود که جرد کوشنر، داماد و مشاور ارشد پیشین ترامپ، صندوق سرمایهگذاری شخصیاش را راهاندازی کرد؛ بزرگترین سرمایهگذار این صندوق کسی نبود جز محمد بن سلمان. تنها شش ماه پس از خروج کوشنر از کاخ سفید، ولیعهد سعودی علیرغم تردیدهای مشاوران اقتصادیاش، دستور داد صندوق ثروت حاکمیتی عربستان ۲ میلیارد دلار در این شرکت نوپا سرمایهگذاری کند.
در آن زمان، ترامپ نیز با پیامدهای مالی و حیثیتی پس از شورش کنگره دستوپنجه نرم میکرد. یکی از ضربههای مهم، تصمیم انجمن گلف آمریکا بود که میزبانی مسابقات قهرمانیاش را از زمین گلف ترامپ در نیوجرسی پس گرفت. برای ترامپ که گلف بخشی از برند شخصیاش است، این تصمیم نهفقط یک شکست مالی، بلکه لطمهای شخصی و حیثیتی بود.
در همان سال ۲۰۲۱، صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان — همان نهادی که با کوشنر همکاری داشت — لیگ گلف LIV را تأسیس کرد. سعودیها با صرف میلیونها دلار گلفبازان برجسته را جذب کردند و رقابتی جدی برای تور اصلی گلف آمریکا رقم زدند؛ رقابتی که در سال ۲۰۲۳ به امضای توافقی برای همکاری ختم شد.
این اتفاق برای ترامپ یک فرصت طلایی بود. زمینهای گلف او دوباره به صحنه رقابتهای جهانی بازگشتند. لیگ گلف LIV در چهار سال پیاپی مسابقاتی را در مجموعههای ترامپ برگزار کرد، که نهتنها اعتبار بینالمللی این زمینها را افزایش داد، بلکه درآمد قابل توجهی نیز برای هتلها و رستورانهای متعلق به او ایجاد کرد.
خانواده ترامپ همچنین با یک شرکت املاک که مالکیت اکثریت آن سعودیها هستند، برای اجرای پروژههایی در جده، دبی، مسقط و دیگر شهرها، قرارداد امضا کردهاند.
روز سهشنبه، همزمان با ورود ترامپ، دولت عربستان سعودی قصد دارد میزبان یک کنفرانس سرمایهگذاری باشد که در آن چهرههایی مانند دیوید ساکس (مشاور ارز دیجیتال کاخ سفید) و مدیران ارشد شرکتهایی مانند IBM، بلکراک، سیتیگروپ، پالانتیر و کوالکام شرکت خواهند کرد.
بن سلمان وعده داده است طی چهار سال آینده ۶۰۰ میلیارد دلار در آمریکا سرمایهگذاری کند — عددی که بهگفته اقتصاددانان با توجه به کمبود نقدینگی عربستان، تحقق آن بعید به نظر میرسد. امارات نیز وعده داده طی ۱۰ سال آینده ۱.۴ تریلیون دلار در ایالات متحده سرمایهگذاری کند.
در همین حال، شیخ محمد بن زاید آل نهیان، حاکم امارات، بهتدریج مسیر مستقلی را دنبال میکند. نزدیکی بیشتر این کشور به چین و اقتصادهای نوظهور مانند هند، نشانه آمادگی برای جهانی است که شاید دیگر تحت سلطه واشنگتن نباشد.
با این حال، رهبران خلیج فارس از سبک معاملهمحور ترامپ استقبال میکنند. آنها بهخوبی دریافتهاند که رئیسجمهور آمریکا قصد ندارد برای موضوعاتی مانند حقوق بشر، آنها را تحت فشار قرار دهد.