سرویس خبری ایران من: مذاکرات هستهای ایران و آمریکا بار دیگر در کانون توجهات بینالمللی قرار گرفته است. این مذاکرات که پس از چهار دور پیشین، اکنون به آستانه دور پنجم رسیده، میتواند سرنوشتساز باشد. در این تحلیل، به بررسی موقعیت فعلی دو طرف، خواستهها و چالشهای پیش رو میپردازیم و احتمالات آینده را ارزیابی میکنیم.
وضعیت فعلی مذاکرات هستهای
به نظر میرسد ایران و آمریکا در آستانه ورود به پنجمین دور مذاکرات هستهای قرار دارند. اما پرسش کلیدی این است: آیا این دور، به یک نقطه عطف در مسیر توافق تبدیل خواهد شد یا شاهد آغاز بازی خطرناک «جوجه» خواهیم بود؛ بازیای که در آن هر طرف تلاش میکند دیگری را زیر فشار تهدید به شکست مذاکرات، وادار به امتیازدهی بیشتر کند؟ روشن است که چهار دور نخست مذاکرات، هم در ایجاد فضای اعتماد نسبی و هم در پرداختن به جزئیات فنی، دستکم پیشرفتهایی داشتهاند که میتواند زمینهساز توافقی بالقوه باشد.
مواضع و امتیازات دو طرف
ایالات متحده آمادگی خود را برای لغو کامل تحریمها اعلام کرده و حتی احتمال داده است که در پروژههای مشترک، از جمله سرمایهگذاری مستقیم در ایران و حتی بخشهایی از برنامه هستهای جمهوری اسلامی مشارکت کند. در مقابل، تهران نیز سیگنالهایی مبنی بر آمادگی برای توقف برخی از فعالیتها و حتی عقبنشینی از بخشی از دستاوردهای هستهای خود ارسال کرده است.
ایران اکنون دارای ذخایری از اورانیوم غنیشده با خلوص ۶۰ درصد است که از نظر تئوریک، برای تولید چند سلاح هستهای بالقوه کفایت میکند. همچنین هزاران سانتریفیوژ پیشرفته در اختیار دارد—دو دستاورد مهمی که هنگام امضای برجام در سال ۲۰۱۵ در اختیار نداشت. حال، این کشور آمادگی دارد از این ظرفیتها عقبنشینی کند. ایران اعلام کرده آماده است به چارچوب برجام بازگردد؛ توافقی که بر اساس آن فقط اجازه دارد اورانیوم را تا خلوص ۳.۶۷ درصد غنیسازی کند و از عمده ذخایر ۶۰ درصدی خود صرفنظر کند. همچنین به نظر میرسد جمهوری اسلامی آماده است با بازگشت بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی به تأسیسات حساس خود موافقت کند؛ تأسیساتی که پیشتر دسترسی بازرسان از آنها سلب شده بود. حتی احتمال حضور بازرسان آمریکایی نیز مطرح شده است.
چالشها و موانع اصلی توافق
با این حال، بحثی جدی و روشن درباره امتیازات مشخص هستهای ایران یا توقف کامل غنیسازی اورانیوم مطرح نشده است. هیچ اشارهای به افشای ابعاد نظامی احتمالی برنامه هستهای ایران نشده است—موضوعی که در گذشته همواره یکی از الزامات غرب برای تضمین عدم انحراف برنامه ایران به سمت تسلیحات هستهای بوده است. بهجز یک اشاره کوتاه در آغاز مذاکرات، عملاً هیچ بحثی درباره محدودسازی برنامه موشکهای بالستیک ایران—که میتواند قابلیت دوگانه متعارف و هستهای داشته باشد—صورت نگرفته است.
در نتیجه، پرسش اصلی همچنان پابرجاست: آیا تهران حاضر خواهد شد برای اعتمادسازی واقعی، غنیسازی اورانیوم را حتی برای مدتزمانی نمادین بهطور کامل متوقف کند؟ بهنظر میرسد مقامات آمریکایی طرحی را درز دادهاند که بر اساس آن، ایران برای سه سال غنیسازی اورانیوم را بهطور کامل متوقف کند و پس از آن، برای مدتزمانی طولانیتر تنها در سطح ۳.۶۷ درصد—مشابه محدودیتهای برجام—به غنیسازی ادامه دهد. در واکنش به این پیشنهاد، آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، تهدید کرده مذاکرات را متوقف خواهد کرد؛ اظهارنظری که تندترین موضع رسمی ایران از آغاز این دور مذاکرات به شمار میرود.
محاسبات راهبردی طرفین مذاکره
نکته عجیب در بنبست فعلی این است که با وجود شکافهای اساسی، هر دو طرف آشکارا خواهان رسیدن به توافق هستند. اما این خواسته مشترک، در برابر تضادهای عمیق میان مطالبات دو طرف قرار گرفته است. دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، اگرچه در مواضع خود نسبت به ایران لحن تندی داشته، اما تجربه فشار نظامی بر حوثیهای یمن—که بسیار ضعیفترند—و ناتوانی در مهار حملات آنها به اسرائیل، باعث شده از ادامه این مسیر عقبنشینی کند؛ مشروط بر آنکه این گروهها به کشتیهای آمریکایی حمله نکنند.
بهوضوح مشخص است که ترامپ تمایلی به آغاز جنگ با ایران ندارد. او در روزهای اخیر با سران کشورهای عربی سنی مانند عربستان سعودی، امارات و قطر دیدار کرده—کشورهایی که همگی از نفوذ و قدرت نظامی ایران نگراناند. عربستان بهویژه در حملات سال ۲۰۱۹ از جانب ایران و نیروهای نیابتیاش آسیب زیادی دید. ترامپ تاجر است، نه جنگطلب. تجربه دوره اول ریاستجمهوریاش به او نشان داد که حتی با اعمال فشار شدید هم موفق به توقف غنیسازی اورانیوم ایران نشده است. پس چه چیزی مانع میشود که اکنون با سطحی پایین از غنیسازی برای ایران کنار بیاید—آن هم پس از آنکه فرستادهاش، استیو ویتکوف، در ابتدای مذاکرات، چنین امکانی را مطرح کرده بود؟ پاسخ را شاید در واکنشهای تند اسرائیل و جمهوریخواهان جستوجو کرد.
پس از بالا گرفتن انتقادها نسبت به هرگونه امتیازدهی به تهران، ترامپ و ویتکوف موضع سختگیرانهتری در قبال غنیسازی گرفتند. در سوی دیگر، ایران نیز بهشدت از احتمال حمله اسرائیل به تاسیسات هستهای خود بیم دارد—برنامهای که در ۲۰ سال اخیر همواره یکی از اهداف اصلی اسرائیل بوده. بهویژه اینکه اسرائیل در ۲۶ اکتبر موفق شد سامانههای ضدهوایی اس-۳۰۰ ایران را هدف قرار دهد. خامنهای همچنین اهرمهای تلافیجویانه سنتی خود یعنی حزبالله و حماس را نیز تا حد زیادی از دست داده، چرا که هر دو گروه، تحت فشارهای شدید، از صحنه درگیری در اورشلیم عقبنشینی کردهاند.
این دور پنجم مذاکرات میتواند به یک لحظه سرنوشتساز تبدیل شود؛ جایی که یکی یا هر دو طرف ممکن است دست به امتیازدهیهایی بزنند که تا پیش از این هرگز تصورش را نمیکردند، فقط برای آنکه مانع از فروپاشی کامل مذاکرات شوند. یا برعکس، ممکن است هفتهها یا حتی ماهها شاهد ادامه بازی «چشم در چشم» یا همان بازی «جوجه» باشیم؛ جایی که هر طرف میخواهد طرف مقابل را وادار به عقبنشینی کند. در ماه مه هیچ ضربالاجل واقعی برای رسیدن به توافق وجود ندارد، چرا که ترامپ بهتازگی ضربالاجل ۶۰ روزهای را که خود تعیین کرده بود، پشت سر گذاشت. ضربالاجل واقعی اما احتمالاً اواسط اکتبر خواهد بود—زمانی که کشورهای اروپایی عضو برجام باید تصمیم بگیرند آیا مکانیسم بازگشت خودکار تحریمها را فعال کنند یا اجازه دهند اعتبار آن منقضی شود.