سرویس خبری ایران من: این نامه نگاهی عمیق به تحولات راهبردی منطقه و تغییرات قدرت در خاورمیانه ارائه میدهد. از طریق بررسی دقیق عملکرد نیروهای نیابتی و تحلیل شکستهای استراتژیک، تصویری واضح از تحولات جدید منطقهای ترسیم میشود.
رهبر معظم آیت الله خامنهای،
ما هرگز رو در رو دیدار نکردهایم، اما مطمئنم هر دو بهخوبی یکدیگر را میشناسیم. نزدیک به سی سال است که شما را زیر نظر داشتهام و همه نقاط عطف حساس دوران رهبریتان را مطالعه کردهام.
بررسی استراتژی “حلقه آتش”
تصمیمات، دکترین و شبکه نیروهای نیابتی شما را در سراسر منطقه دنبال کردهام. دیدم که چگونه جایگزین خمینی شدید، قدرت سیاسی را در دست گرفتید و تلاش کردید هژمونی ایران را در خاورمیانه گسترش دهید. نهتنها هدفهایتان را درک کردهام، بلکه با روشهایی که برای رسیدن به آنها بهکار گرفتید هم آشنا هستم.
در جایگاه وزیر دفاع، مسئولیت من این بود که دههها اطلاعات اسرائیل، تواناییهای نیروی هوایی و دکترین راهبردیمان را به یک طرح عملیاتی یکپارچه تبدیل کنم. طرحی که بتواند «حلقه آتش» شما را مثل چاقویی داغ در کره از هم بدرد و سرانجام باعث فروپاشی آن شود. همین طرح بود که به جنگ دوازدهروزه اسرائیل و آمریکا علیه برنامه هستهای ایران، سامانههای پدافندی، تولید موشک و ساختار رهبری نظامی شما انجامید.
آنچه در ژوئن ۲۰۲۵ اتفاق افتاد، صرفاً یک عملیات نظامی نبود. بلکه فروپاشی راهبردی سیستمی بود که شما طی چهار دهه برای ساختنش زحمت کشیده بودید.
«حلقه آتش» شما با هدف محاصره اسرائیل طراحی شده بود؛ حلقهای متشکل از نقاط فشار و عوامل انحرافی: حماس در جنوب، حزبالله در شمال، سوریه و عراق در شرق و حوثیها در جنوب شرقی. خوشبختانه دریای مدیترانه در غرب ما قرار داشت.
میخواستید این نیروهای نیابتی را هدایت کنید تا جنگی فرسایشی علیه اسرائیل به راه بیندازند و همزمان ارتشهای تروریستی را برای فتح و نابودی ما تقویت کنید. قصد داشتید زرادخانهای از موشکهای سنگین، دقیق و دوربرد بسازید تا بتوانید در یک حمله هماهنگ، ویرانی گستردهای به بار آورید. در مرکز این معماری، مهمترین پروژه شما قرار داشت: توسعه سلاح هستهای که هم مصونیت رژیم شما را تضمین میکرد و هم امکان دستیابی به سلطه و بازدارندگی منطقهای را برایتان فراهم میکرد؛ ابتدا علیه اسرائیل و سپس دیگران.
اما این حلقه، هرگز ما را به محاصره درنیاورد. در نهایت شکست خورد.
پاسخ اسرائیل و فروپاشی نیروهای نیابتی
حمله سینوار در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ بر سلاحها، آموزش، اطلاعات و بودجهای متکی بود که شما و متحدانتان در اختیار حماس گذاشته بودید. شاید اقدامات او فراتر از نیت اصلی شما بود. اما مسئولیت پیامدهایش بر عهده خود شما بود. کشتاری که به راه انداخت، نه ترس بلکه عزم و سرسختی را در ما برانگیخت. ما با اعتقادی عمیق و سرد پاسخ دادیم که اسرائیل برای دفاع از موجودیتش در برابر نیروهای شیطانی که خواهان نابودی ما هستند، هر کاری لازم باشد انجام خواهد داد.
مردم اسرائیل، با وجود درد و رنج سنگینی که متحمل شدند، هرگز نشکستند. ملت ما ایستادگی کرد. همانطور که امروز بهخوبی میدانید، ما پاسخ دادیم.
شما نهتنها اراده ما، بلکه توانایی نیروها و دقت تسلیحات ما را هم دستکم گرفتید. در بسیاری از موارد – حتی امروز – هنوز نمیدانید از کجا، چگونه و با چه تجهیزاتی هدف قرار گرفتید.
آنچه رخ داد، فقط یک ضربه نبود. رشتهای از حملات پیدرپی بود.
اسرائیل بهطور سیستماتیک رهبری حماس، زرادخانهها و مراکز فرماندهی حزبالله و تأسیسات تولید موشک را نابود کرد. ما بر فراز تهران پرواز کردیم، همانطور که پیشتر بر فراز تلآویو پرواز میکردیم. رهبران کلیدی نظامی و دانشمندان شما را از میان برداشتیم. سامانههای اس-۳۰۰ را هدف قرار دادیم. پدافند هواییتان را فروپاشیدیم. برنامه و زیرساخت هستهای شما را سالها عقب بردیم.
سپر دفاعیتان که مدتها از آن تبلیغ میکردید، در نهایت نتوانست محافظتان باشد.
اما مهمتر از خسارتهای فیزیکی، حقیقتی عمیقتر آشکار شد:
ما همهچیز را میبینیم. همهچیز را میشنویم. همهجا حضور داریم.
برنامههای زمانی شما را میدانستیم. محلهایتان را. ارتباطها و گفتگوهایتان را – حتی با نزدیکترین متحدانتان، همانها که حالا دیگر بیشترشان شما را تنها گذاشتهاند؛ چه در بیروت، چه در دمشق و چه در تهران. جدولهای زمانیتان، طرحهای جایگزین و نقاط کورتان را شناسایی کرده بودیم.
در بسیاری موارد، ما بیش از خودتان دربارهتان اطلاع داشتیم.
و حالا این سؤالها پیش میآید:
آیا میتوانید یک برنامه هستهای مخفی بسازید وقتی هیچ رازی برایتان باقی نمانده است؟
گزینههای محدود آینده
دنبال کردن برنامه هستهای امروز دیگر یک قمار نیست؛ بیشتر شبیه یک رؤیاست. اقدامی است از سر اعتماد به همان سیستمهایی که پیشتر شما را ناکام گذاشتهاند.
امید نمیتواند جایگزین استراتژی شود. آیا حاضرید آینده خود و کشورتان را به بازی بگذارید، بر سر رقابتی که نه میتوانید آن را مخفی کنید و نه به احتمال زیاد به سرانجام برسانید؟
برای حفاظت از برنامه هستهای، به توان دفاعی و تهاجمی متعارف نیاز دارید. اما این توان پیشتر بارها ناکارآمدیاش را ثابت کرده است.
از هفتم اکتبر تاکنون، نصرالله بارها از شما اجازه خواسته تا وارد جنگ شود. و هر بار شما مخالفت کردید. آشکارا گفته بودید که حزبالله ذخیره راهبردی شماست و فقط اگر به خود ایران یا درگیری مستقیم میان ایران و اسرائیل حمله شود، وارد عمل خواهد شد. اما وقتی آن لحظه حساس فرا رسید – وقتی زیرساختهای اصلیتان هدف قرار گرفت و دکترینتان فرو ریخت – او وارد میدان نشد. سپری که روی آن حساب کرده بودید، هیچگاه برافراشته نشد.
زرادخانه حزبالله، همراه با فرماندهانش، زیر آوار مدفون شد. حماس خنثی شد. اسد کنار رفت و جانشین او مسیر دیگری در پیش گرفت. کشورهای خلیج امروز علیه شما متحد شدهاند، نه در کنار شما. عراق هم در برابر نفوذتان مقاومت میکند. منطقه راه خود را ادامه داده است.
شما کشوری با ۹۰ میلیون جمعیت هستید؛ سرزمینی که بیش از ۶۰ برابر اسرائیل وسعت دارد. و با این حال، امروز بیش از هر زمان دیگری آسیبپذیر شدهاید.
شبکه نیروهای نیابتیتان که محور اصلی استراتژی منطقهای شما بود، حالا به نقطهضعف بزرگتان تبدیل شده است. جنایتهای آنها به ما مشروعیت داد. شکستشان آزادی عمل را برای ما فراهم کرد.
انتخابهایی پیش رو دارید. اما هیچکدام ساده نیست و هیچیک بینقص نخواهد بود.
میتوانید دوباره نیروهای نیابتیتان را احیا کنید. اما ما هم آنها را دوباره نابود خواهیم کرد. حالا میتوانیم ظرف چند ماه همان چیزی را که شما دههها صرف ساختنش کردهاید، از هم بپاشیم.
میتوانید توسعه برنامه هستهای را سرعت دهید. اما هرچه بسازید، بهاحتمال زیاد شناسایی میشود. آنچه ببینیم، هدف قرار میدهیم. و چیزی که ما هدف بگیریم، جایگزینیاش برای شما دشوار خواهد بود.
میتوانید به سراغ مذاکره بروید. اما آیا رژیمی که اساسش بر مقاومت و سرسختی ایدئولوژیک بنا شده، توان تحمل مصالحههای بزرگی را که چنین مسیری ایجاب میکند، دارد؟
این موضوع فقط یک تاکتیک نیست؛ یک واقعیت ساختاری است. برنامه هستهای نیاز به نیروهای متخصص، تأسیسات و هماهنگی دارد. شما این برنامه را در دوران آنالوگ بنا کردید. اما امروز، ماهوارهها، ابزارهای سایبری، منابع انسانی و تحلیل دادهها هرآنچه پیشتر میشد پنهان کرد، آشکار میکنند.
و هر ماه که میگذرد، این فاصله بیشتر میشود. دانش ما عمیقتر میشود، فهرست اهداف ما گستردهتر و گزینههای شما محدودتر.
هنوز زمان دارید. اما نه خیلی زیاد.
قبلاً هم در موقعیتهایی بودهاید که خویشتنداری نشان دادهاید. در جنگ ۲۰۰۳ عراق، از رویارویی مستقیم با آمریکا پرهیز کردید. ثبات را از دل آشوب منطقهای به دست آوردید. وقتی بقا ایجاب میکرد، متحدانتان را قربانی کردید.
اکنون دوباره در یکی از همان لحظههای تعیینکننده قرار گرفتهاید.
وقتی در حال بررسی گامهای بعدیتان هستید، به این فکر کنید که چطور ما از هویت افرادتان، سمتهایشان و محل زندگیشان آگاه بودیم. وقتی به اطراف اتاق نگاه میکنید، از خود بپرسید: چه کسی واقعاً وفادار است؟
و حالا با در نظر گرفتن این واقعیتها، باید انتخاب کنید:
ادامه دنبال کردن سلاح هستهای، بیهیچ پوشش، بیهیچ حفاظتی و با توان تهاجمی محدود؟ ما مطلع خواهیم شد. آن را خنثی میکنیم. و بهایی سنگین از شما میگیریم.
یا تلاش برای بازسازی زرادخانه متعارفتان، با این آگاهی که تکمیلش دههها طول خواهد کشید؟ ما آن را عقب میاندازیم، مختل میکنیم و دوباره نابود خواهیم کرد.
یا اینکه،
جنگ با کشوری کوچک و مصمم که هزاران کیلومتر با مرزهای شما فاصله دارد را رها کنید و بهجای آن، بر رفاه و آینده مردم خود تمرکز کنید.
اما اگر باز هم اشتباه تصمیم بگیرید، ما همانجا خواهیم بود. در انتظار.