نزدیک به یک دهه پیش، یکی از فعالان برجسته حقوق بشر اسرائیلی گفتگوی خصوصی خود را با یکی از سفرای اروپایی در اسرائیل با من در میان گذاشت.کشور آن سفیر در آن زمان یکی از همدلترین کشورهای غربی نسبت به مردم فلسطین به شمار میرفت. فعال اسرائیلی نگرانیهای خود را درباره انفعال اروپا در برابر حملات بیامان اسرائیل به حقوق فلسطینیان و نقض نظاممند قوانین بینالمللی ابراز کرده بود.در آن زمان، اسرائیل محاصره طولانیمدتی را علیه غزه اعمال میکرد که بیش از دو میلیون نفر را از ضروریات زندگی محروم کرده بود و بارها مناطق شهری را بمباران کرده و صدها غیرنظامی را به کام مرگ کشانده بود.
در کرانه باختری و بیتالمقدس شرقی اشغالی، اسرائیل گسترش شهرکهای غیرقانونی یهودینشین را تشدید کرده بود که منجر به افزایش خشونت از سوی شبهنظامیان شهرکنشین و ارتش اسرائیل شده بود. فلسطینیها کشته و از سرزمینهایشان رانده میشدند.فعال حقوق بشر از سفیر پرسشی ساده پرسید: اسرائیل باید چه کاری انجام دهد تا دولت شما علیه آن اقدام کند؟ خط قرمز کجاست؟سفیر مکثی کرد و به فکر فرو رفت. سپس با بالا انداختن شانههایش پاسخ داد: خط قرمزی وجود ندارد.
یک دهه پیش، شاید این اظهارنظر طفره رفتن از جواب تلقی میشد. اما یک سال پس از نابودی غزه توسط اسرائیل، کاملاً پیشگویانه به نظر میرسد.خط قرمزی وجود ندارد. و مهمتر از آن، هرگز وجود نداشته است. این گفتگو سالها پیش از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ رخ داد، زمانی که حماس از غزه خارج شد و بیش از ۱۰۰۰ اسرائیلی را به قتل رساند.آن تاریخ، نقطه عطف یا گسستی که به طور گسترده به تصویر کشیده میشود، نیست.
فرار کوتاهمدت حماس از غزه قطعاً میل انفجاری به انتقام را در میان اسرائیلیهایی برانگیخت که عادت کرده بودند بدون هزینه، مردم فلسطین را سرکوب و از حقوقشان محروم کنند.اما مهمتر از آن، این حادثه بهانهای را برای رهبران اسرائیل فراهم کرد تا غزه را نابود کنند – طرحی که مدتها در سر میپروراندند. به همین ترتیب، این اتفاق بهانهای را که کشورهای غربی نیاز داشتند تا در کنار اسرائیل بایستند و وحشیگریاش را به عنوان “حق دفاع از خود” توجیه کنند، فراهم کرد.
نمایش وحشت در غزه
وقایع ۱۲ ماه گذشته در غزه را هر چه میخواهید بنامید: دفاع از خود، کشتار جمعی، یا “نسلکشی “، همانطور که عالیترین دادگاه جهان آن را توصیف کرده است. آنچه غیرقابل بحث است این است که این یک نمایش وحشت بوده است.تنها در دو ماه اول، اسرائیل به نسبت بیشتری از غزه را نسبت به آنچه متفقین در طول جنگ جهانی دوم در آلمان ویران کردند، نابود کرد. اسرائیل حملات هوایی بیشتری به غزه انجام داد تا آنچه ایالات متحده و بریتانیا طی سه سال علیه گروه تروریستی داعش در عراق انجام دادند.
آمار رسمی نشان میدهد که اسرائیل تاکنون بیش از ۴۲,۰۰۰ فلسطینی را در غزه کشته است – بیش از نیمی از آنها زنان و کودکان بوده اندبه گفته گروههای حقوق بشر، تعداد کودکانی که در چهار ماه اول حملات بمباران اسرائیل در غزه کشته شدند، بیشتر از تعداد کودکانی است که در چهار سال در تمام درگیریهای جهانی دیگر کشته شدهاند.آکسفام هفته گذشته گزارش داد که در دو دهه گذشته، هیچ درگیری دیگری در هیچ جای دیگر جهان حتی نزدیک به کشتن این تعداد کودک در یک دوره ۱۲ ماهه نبوده است.
اما تلفات واقعی بسیار بالاتر است. غزه که به ۴۲ میلیون تن آوار تبدیل شده، ماهها پیش توانایی شمارش کشتهها و زخمیهایش را از دست داد.هفته گذشته، گروهی متشکل از نزدیک به ۱۰۰ پزشک و پرستار آمریکایی که در سیستم بهداشتی غزه داوطلب شدهاند – در حالی که اسرائیل به طور سیستماتیک آن را نابود کرده است – نامهای سرگشاده به جو بایدن رئیس جمهور آمریکا نوشتند. آنها تخمین زدند که تلفات تقریباً سه برابر رقم رسمی است.آنها افزودند: “با استثنائات جزئی، همه در غزه بیمار، مجروح یا هر دو هستند. هر داوطلب بینالمللی و احتمالاً هر گروگان اسرائیلی یعنی هر مرد، زن و کودک.”
محاصره به سبک قرون وسطایی
در ماه ژوئیه، نامهای که در مجله پزشکی لنست منتشر شد، این رقم را حتی بالاتر اعلام کرد. با استفاده از تکنیکهای مدلسازی استاندارد و با استفاده از دادههای جنگهای قبلی که در آن مناطق شهری پرجمعیت نابود شده بودند، تیمی از کارشناسان به این نتیجه رسیدند که تلفات غزه با توجه به پارامترهای محافظهکارانه، به ۲۰۰,۰۰۰ نفر خواهد رسید.
این رقم نزدیک به ۱۰ درصد از جمعیت غزه را شامل میشود که مستقیماً توسط بمبهای اسرائیل کشته شدهاند، زیر آوار ناپدید شدهاند، به دلیل شرایط پزشکی که نمیتوانستند درمان شوند جان باختهاند، یا در اثر سوء تغذیه گسترده پس از یک سال محاصره به سبک قرون وسطایی غذا، آب و سوخت توسط اسرائیل در حال مرگ هستند.اسرائیل ظاهراً مطمئن است که هیچ خط قرمزی وجود ندارد و در نتیجه، اوضاع از زمان انتشار نامه لنست تنها بدتر شده است.
طبق آمار سازمان ملل متحد و اسرائیل در ماه سپتامبر، تحویل غذا و کمک به غزه به پایینترین سطح خود در هفت ماه گذشته رسید به عبارت دیگر، خفقان اسرائیل بر کمکرسانی به جمعیت گرسنه غزه از ماه می، زمانی که کریم خان، دادستان کل بریتانیایی دیوان کیفری بینالمللی (ICC)، درخواست صدور حکم بازداشت برای بنیامین نتانیاهو نخست وزیر و یوآو گالانت وزیر دفاع اسرائیل به اتهام جنایت علیه بشریت کرد، در واقع تشدید شده است.
یکی از اتهامات اصلی این بود که این دو نفر از گرسنگی به عنوان سلاح جنگی استفاده میکردند.رهبران اسرائیل آنقدر مطمئن هستند که آمریکا و اروپا پشتشان را دارند که طبق گزارش رویترز در هفته گذشته، مقامات نظامی اسرائیل در روزهای اخیر از ورود کاروانهای کمکی سازمان ملل به غزه جلوگیری کردهاند.
نتانیاهو آشکارا نگران نیست که به این زودیها به دادگاه جنایات جنگی در لاهه کشانده شود.
نقش رسانهها در پوشش یکجانبه درگیری
سیاستمداران غربی هیچ خط قرمزی در مورد اسرائیل ندارند، تقریباً همین را میتوان در مورد رسانههای اصلی غرب گفت.آنها دیگر به ندرت درباره شرایط غزه گزارش میدهند، به جز تیترهای گاه و بیگاه درباره تلفات ناشی از آخرین بمباران اسرائیل به یک مدرسه، اردوگاه پناهندگان یا مسجد.رسانهها این هفته سالگرد ۷ اکتبر را گرامی داشتند، اما قابل پیشبینی بود که اکثر آنها این کار را صرفاً از دیدگاه اسرائیلی انجام دادند – به عنوان روزی که ۱,۱۵۰ اسرائیلی و خارجی در حمله حماس کشته شدند و مخلوطی از حدود ۲۵۰ سرباز و گروگان غیرنظامی اسیر شده به داخل این منطقه برده شدند.
به عنوان مثال، بیبیسی به شدت در حال تبلیغ مستند خود با عنوان “ما دوباره خواهیم رقصید” است که تجربیات اسرائیلیهایی را روایت میکند که در مهمانی رِیو نوا نزدیک غزه شرکت کرده بودند که به میدان کشتار تبدیل شد.به همین ترتیب، کانال ۴ بریتانیا مستندی با عنوان “یک روز در اکتبر” پخش کرد که به عنوان “روایتی صمیمی و تکاندهنده از فاجعه کیبوتص بئری” معرفی شده بود. حدود ۱۰۰ نفر از ساکنان کیبوتص در آن روز کشته شدند و ۳۰ گروگان به اسارت گرفته شدند.
قابل توجه است که بیش از یک دوجین از این ساکنان بئری ممکن است نه توسط حماس، بلکه توسط ارتش اسرائیل کشته شده باشند، پس از آنکه به یک تانک اسرائیلی دستور داده شد به یکی از خانههایی که حماس در آن با آنها پناه گرفته بود، شلیک کند.فرماندهان ارتش اسرائیل در ۷ اکتبر دستورالعمل بسیار بحثبرانگیز هانیبال را اجرا کردند که به سربازان اجازه میداد همرزمان خود را برای جلوگیری از اسارت بکشند. به نظر میرسد اسرائیل در آن روز این دستورالعمل را برای غیرنظامیان نیز اعمال کرده است. یکی از افرادی که پس از شلیک تانک اسرائیلی در بئری جان باخت، دختری ۱۲ ساله به نام لیئل هتزرونی بود.
رسانههای غربی تاکنون تقریباً کاملاً از جلب توجه به نقش دستورالعمل هانیبال اسرائیل در آن روز خودداری کردهاند.این هفته، به نشانه اینکه تصویرسازی رسانهها تا چه حد یکجانبه شده است، گاردین به سرعت نقدی را که فیلم کانال ۴ به دلیل عدم ارائه هرگونه زمینهای برای حمله حماس در ۷ اکتبر – دههها سرکوب نظامی و شرایط محاصره در غزه – مورد انتقاد قرار داده بود، از وبسایت خود حذف کرد.
این نقد، همانطور که قابل پیشبینی بود، طوفانی از اعتراض را از سوی روزنامهنگاران صهیونیست برجسته برانگیخت.عدم پاسخگویی و گسترش درگیری بدون پیامد ۷ اکتبر نه تنها روزی بود که حماس حمله غافلگیرکننده خود را به اسرائیل آغاز کرد؛ بلکه روزی بود که اسرائیل کشتار فلسطینیها را به تلافی آغاز کرد.
این روز، آغاز آنچه دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) آن را “نسلکشی ” خوانده است، را نشان میدهد – نسلکشیای که اسرائیل خبرنگاران خارجی را از پوشش حضوری آن منع کرده است. در عوض، این کشتار به مدت ۱۲ ماه به طور زنده توسط جمعیت تحت حمله و سربازان اسرائیلی که آشکارا مرتکب جنایات جنگی میشدند، پخش شده است.
به نشانه اینکه پوشش رسانهای غربی در طول سال گذشته تا چه حد ضد فلسطینی شده است، روزنامه به ظاهر لیبرال آبزرور تصمیم گرفت آخر هفته گذشته به هوارد جیکوبسن، نویسنده یهودی بریتانیایی، فضایی بدهد تا گزارش هزاران کودک خردسال کشته شده و زنده به گور شده در غزه را با “افترای خون” قرون وسطایی و یهودستیزانه مقایسه کند.
این روزنامه حتی تصمیم گرفت این ستون را با عکسی از یک عروسک خونآلود تصویر کند – احتمالاً با این هدف که نشان دهد تلفات عظیمی که توسط هر سازمان حقوق بشری گزارش شده، دروغ است.تنها شبکه خبری اصلی که تلاش کرد به قربانیان غیرنظامی در غزه و تجربیات کسانی که از اکتبر گذشته تاکنون – به سختی – جان سالم به در بردهاند، ادای احترام کند، یک رسانه غربی نبود. این شبکه الجزیره قطر بود.
مستند این شبکه با عنوان “بررسی جنایات جنگی در غزه” از فیلمهایی استفاده میکند که توسط سربازان اسرائیلی هنگام ارتکاب جنایات هولناک علیه جمعیت غیرنظامی فیلمبرداری شده و در رسانههای اجتماعی منتشر شده است.لذت سربازان از پخش جنایات جنگی خود – و مجوزی که از مقامات نظامی اسرائیل برای انجام این کار دریافت کردند – اطمینان اسرائیل را از اینکه هرگز هیچ پیامدی نخواهد داشت، برجسته میکند.
برخلاف رسانههای غربی، الجزیره به قربانیان فلسطینی جنایات اسرائیل انسانیت میبخشد و به آنها صدا و پیشینهای میدهد که رسانههای غربی عمدتاً برای قربانیان اسرائیلی ۷ اکتبر در نظر گرفتهاند.همین ترتیب، به نظر میرسد حداقل تاکنون هیچ خط قرمز معناداری برای دو دادگاه عالی جهان در پاسخ به نابودی غزه توسط اسرائیل وجود ندارد.
دیوان بینالمللی دادگستری در ژانویه موافقت کرد اسرائیل را به اتهام نسلکشی محاکمه کند، پس از استماع پروندهای که توسط وکلای نماینده آفریقای جنوبی مطرح شد.ممکن است تصور شود با توجه به اینکه نسلکشی نهاییترین جنایت بینالمللی است، دادگاه صدور حکم قطعی را تسریع میکرد. مردم غزه وقت زیادی ندارند. اما یک سال پس از قتل عام و گرسنگی تحمیلی، تنها سکوت حکمفرماست.
همین دادگاه در این میان با تاخیر حکم داده است که اشغال نظامی ۵۷ ساله سرزمینهای فلسطینی توسط اسرائیل غیرقانونی است، فلسطینیها حق مقاومت دارند و اسرائیل باید فوراً از غزه، کرانه باختری و بیتالمقدس شرقی عقبنشینی کند.سیاستمداران و رسانههای غربی اهمیت این حکم را نادیده گرفتهاند، به دلایل آشکار. این حکم زمینه تاریخی خروج حماس از غزه پس از ۱۷ سال محاصره غیرقانونی توسط اسرائیل را فراهم میکند. حماس در بریتانیا و سایر کشورها به عنوان یک گروه تروریستی ممنوع اعلام شده است.
مشکل دیوان بینالمللی دادگستری دوگانه است. این دادگاه تحت فشار شدید ابرقدرت جهانی آمریکا قرار دارد تا نسلکشی در غزه توسط محبوبترین دولت تحت حمایت واشنگتن را اعلام نکند. چنین حکمی پرده را کنار میزند و قدرتهای غربی را به عنوان شریک جرم کامل در آن جنایت افشا میکند.دوم اینکه، دادگاه هیچ سازوکار اجرایی خارج از شورای امنیت سازمان ملل ندارد، جایی که واشنگتن از حق وتویی برخوردار است که به طور معمول برای محافظت از اسرائیل از آن استفاده میکند.
دیوان کیفری بینالمللی نیز تقریباً به همین دلایل پا پس میکشد. خان میگوید شواهد کافی برای صدور حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت به اتهام جنایت علیه بشریت دارد. کشورهای اروپایی موظفند هر حکم بازداشتی را اجرا کنند، بنابراین برخلاف حکم دیوان بینالمللی دادگستری، این یکی میتواند اجرا شود.
اما ماههاست که قضات دیوان کیفری بینالمللی علیرغم فوریت موضوع، تصویب احکام را به تعویق انداختهاند، ظاهراً به این دلیل که آنها نیز از خشم واشنگتن میترسند.هر دو دادگاه میتوانند مطمئن باشند که رویارویی با واشنگتن در این شرایط یک خودکشی است.از یک سو، اسرائیل نشان داده است که به هیچ یک از خطوط قرمز قانونی که زمانی غرب برای جلوگیری از تکرار وحشتهای جنگ جهانی دوم اصرار داشت، پایبند نخواهد بود. و قدرتهای غربی نشان دادهاند که نه تنها قصد مهار اسرائیل را ندارند، بلکه در نقض آن کمک خواهند کرد.
از سوی دیگر، با تعلل ماه به ماه، دو دادگاه بینالمللی اعتبار همان قوانین جنگی را که برای حفظ آنها وجود دارند، از بین میبرند. اکنون در عصر هستهای آنها جهان را به دوران قانون جنگل بازگرداندهاندقوانین بینالمللی در آروارههای “نظم بینالمللی” خودخواهانه تحمیل شده توسط آمریکا در حال پاره شدن است.در مسیر جنگ این فقدان کامل پاسخگویی از مراکز قدرت – از سیاستمداران غربی، رسانههای غربی و دادگاههای جهانی – است که راه را برای اسرائیل هموار کرده تا خونریزی خود را اکنون به کرانه باختری اشغالی، لبنان، یمن و سوریه گسترش دهد.
صحنه جنگ اسرائیل به سرعت در حال گسترش است تا ایران را نیز کاملاً در بر بگیرد. جهان منتظر حمله قریبالوقوع اسرائیل است.در حال حاضر یک جنگ منطقهای اعلام نشده وجود دارد و خطر گسترش آن به یک جنگ جهانی – و با آن، تمام خطرات ذاتی یک رویارویی هستهای – روز به روز افزایش مییابد. اما چرا؟برای مدافعان اسرائیل – گروهی که به نظر میرسد شامل تمام نخبگان غربی میشود – روایت ساده است، اگرچه به ندرت به وضوح بیان میشود زیرا پیشفرضهای نژادپرستانه آن بسیار آشکار است.
برای اینکه اسرائیلیها دوباره احساس امنیت کنند، اسرائیل باید بازدارندگی نظامی خود را با در هم کوبیدن حماس و حامیانش در غزه بازیابی کند. برای انجام این کار، اسرائیل باید با کسانی در منطقه گستردهتر که از تسلیم شدن به برتری تمدنی اسرائیل – و به تبع آن غرب – سر باز میزنند نیز مقابله کند.شعار اسرائیل و مدافعانش “کاهش تنش از طریق تشدید تنش” است. به زبان صریحتر، سیاست یک سیاست استعماری بهروز شده است: “وحشیها را تا حد تسلیم بزنید”.
منتقدان اسرائیل – که اکنون عمدتاً به عنوان “یهودستیز” خاموش شدهاند – استدلال میکنند که اسرائیلیها هرگز نمیتوانند صرفاً از طریق تهاجم نظامی به جای راهحلهای دیپلماتیک امن شوند. خشونت، خشونت بیشتری را به دنبال دارد. در واقع، دههها خشونت ساختاری اسرائیل علیه تمام مردم فلسطین ما را به این نقطه رسانده است.و آنها خاطرنشان میکنند که اسرائیل نه تنها گزینههای دیپلماتیک را نادیده گرفته است؛ بلکه فعالانه در حال از بین بردن هر گونه شانس به ثمر رسیدن آنهاست. این کشور اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی حماس را که نسبتاً میانهرو بود، در حالی که او مذاکرات برای آتشبس طولانی مدت مورد انتظار در غزه را رهبری میکرد، ترور کرد.و اکنون به نظر میرسد که اسرائیل تصمیم گرفته بود حسن نصرالله، رهبر حزبالله را مدت کوتاهی پس از آنکه او همراه با دولت لبنان با آتشبس ۲۱ روزه موافقت کرده بود تا جامعه بینالمللی روی یک توافق صلح کار کند، به قتل برساند.