در این یادداشت، محمد مهاجری، روزنامهنگار و فعال سیاسی، به بررسی مسیر سیاسی سردار محمد کوثری میپردازد. او با لحنی صمیمی و در عین حال انتقادی، تحولات فکری و مواضع سیاسی این فرمانده سابق را مورد بررسی قرار میدهد و نگرانی خود را از همسویی او با برخی جریانات تندرو ابراز میکند.
خاطرات گذشته، سردار کوثری، فرمانده محبوب
محمد مهاجری روزنامه نگار و فعال سیاسی در یادداشتی نوشت سردار کوثری عزیز! شما کجا و نمایندههای کاریکاتوری مجلس کجا؟
برادر عزیز و فرمانده گرامی ، حاج محمد(اسماعیل) کوثری، سلام
یادتان هست چهارراه لشکر را؟ همان چهارراه جلوی مسجد دانشگاه تهران که بسیجیهای لشکر ۲۷ و بقیه لشکرها روزهای جمعه قبل و بعد نماز جمع می شدند و خاطره می گفتند؟ اوایل دهه ۷۰ و تا نیمه های دهه هشتاد را می گویم. و شما خیلی وقتها شمع آن محفل بودید. دوست داشتنی،خندان، صمیمی و درعین حال با صلابت. بچه ها دوستتان نداشتند. درستش این است که بگویم شما را میپرستیدند.
یادم هست میخواستید در مجلس هشتم نامزد شوید. در چهارراه لشگر خیلیها شاد بودند که یک “بچه تهرون” و فرمانده شجاع و جانبازشان وارد سیاست می شود. عده ای هم فکورانه، سر به گریبان غم فرو بردند که حاجی و سیاست؟ نکند خرابش کنند؟ نکند اسیر بازیها شود؟ دلشان میلرزید که مبادا فرمانده رزم دیروزشان، که در کربلای۵ و والفجر۸ و بخصوص مرصاد، مثل شیر میرزمید حالا در میدان سیاست خوش ندرخشد .
هرچند که اسمش در فهرست نامزدهایی بود که اکثرشان چنگی به دل نمیزدند اما دل بچهها خوش بود که حاجی مرواریدی است که در هر صدفی جا نمی شود. و مستقل می ماند تا آخر.
نگرانی از همسویی با تندروها
سردار کوثری برادر بزرگ من و خیلی از همنسلان من است و همه به او افتخار می کنیم. اما چه بگویم که حاجی بعدها گاه و بیگاه در عرصه سیاست و مجلس ، پیش بینی تلخ دوستانی را که جلوی مسجد دانشگاه نگرانش بودند ، تحقق بخشید و افتاد توی همان چالهای که از ان میترسیدند. البته در سالهای اخیر حرفهایی هم از او شنیده ایم که با تندروهای سیاسی فاصله داشته اما متاسفانه ، مواردی که با انها همسو و همسان شده کم نبوده است.
آخرین بار سردار را در سال ۱۳۹۴ در میزگردی دیدم با حضور سردارحسین علایی که در باره قطعنامه ۵۹۸ و شرایط پایان جنگ حرف میزدند. کوثری در همانجا با علایی اختلاف نظر داشت وشاید هم بسیار شدید. اما چون علایی در زمان جنگ، مقام ارشد او بود چنان مودبانه برخورد کرد که عشق کردم از حسن خلق و مرامش.
بگذارید این نوشته با همین خاطره شیرین تمام شود و فقط به این بسنده کنم که همسویی حاجی با بعضی نمایندههای کاریکاتوری مجلس که این روزها از نتیجه انتخابات ریاستجمهوری کلافه اند، حس بدی را در علاقمندانش ایجاد کرده. متاسفانه سردار تقریبا همانجایی مینشیند که افراطی ها از آنجا برمیخیزند.
محمدجواد ظریف هر که هست در مقطعی ، گره ای کور از مشکلات کشور گشوده که دیگران از پسش برنیامدهاند. رهبرمعظم انقلاب هم بر کار او و تقوا و تخصص او مهر تایید زده اند و هر آنچه را در مدح و وصف او گفته اند تا این لحظه پس نگرفته اند. سردار میتواند منتقد ظریف باشد اما آیا با همان ادبیاتی که عصبانی ها حرف میزنند ؟کوثری قطعا عقده از کسی ندارد اما متاسفانه با ادبیات عقده ای ها همراه شده است.
دوجمله هم در پایان این نوشته، جسارت آمیز بنویسم و تمام!
سردار عزیز! یک فراخوان بدهید و همه بسیجیهایی که در طول۸سال دفاع مقدس فرماندهشان بودید جمع کنید و از آنها نظر بخواهید. اگر فقط و فقط حتی ۱۰درصد از آنها روشی را که این روزها برگزیدهاید می پسندند، به راهتان ادامه دهید. خودتان البته بدون این نظرسنجی هم میدانید در بر کدام پاشنه میچرخد.
سردار! ما شما را بقیه السلف شهدای عزیز احمدمتوسلیان و همت و رضاچراغی و عباس کریمی میدانیم. ما دوست داریم بوی حاج قاسم را از مرد روزهای سخت جنگ، حاج محمد کوثری استشمام کنیم.بوی مهر، بوی محبت، بوی وفاق. نه بوی تفرقه و کینه و نفاق.
زنده باشی سردار