در برهه حساس کنونی، سیاست خارجی ایران با چالشهای پیچیدهای روبروست که نیازمند واکاوی دقیق است. در این گفتگو، امیر پسندیدهپور، کارشناس روابط بینالملل، به تحلیل جامع وضعیت کنونی و آسیبشناسی سیاستهای موجود میپردازد.
چالشهای امنیتی و مناقشه با اسرائیل
کشور در شرایط کنونی با چالشهای جدی و متعددی روبروست که مواجهه امنیتی با اسرائیل و درگیری در یک جنگ کوتاهمدت، یکی از مهمترین آنهاست.
پس از حادثه هفتم اکتبر و تصمیم دولت راستگرای نتانیاهو برای پاکسازی امنیتی محیط پیرامونی خود از گروههای موسوم به محور مقاومت، این گروهها که از حمایتهای تسلیحاتی و مالی جمهوری اسلامی برخوردار بودند، بهطور ناخواسته ایران را نیز درگیر این مناقشه کردند که به نظر میرسد این امر نقض غرضی جدی به شمار میرود.
اگر سیاست و دکترین امنیتی عمق استراتژیک که مبتنی بر بازدارندگی و افزایش امنیت کشور است را در نظر بگیریم، حاکمیت نباید برای دفاع از نیروهای نیابتی وارد جنگ شود. این نیروها باید حداقل تأمینکننده امنیت کشور باشند. البته شخصاً با این دکترین همراهی چندانی ندارم و منطق درگیری در چنین مناقشهای و رسالت تضعیف یا محو اسرائیل را نمیپذیرم.
نقد دکترین سیاست خارجی
سیاست خارجی ما که مبتنی بر ایدئولوژی، قاعده نفی سبیل و دفاع از مظلوم است، ما را وارد فضایی کرده که نتیجه آن را امروز شاهد هستیم. پس از سی سال، این دکترین دیگر کارآمد نیست و کشور در معرض تهدید جنگ قرار دارد. تنشها بهطور فزایندهای در حال افزایش است.
اگر به حمله اول در وعده صادق و مقایسه آن با حمله دوم – از نظر شدت و نوع تسلیحات – نگاه کنیم، میبینیم که سطح درگیریها بالاتر رفته است. این روند در واکنشهای متقابل اسرائیل نیز مشهود است.
افزایش تنشها عاقبت خوشایندی برای هیچ یک از طرفین نخواهد داشت. برخلاف دو طیف منتقد – چه مخالفان حاکمیت ایران و چه مخالفان اسرائیل – من نگاه خوشبینانهای به این وضعیت ندارم. نه اسرائیل برای ایران هدف سهلالوصولی است و نه جمهوری اسلامی برای اسرائیل.
چالشهای روابط با غرب و آینده دیپلماسی
این مناقشه برای هر دو طرف آسیبهای جدی به همراه خواهد داشت. البته اسرائیل با پشتوانه حمایتهای ایالات متحده، جسورانه در پی افزایش سطح تنش است که این وضعیت نیازمند هوشمندی در برخورد است.
نکته قابل تأمل دیگر که متأسفانه مغفول مانده است مناقشه جدی میان ایران و اتحادیه اروپاست.
تحریم هواپیمایی ملی ایران (ایرانایر) و رویدادهای اخیر، تنها بخش نمایان این کوه یخ است. اتحادیه اروپا با دو چالش امنیتی عمده در حوزه اقتصادی روبروست:
۱. مسئله امنیت تجاری دریای سرخ که در پی حملات موشکی مکرر حوثیها، امنیت تجاری و اقتصادی منطقه مختل شده و میتواند به افزایش هزینههای حمل و نقل و تورم در اروپا منجر شود.
۲. بحران اوکراین که علاوه بر جنبه امنیتی، امنیت انرژی و تمامیت ارضی اروپا را نیز تهدید میکند.
این شرایط ایجاب میکند که مذاکرات جدی برای رفع سوءتفاهمات از مسیر دیپلماتیک آغاز شود. حتی اگر از درگیری با اسرائیل با کمترین آسیب عبور کنیم، این مناقشات در روابط ما با غرب بسیار آسیبزا خواهد بود.
در صورت پیروزی دموکراتها در انتخابات آمریکا، با توجه به رویکرد نهادگرایانه و ساختار سیاسی آنها که مبتنی بر اجماع با متحدان اروپایی است، آسیبپذیری ما افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر، پیروزی احتمالی ترامپ نیز چالشهای خاص خود را به همراه خواهد داشت.
به نظر میرسد سرنوشت سیاسی ملت را با مشکلات گره زدهایم. اگر در سیاست خارجی، بازنگری اساسی در نگرش خود به نظام بینالملل نداشته باشیم، روزهای دشوارتری در انتظار ماست.
امید است از برخی دیدگاهها، تحلیلها و تصمیمگیریها رهایی یابیم. پارادایم امنیتی سیساله ما که بر دکترین عمق استراتژیک و ایجاد تهدیدات امنیتی – بهویژه علیه اسرائیل – استوار بود، در کمتر از یک سال آسیبهای جدی دیده است؛ چه در سطح راهبری و چه در حوزه پشتیبانی.
باید نگاه خود را واقعبینانهتر کنیم؛ شاید آنگاه روزگار نیز با ما سر مهر بیشتری داشته باشد.