صفحه اصلی / یادداشت ها / اسرائیل زد. حالا چه کنیم؟

فرخ نگهدار،تحلیلگر، کنشگر سیاسی، جمهوری خواه

اسرائیل زد. حالا چه کنیم؟

این تحلیل به بررسی چهار دیدگاه اصلی در صحنه سیاسی ایران می‌پردازد و راهکارهایی عملی برای مواجهه با چالش‌های داخلی و خارجی ارائه می‌دهد. تأکید اصلی بر ضرورت آشتی ملی و اصلاحات داخلی است.
فرخ نگهدار

ضمن اعلام انزجار از عملیات جنگ افروزانه اخیر نتانیاهو و کابینه جنایت‌کارش، از دستگاه رهبری جمهوری اسلامی انتظار دارم به این تجاوز، از راه شنیدن صدای اکثریت معترض به سیاست‌های نظام، پاسخ دهد. پیشبرد آشتی ملی پیش نیازی گریز ناپذیر برای مقاوم سازی ایران در برابر هرگونه تجاوز خارجی است.

 

جان باختن سرگرد جهان‌دیده و استوار شاهرخی فر و دیگر قربانیان را به خانواده ایشان و میهن دوستان ایران تسلیت می‌گویم و کشورهایی که این حمله جنایتکارانه را محکوم کردند را رهین امتنان ملت ایران می‌دانم.

 

صحنه سیاسی چهار ضلعی

 

سیر حوادث تا فروردین گذشته حاکی از آن بود که حاکمیت ایران از مقابله به مثل خودداری می‌کند و نمی خواهد مستقیما با اسرائیل درگیر شود. اما حمله به کنسولگری ایران در دمشق وضع را تغییر داد. حکومت تصمیم گرفت از خاک ایران اسرائیل را چنان موشک باران کند که پاسخ اسرائیل ایران ناگزیر به حمله متقابل نکند.

 

اما با عملیات وعده صادق ۲، و به استناد اسناد درز کرده، به نظر میرسید واکنش اسرائیل قرار بود به گونه ای باشد که ایران نتواند آن را نادیده بگیرد. علیرغم رجز خوانی ها، اسرائیل هم از حمایت عملیاتی امریکا برخوردار نشد و هم مجبور شد حملات را در حدی محدود نگاه دارد که بایدن می خواست. به این ترتیب تا اینجا فضایی ساخته شده است که تهران، تل آویو و واشنگتن می توانند از اقدام متقابل عاجل فعلا پرهیز کنند.

 

با این همه شدت جنگ در غزه و لبنان و تحریکات جنگ طلبان در تل آویو، واشنگتن و در تهران، در حدی است که نیروهای سیاسی کشور هم چنان ناچارند معین کنند که در صورت وقوع جنگ در کدام سو خواهند ایستاد. با توجه به شناختی که ماهیت و عملکرد گرایش‌های سیاسی کشور در دست است با روشنی زیاد می‌توان پیش بینی کرد که، برخلاف حمله عراق به ایران در مهر ۵۹، امروز موضع شاخص ترین نیروهای سیاسی کشور در قبال حمله اسرائیل و جنگ کاملا متفاوت است:

 

۱-اقتدار گرایان، تندروهای محور مقاومتی و اکثر فرماندهان سپاه بیشتر «میدانی» فکر کرده و طرفدار تقویت اراده و امکانات مقابله به مثل بوده اند. آنها امروز هم در گسترش جنگ به کشورهای منطقه را نوعی بازدارندگی تلقی می کنند. تعبیر یا تخیل آنان از دیپلماسی منطقه ای ایران این است که سایر کشورها رامتوجه کنند که چنانچه ایران مورد حمله قرار گیرد آن کشورها هم مورد حمله قرار خواهند گرفت.

 

۲-اصلاح طلبان، به مثابه بخش بزرگی از بدنه جمهوری اسلامی و روح حاکم بر دولت پزشکیان، خواهان تعامل با غرب، اجتناب از رودرویی مستقیم با اسرائیل هستند. آنها برای همگون سازی واکنش کشورهای منطقه در قبال جنگ جاری، برای رسیدن به آتش بس و بازگشت به دیپلماسی تلاش می کنند. آنها عموما ساختن «عمق استراتژیک» را خطرناک و پرهزینه می دانند و بر افزودن بر قدرت دفاعی در درون مرزهای کشور تاکید دارند.

 

۳-گذار طلبان، یا تحول طلبان، به مثابه بخشی از مخالفان جمهوری اسلامی، با شعار «نه به جنگ، نه به جمهوری اسلامی» برآمد کرده اند. تصور یا تخیل آنها عموما این است که حاکمان بر ایران و اسرائیل هر دو جنگ طلب و مسئول جنگی هستند که خاورمیانه و کشور ما را تهدید می کند. بسیاری از آنها اعلام می کنند مسئولین جمهوری اسلامی و اسرائیل هر دو مخالف آتش بس و پایان دادن به جنگ کنونی هستند.

 

۴-سرنگونی طلبان، یعنی بخشی از اپوزیسیون جمهوری اسلامی سیاست ها و تحریکات جمهوری اسلامی را منشاء اصلی بی ثباتی و جنگ در منطقه ارزیابی می کنند. تخیل و یا تصور آنها این است که تلاش ایران برای نابودی اسرائیل منشاء اصلی جنگ است و بازگشت صلح به منطقه منوط است به پایان دادن به جمهوری اسلامی.

 

علت اصلی این تقسیم بندی چهار گانه این نیست که همه کسانی که خود را اصلاح طلب، گذار طلب یا سرنگونی طلب می نامند از مواضعی حمایت کنند که بدان متصف شده اند. علت این تقسیم بندی آنست که بیشتر کسانی که خود را با یکی از این عناوین معرفی می کنند با توصیف مواضعشان به صورت فوق تفاهم دارند. وگرنه همه میدانیم که در میان اصلاح طلبان هم گرایش به مقابله به مثل وجود دارد و هم تمایل به اعلام مقصر شناختن حکومت در سوق کشور به سوی جنگ. یا مثلا در میان نیروهایی که برای سرنگونی جمهوری اسلامی مبارزه می کنند کم نیستند فعالینی که حکومت اسرائیل را نژاد پرست و نسل کش معرفی می کنند و کاملا مدافع فلسطین هستند.

 

در ضمن ۴ ضلعی کردن صحنه سیاست در ایران سنگ پایه اصلی راهبرد سازی اصلاح طلبانه و در عین حال سوبژکتیو است. این جنس ورزی ماست که تعداد اضلاع صحنه سیاست را برای شما تعیین می کند. تعداد «واقعی» اضلاع یا جبهه بندی های سیاسی در کشور ما از دید نیروهای سیاسی مختلف قطعا متفاوت است:

 

۱-اقتدارگرایان صحنه سیاسی در کشور را ۱ ضلعی می بینند و سایر نیروهای سیاسی را دشمن و یکپارچه و مستحق سرکوب تحلیل می کنند.

 

۲-براندازان صحنه سیاسی کشور را ۲ ضلعی، به صورت «حکومت و اپوزیسیون» دیده برای هماهنگی و همگرایی اپوزیسیون تلاش می کنند.

 

۳-گذار طلبان صحنه سیاسی کشور را ۳ ضلعی دیده و برای شکل دهی «صدای سوم» در برابر براندازان و حکومتگران تلاش می کنند.

 

۴-اصلاح طلبان صحنه سیاسی کشور را ۴ ضلعی می بینند و نسبت به هر ضلع آن جداگانه سیاست گذاری می کنند.

 

کسان دیگری هم ممکن است باشند که صحنه سیاست در ایران را پنج ضلعی، شش ضلعی، یا بیشتر تصور کنند. کسانی هم هستند که اصلا اعتقادی به جبهه بندی نیروهای سیاسی ندارند. آنها متحدین و مخالفین خود را موردی یا لحظه ای تعریف و انتخاب می کنند.

 

توضیحات فوق از این نظر لازم بود که خواننده کاملا مطلع باشد چرا من یک طرح ۴ ضلعی را پایه کار قرار می دهم؟ علت این است که مدل ۴ ضلعی بیش از مدل های دیگر با سیاست ها و رفتارهای اصلاح طلبانه و دموکراسی خواهانه خوانایی دارد. برای تنظیم یک رشته مطالبات از حاکمیت، و تنظیم توصیه ها به دیگر نیروهای سیاسی کشور، برای دورتر کردن خطر جنگ اسرائیل علیه ایران، برای سوق کشور به سوی همزیستی و دموکراسی، به ویژه برای توانمند سازی کشور در مسیر توسعه پایدار، از سایر مدل ها کارسازتر است.

 

الف: مطالبات از حکومت

 

۱-در زمینه سیاست خارجی

 

۱-تبعیت کامل میدان از دیپلماسی

 

از زمان خروج ترامپ از برجام به سرعت کنترل سیاست خارجی ایران از شورای امنیت ملی و بازوی اجرایی آن یعنی وزارت خارجه به سپاه و محافل امنیتی نظامی منتقل شد. دیپلماسی عملا متوقف و فرمانبردار میدان شد. گرچه با گذار از رئیسی-عبداللهیان به پزشکیان-عراقچی تغییری محسوس در جهت درست رخ داده است، اما، کاملا پیداست که نقش و حضور فرماندهان نظامی در تنظیم واکنش کشور در قبال تحرکات طرف مقابل در منطقه، همچنان بسیار جدی و احتمالا هنوز تعیین کننده است.

بدون تبعیت کامل نهادهای نظامی، و تمام نیروهای تحت کنترل آنها، از شورای امنیت ملی، از دولت پزشکیان و از وزارت خارجه، قطعی است که کشور ما به ورطه هایی کشیده می شود از ظرفیت های ضرور برای برون برد خود از آن ورطه برخوردار نیست.

 

۲-تکذیب قاطع شعار نابودی اسرائیل

جمهوری اسلامی ایران بدون هرگونه مجامله و یا تاخیر باید صراحتا اعلام کند که به تمام قطعنامه های مصوب شورای امنیت و مجمع عمومی سازمان ملل وفادار است و خواستار اجرای آنها توسط اسرائیل است. حاکمیت جمهوری اسلامی ایران باید در درون و بیرون کشور مراقبت کند که فعالیت ها و شعارهای نیروهای منتسب به ایران در چارجوب سیاست رسمی کشور و منطبق با قطعنامه های شورای امنیت باشد. تابلوها و دیوار نوشته های دال بر نابودی اسرائیل باید برداشته شوند. از پی هر ادعای اسرائیل مبنی بر این که «جمهوری اسلامی خواهان نابودی اسرائیل است»  نمایندگان و سخنگویان جمهوری اسلامی در داخل و خارج کشور باید فورا و صراحتا تکذیب و اعلان کنند ایران خواهان تبعیت اسرائیل از قطعنامه های شورای امنیت است.

 

۳-حفظ همآهنگی کامل با شرکای منطقه ای

یکی از سازنده ترین اقدامات جمهوری اسلامی تلاش هایی است در مسیر برپایی ساز و کارهایی برای همآهنگ سازی واکنش کشورهای منطقه در برابر جنگ جاری. سفرهای آقای عراقچی نشانه ای دلگرم کننده در همین راستاست. ایران باید مکرر اعلام کند که پاسخ ایران به اسرائیل قطعا با همآهنگی با سایر شرکای منطقه ای خواهد بود. ایران به هیچ وجه اجازه نخواهد داد که توطئه اسرائیل برای جدا جدا کردن کشورهای منطقه و رو در رو کردن آنان، تحقق یابد.

ایران باید در مسیر رسیدن به بلوک های دو جانبه و چند جانبه با رهبران کشورهای منطقه، به ویژه با ترکیه، عربستان، مصر، قطر و امارات حرکت کند. این کشورها می توانند برای تنظیمات امنیتی منطقه پس از آتش بس طرح های مشترک ارائه دهند. این حرف که ترکیه عضو ناتو و کشورهای عرب متحد امریکا و علیه ایران هستند فکری کهنه، از پایه اشتباه، و برخاسته از اذهان سرخورده و ماجراجوست.

 

۴-بازگشت به تعادل در سیاست خارجی

در اثر تحریم های فلج کننده، زیر تاثیر نفوذ اسرائیل بر امریکا، و تحت تاثیر رقابت و کارشکنی تندروها در حکومت، از هنگام خروج امریکا از برجام، مناسبات ایران و غرب بشدت رو به تیرگی رفته، و پیوندها و همکاری ها با روسیه و چین به وسعت افزایش یافته است. تصور عمومی این است که ایران در جنگ اوکراین حامی روسیه است. این سیاست نیز مناسبات با اروپای غربی و امریکا بحرانی تر کرده و در راستای مطامع اسرائیل است. همراهی اروپا با مطامع و ادعاهای ضد ایرانی در مورد سه جزیره و تحریم پروازها از و به ایران از آخرین نمونه هاست.

جمهوری اسلامی ایران باید به هر ترتیب به سیاست متوازن میان شرق و غرب بازگردد. ایران نباید برای گسترش تماس ها با ایالات متحده امریکا را با نتایج انتخابات مرتبط کند. ما نباید این بار دستور مذاکرات با امریکا را به برنامه هسته ای، مبادله زندانیان، یا هر موضوع دیگر محدود کند. هدف باید احیای روابط دیپلماتیک میان دو کشور باشد و تمام مسائلی که مانع این هدف هستند موضوع مذاکره اند.

 

۲-در زمینه سیاست داخلی

 

جمهوری اسلامی ایران در پیگیری سیاست های چهارگانه فوق موفق نخواهد بود هرگاه سطح نارضایی از حکومت، حد بی اعتمادی شهروندان به حکومت، در سطح کنونی باشد. در انتخابات اخیر تنها ۴۰ درصد مردم نامزد خود را در میان نامزدها دیدند. این رقم بسیار هشدار دهنده است. اکثریت قاطع شهروندان خطر حمله نظامی به کشورشان بی توجه اند. برخی نیروهای سیاسی حتی اعلام کرده اند که اگر کشور مورد هجوم قرار گیرد در دفاع از میهن مشارکت نخواهند داشت. حتی در مواردی نشانه های حمایت از مهاجمان به کشور مشاهده شده است.

 

مسخ و معوج شدن وجدان میهن دوستانه بخش بزرگی از هم میهنان ما دردناک ترین پیامدهای سیاست های سرکوبگرانه است. این روحیات وجود نمی داشت هرگاه رفتار حکومت با شهروندان در خیزش های ۹۶ و ۹۸، به ویژه در جنبش مهسا، آنقدر خشن و سرکوبگرانه، و در انتخابات ۱۴۰۰، و انتخابات مجلس ۱۱ و ۱۲ آنقدر تحقیر آمیز و موهن، نبود.

 

وخامت وضع اقتصادی نیز زمینه های همزمانی طغیان گرسنگان، خیزش سرکوب شدگان، و تهاجمات اسرائیل به کشورمان، را تقویت می کند. هم از این روی تصمیم های تازه در زمینه سیاست خارجی، الزاما باید با ابتکارهای تازه و فوری برای مهار شکاف حکومت و مردم، همراه و همزمان گردد. عاجل ترین این اقدامات عبارتند از:

 

۱-توقف فوری صدور و اجرای احکام اعدام. آزادی مستمر زندانیان سیاسی و اعاده کامل حقوق تضییع شده آنان. توقف اجرای احکام فعالان سیاسی، مدنی، مطبوعاتی و فرهنگی، منع صدور احکام تازه.

 

۲-تسریع بازگشت استادان و دانشجویان، معلمان و کارگران اخراجی؛ رسیدگی به مطالبات آنان از مجراهای قانونی.

 

۳-قطع کامل هرگونه پیگرد به خاطر عدم رعایت حجاب حکومتی، پیگرد کسانی که برای تحمیل حجاب حکومتی به شهروندان اقدام می کنند.

 

 ۴-تسهیل فعالیت رسانه های غیر حکومتی، تغییر مسئولین و سیاست های رسانه ملی، دعوت از صاحب نظران برای مشارکت در حیات سیاسی و اجتماعی.

 

۵-رفع فیلترینگ و افزایش ظرفیت فضای مجازی و سرعت انتقال اطلاعات

 

۶-دیدار متناوب رئیس جمهور، معاونان وی یا وزرای کابینه با چهره های منتقد در داخل و خارج، با کارشناسان مورد اعتماد مردم، و با نمایندگان نهادهای مدنی و بازتاب این رویدادها در رسانه ها.

 

۷-مراجعه به چهره های سرشناس منتقد حکومت در خارج کشور و دعوت از آنها به رفت و آمد به کشور و تماس مستقیم با مردم.

 

ب: درخواست ها از جناح های سیاسی

 

۱-از اقتدارگرایان چه بخواهیم:

 

۱-از شعار نابودی اسرائیل دست بردارید.

 

۲-به انکار حق موجودیت سایر جناح های سیاسی پایان دهید.

 

۳-در کار دولت کار شکنی نکنید، از دولت پشتیبانی کنید.

 

۴-از عناصر و محافل خودسر حمایت نکنید.

 

۵-رایزنی با جناح های سیاسی برای رسیدن به اجماع ملی حول «چگونگی مدیریت گذار کشور به دوران پسا خامنه ای» را تسریع کنید. باور کنید که اداره کشور، در شرایط پسا خامنه ای، بدون آشتی ملی، ناممکن و بسیار اسرائیل پسندانه است.

 

۲-از تحول طلبان چه بخواهیم:

 

۱-با اصلاح طلبان مقابله نکنید. آنها مقابل شما نیستند. تاثیر حرکت شما و آنها بر وضعیت سیاسی هم افزایانه است. حساب اصلاح طلبان را از اقتدارگرایان را مجزا کنید. نیمه بزرگتر بدنه جمهوری اسلامی متحد طبیعی شماست.

 

۲-حکومت جمهوری اسلامی را با حکومت اسرائیل همسنگ معرفی نکنید. محکوم کنید فکری را که زیر عنوان تحول طلبی، می گوید «اگر اسرائیل زد ما باید علیه حکومت قیام کنیم».

 

۳-مرزبندی با سرنگونی طلبان، با کسانی که به خشونت یا به حمایت امریکا و اسرائیل متکی میشوند، را مستحکم کنید.

 

۴-با جامعه جهانی همصدا شوید و آتش بس فوری را خواست مقدم خود قرار دهید. نهراسید که صدای شما و حکومت در این مورد یکی شود. .

 

۵-باور کنید که تغییر ساختار حاکمیت، بدون حمایت و مشارکت جناح های حکومت ناممکن است. طوری عمل کنید که فضا برای گفتگوی همگانی و آشتی ملی مساعد شود.

 

۱-از پهلوی طلبان چه بخواهیم:

 

۱-حساب خود را از نتانیاهو و ترامپ جدا کنید.

 

۲-پرچم امریکا و اسرائیل را کنار بگذارید؟

 

۳-با صدای بلند هرگونه حمله نظامی به کشورتان را محکوم کنید. جای شما در کنار مردم است و نه جنگ طلبان در اسرائیل.

 

۴-صفوف خود را از فحاشان، لومپن ها و عناصر زن ستیز پاکسازی کنید.

 

۵-تا امید شما به امریکاست ناتوانی ۴۵ ساله شما در سازماندهی خودتان جبران نمی شود. روی پای خود بیایستید.

 

توضیح: اصطلاح «پهلوی طلبان» را در اینجا از این نظر جایگزین «سرنگونی طلبان» کرده ام که آنها در میان سرنگونی طلبان در وضع حاضر پر طرفدارترین هستند.

 

امیدوارم جناح های حامی حکومت، و دیگر کنشگران میهن دوست کشور، نیز طرح ها، راه حل ها و ابتکارهای خود را برای برون برد کشور از وضعیت مخاطره آمیز کنونی به بحث همگانی بگذارند.

 

با اعلام انزجار از عملیات جنگ افروزانه اخیر نتانیاهو و کابینه جنایت‌کارش، از دستگاه رهبری جمهوری اسلامی انتظار دارم به این تجاوز، از راه شنیدن صدای اکثریت معترض به سیاست‌های نظام پاسخ بدهد. پیشبرد آشتی ملی پیش نیازی گریز ناپذیر برای مقاوم سازی ایران در برابر هرگونه تجاوز خارجی است.

 

لندن – جمعه ۴ آبان ۱۴۰۳

 

یادداشت های دیگر

تصویر نمادین از تأسیسات هسته‌ای ایران و هواپیماهای جنگی آمریکایی

لارنس نورمن، خبرنگار ارشد وال استریت ژورنال

بشار اسد در حال فاصله گرفتن از متحدان ایرانی

راشا الاس، مدیر تحریریه نیولاینز

چشم‌انداز صلح و دیپلماسی نوین ایران در منطقه

محمد جواد ظریف، معاون راهبردی رئیس جمهور

دونالد ترامپ و آینده صلح در خاورمیانه

توماس فریدمن، پژوهشگر سیاسی

نام نویسنده:

تحلیلگر، کنشگر سیاسی، جمهوری خواه

عضو خبرنامه "ایران من" شوید

خبرنامه هفتگی

آخرین اخبار مهم ایران و جهان را برای شما ارسال خواهیم کرد

عضویت

آخرین اخبار ایران و جهان

Are you sure want to unlock this post?
Unlock left : 0
Are you sure want to cancel subscription?
-
00:00
00:00
Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00