صفحه اصلی / اخبار داخلی / شریعتی: تعامل دانشگاه و دولت نباید به قیمت استقلال علمی تمام شود

سارا شریعتی، جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران

شریعتی: تعامل دانشگاه و دولت نباید به قیمت استقلال علمی تمام شود

تحلیل رابطه دانشگاه و دولت در حوزه سیاستگذاری، با تمرکز بر نقش جامعه‌شناسان. بررسی چالش‌های حفظ استقلال دانشگاه در عین مشارکت در سیاستگذاری و ارائه راهکارهایی برای تعامل سازنده میان نهاد علم و قدرت.
تعامل دانشگاه و دولت در عرصه سیاستگذاری اجتماعی

سرویس خبری ایران من: در دنیای امروز، نقش دانشگاه و دانشگاهیان در حوزه سیاستگذاری و تغییرات اجتماعی به موضوعی چالش‌برانگیز تبدیل شده است. دکتر سارا شریعتی، جامعه‌شناس و عضو هیأت علمی دانشگاه تهران، در گفتاری عمیق به بررسی این موضوع می‌پردازد. او با نگاهی تحلیلی به تجربه شخصی و تاریخی جامعه‌شناسی، رابطه پیچیده میان دانشگاه و دولت را واکاوی می‌کند و نشان می‌دهد چگونه می‌توان در عین حفظ استقلال علمی، در مسیر تغییرات اجتماعی گام برداشت.

 

جامعه‌شناسی و تعهد به تغییر اجتماعی

 

به گزارش ایران من، در بخش دوم نشست «کنش‌گری عالمان اجتماعی در حوزه عمومی و سیاستگذاری»، مشروحی از گفته‌های «سارا شریعتی» جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران را می‌خوانیم؛ در این بخش به سوالاتی همچون «آیا فعالیت‌های دانشگاهی باید محدود به پژوهش‌های علمی و تدریس در محیط دانشگاه بماند یا اینکه باید نگاهی به بیرون و به میدان عمل اجتماعی داشته باشد؟» پاسخ داده شد.

 

به گفته شریعتی، در نسل ما عرفانی اجتماعی جریان داشت که ما را به سوی جامعه‌شناسی کشاند. این عرفان، شور و رسالتی برای تغییر و تحول اجتماعی در جوانی‌مان بود. جامعه‌شناسی برای ما طنین رهایی‌بخشی داشت؛ چرا که نظم اجتماعی حاکم را از منظر سلطه و قدرت بررسی می‌کرد و امکان تغییر آن را مطرح می‌ساخت.

 

«ما جامعه‌شناسی را به عنوان رشته‌ای دیدیم که ریشه‌های نابرابری، تبعیض و سلطه را تحلیل می‌کند. این علم به ما می‌آموخت که واقعیت اجتماعی محصول اراده انسان‌ها است و می‌توان آن را تغییر داد.»

 

تحول در نگرش به رابطه علم و عمل

 

این جامعه‌شناس افزود: این دانش به ما آموخت که نظم اجتماعی محصول تلاش و اراده انسان‌ها است و اگر ما توانسته‌ایم این نظم را به وجود آوریم، بنابراین قدرت تغییر آن را نیز داریم. این آموزه از جامعه‌شناسی به ما القا کرد که آنچه امروز می‌بینیم، ناشی از اراده و عمل انسان‌ها است و این امر به ما انگیزه می‌دهد که به دنبال تغییر آن باشیم. به این ترتیب، در نسل ما، عشق به تحول اجتماعی و خشم از وضعیت موجود، دو مفهوم مرتبط و هم‌پیوند شدند. در این دیدگاه، برای انجام کار علمی باید از خشم استفاده کرد و برای مهار خشم، باید کار علمی انجام داد. این دو مفهوم در نگاه اولیه برای ما به هم پیوسته بودند.

 

با گذر زمان، دیدگاه‌ها تغییر کردند. در نسل‌های بعد، نقدهایی به مفهوم خشم وارد آمد و گفته شد که خشم نمی‌تواند مبنای عقلانی داشته باشد و شور علمی نیست. از این رو، به نظر می‌رسید که افراد شورمند باید کنار گذاشته شوند و ممکن است عالمان خوبی نشوند؛ اما در آن زمان، پاسخ به این سوال برای ما واضح بود. هدف اصلی ما از انجام کار علمی، ایجاد تحولی در جامعه و درک بهتر مسائل اجتماعی بود.

 

استقلال دانشگاه و رابطه با دولت

 

در جامعه‌شناسی کلاسیک، به‌ویژه در قرن نوزدهم، این اصل به‌شدت مورد تأکید قرار داشت که مسائل عملی باید از نظریه جدا شوند تا بتوان به‌طور مؤثرتر به مسائل اجتماعی پاسخ داد. در این راستا، به دیدگاه‌هایی همچون (آگوست) کُنت اشاره می‌کنیم که کار علمی را باید کاملا تاثیرگذار و مفید دانست؛ نه تنها از نظر نظری، بلکه در عمل هم باید تغییرات ملموسی در جامعه ایجاد کند. برای مثال، سن سیمون معتقد بود که علوم اجتماعی باید به تغییر جوامع کمک کنند.

 

برای ما، کار علمی در جامعه‌شناسی معنای عمیقی داشت. این کار نه‌تنها بر اساس تحصیل علم، بلکه برای ایجاد تحولی در جامعه انجام می‌شد. بیشتر به دنبال تغییرات اجتماعی از طریق علم بودیم تا به دست آوردن فضیلت‌های غیرعملی. من معتقد بودم که وقتی دانش از بستر اجتماعی خود جدا شود و صرفا به موضوعات تئوریک و تخصصی محدود شود، عملا از انرژی و حیات خود که در تغییر جامعه نهفته است، محروم می‌شود. این دیدگاه نشان می‌دهد که وقتی دانش از نیازهای اجتماعی جدا می‌شود، کارکرد اصلی‌اش را از دست می‌دهد و دیگر قادر به ایجاد تغییرات در جامعه نخواهد بود.

 

چالش‌های رابطه دانشگاه و حاکمیت در ایران

 

دانش باید متعهد به چیزی باشد؛ متعهد به تغییر در متن جامعه. این تغییر، در واقع انگیزه اصلی ما برای رفتن به سمت جامعه‌شناسی است. به همین دلیل، می‌بینیم که این فرایند در نمونه‌های غربی هم مشاهده می‌شود.

 

در آغاز، جامعه‌شناسی علم اصلاحی بود. تولد جامعه‌شناسی برای پاسخ به مساله اجتماع جدیدی بود که به‌ویژه در جامعه صنعتی و تضاد میان فقرا و جامعه به وجود آمده بود؛ علم جدیدی که به تحلیل این جامعه جدید پرداخت و سعی داشت به اشکالات آن پاسخ دهد. به‌طور خاص، جامعه‌شناسی در دوران اولیه خود سعی می‌کرد اشکالات اجتماعی را با علم اصلاح کند. بنابراین، در آغاز، جامعه‌شناسی برای پاسخ به اشکالات موجود در جامعه و اصلاح آن شکل گرفت، نه برای انقلاب یا تغییرات رادیکال.

خبرهای دیگر

عملیات محرمانه پیجر: نقطه عطف در تاریخ جاسوسی مدرن

مصاحبه با افسر ارشد موساد

واکنش ایران به دستگیری شهروندان ایرانی در خارج از کشو

وحید جلال زاده، معاون کنسولی وزیر امور خارجه

سخنرانی فاطمه مهاجرانی در مراسم گرامیداشت روز زن در وزارت بهداش

فاطمه مهاجرانی، سخنگوی دولت

تکذیب شایعه طلاق اسما اسد توسط سخنگوی کرملین

دیمیتری پسکوف، سخنگوی کرملین

عضو خبرنامه "ایران من" شوید

خبرنامه هفتگی

آخرین اخبار مهم ایران و جهان را برای شما ارسال خواهیم کرد

عضویت

آخرین اخبار ایران و جهان

Are you sure want to unlock this post?
Unlock left : 0
Are you sure want to cancel subscription?
-
00:00
00:00
Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00