صفحه اصلی / یادداشت ها / چرخش تاریخی اسد، از فاصله‌گیری از ایران تا نزدیکی به اعراب

راشا الاس، مدیر تحریریه نیولاینز

چرخش تاریخی اسد، از فاصله‌گیری از ایران تا نزدیکی به اعراب

تحلیل تغییر رویکرد بشار اسد نسبت به ایران و تلاش برای بازگشت به جامعه عربی در شرایط بحرانی سوریه. بررسی وضعیت اقتصادی دمشق، تأثیر حملات اسرائیل و پیامدهای سقوط حلب بر آینده سیاسی سوریه.
بشار اسد در حال فاصله گرفتن از متحدان ایرانی

سرویس خبری ایران من: در روزهای اخیر، تحولات چشمگیری در صحنه سیاسی سوریه رخ داده که نشان‌دهنده تغییر رویکرد احتمالی بشار اسد در قبال ایران است. این گزارش تحلیلی که بر اساس مشاهدات مستقیم از دمشق تهیه شده، به بررسی این تغییرات و پیامدهای آن در سطح داخلی و منطقه‌ای می‌پردازد. علاوه بر تحلیل روابط سوریه و ایران، وضعیت اقتصادی و اجتماعی دمشق و چشم‌انداز آینده این کشور نیز مورد بررسی قرار گرفته است.

 

تغییرات در روابط سوریه و ایران

 

در دمشق، اخیراً به نظر می‌رسید تغییراتی در راه است و پس از سقوط حلب، هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.زمانی که ماه گذشته در دمشق بودم، هیچکس انتظار تصرف سریع حلب توسط شورشیان را نداشت، هرچند تقریباً همه کسانی که آنجا ملاقات کردم به نظر می‌رسید معتقد بودند که “اتفاقی در شرف وقوع است.” و در طول اقامت کوتاهم، من هم این حس را داشتم.

 

چالش‌های اقتصادی و اجتماعی دمشق

 

در ابتدا، از زمانی که در سال ۲۰۲۰ آرامش نسبی بر کشور حاکم شد، هیچ چیز در زندگی در دمشق منسجم یا پایدار به نظر نمی‌رسید. تورم آنقدر بالاست که من خودم را در موقعیتی یافتم که باید به اقوام کمک می‌کردم – نه برای حمل خواربار از فروشگاه، بلکه برای حمل کیسه‌های سنگین پول که برای گذران زندگی روزمره‌شان نیاز داشتند. لیر سوریه با نرخ حدود ۱.۵ میلیون در برابر هر ۱۰۰ دلار آمریکا معامله می‌شود و هزینه یک سفر به بازار مواد غذایی تقریباً به اندازه یک خرید در سوپرمارکت در آمریکا است – با این تفاوت که در سوریه، حقوق متوسط یک کارمند دولت، مثلاً یک قاضی، به سختی به ۴۰ دلار در ماه می‌رسد. این شکاف طبقاتی باعث شده مادربزرگ‌ها و کودکان در سطل‌های زباله به دنبال غذا بگردند، در حالی که رستورانی که سوشی سرو می‌کند، مملو از مشتریانی است که بیش از آنچه می‌توانند بخورند، سفارش می‌دهند.

 

تحولات سیاسی و دیپلماتیک

 

اما اقتصاد سال‌ها پیش، کمی پس از آغاز قیام که به جنگ تبدیل شد در سال ۲۰۱۱ فروپاشید. آنچه این بار مرا شگفت‌زده کرد، موضع آرام نیروهای امنیتی دولتی بود که قبلاً هرگز ندیده بودم، حتی در “بهترین سال‌های” منتهی به قیام. این منطقی به نظر نمی‌رسید که در حالی که اسرائیل تقریباً هر روز اهداف خاص ایرانی را در پایتخت سوریه هدف قرار می‌داد، دستگاه امنیتی اسد هیچ جا دیده نمی‌شد.

 

البته، وفاداران اسد – هر چند تعدادشان کم باشد – از اقتصاد فروپاشیده، تمایل به مهاجرت در صورت امکان یا تلاش روزانه برای گذران زندگی مصون نمانده‌اند. پس از سال‌ها فرسایش ناشی از جنگ و به دنبال آن وابستگی تقریباً کامل به ایران و حزب‌الله لبنان، دیگر دستگاه امنیتی قابل توجهی باقی نمانده است.

 

با این حال، عدم وجود وضعیت اضطراری یا چیزی شبیه به آن از سوی رژیم اسد مرا به فکر واداشت که آیا حداقل، اسد نسبت به هدف قرار دادن محافظان ایرانی‌اش بی‌تفاوت شده یا شاید حتی از خلاص شدن از شر آنها خوشحال است.

 

چشم‌انداز آینده سوریه

 

در واقع، حداقل تا هفته گذشته، به نظر می‌رسید نشانه‌هایی وجود دارد که مقامات سوری در حال کم‌رنگ کردن حضور مقامات جمهوری اسلامی که دمشق را خانه خود می‌دانستند، هستند. به عنوان مثال، نیروهای امنیتی سوری مجوزهای اجاره مسکن برای مستأجران ایرانی را لغو کردند. (از زمان جنگ سوریه، نیروهای امنیتی رژیم در دمشق یک “فرآیند بررسی امنیتی” را برای هر کسی که قصد اجاره مسکن در شهر را دارد، راه‌اندازی کرده‌اند و اکنون به نظر می‌رسد اتباع ایرانی برای گرفتن مجوز درج نامشان در قرارداد اجاره با مشکلات بیشتری مواجه خواهند شد، اگر نگوییم غیرممکن است.) در طول اقامتم در دمشق، از تعطیلی یک مدرسه ایرانی مطلع شدم. همچنین شاهد بودم که ماموران امنیتی در برخی محله‌های شهر، خانه به خانه می‌گشتند و از صاحبخانه‌ها درباره اجاره دادن منازلشان به شهروندان ایرانی پرس‌و‌جو می‌کردند. اهالی محله‌هایی که مورد حملات هوایی اسرائیل قرار می‌گیرند، به هیچ وجه از همسایگی با ایرانی‌ها خرسند نیستند. این ساکنان محلی با نگرانی می‌گویند که وجود مراکز و اماکن متعلق به ایرانی‌ها، خانه و کاشانه آنها را نیز به هدفی احتمالی برای حملات تبدیل کرده است. آنها معتقدند که این حضور، امنیت و آرامش خانواده‌هایشان را به مخاطره انداخته و هر لحظه بیم آن دارند که خود نیز قربانی این درگیری‌ها شوند.

 

در روزهای پیش از سقوط حلب، شواهد متعددی نشان می‌داد که اسد قصد دارد خود را از قید و بند تعهدات سنگینش در برابر تهران رها کند؛ تعهداتی که نه تنها بقای سیاسی او را تضمین کرده، بلکه میلیاردها دلار کمک مالی را نیز برایش به ارمغان آورده است. در ماه‌های نخست امسال، پس از آنکه چندین مقام بلندپایه ایرانی در جریان بازدید از دمشق، هدف حملات دقیق هوایی اسرائیل قرار گرفتند و جان خود را از دست دادند، تهران گروهی از بازرسان خود را برای بررسی نشت اطلاعات امنیتی به دمشق اعزام کرد.

 

به گفته تحلیلگرانی که جمهوری اسلامی را از نزدیک دنبال می‌کنند، برای تهران روشن است که نقص امنیتی باید از طرف سوری‌ها بوده باشد، حتی اگر کاملاً مشخص نباشد که مسئولیت با رده‌های بالای نیروهای امنیتی اسد است یا با خود اسد.

 

به هر روی، تا هفته پیش، فاصله گرفتن تدریجی اسد از ایران با تحرکات دیپلماتیکی همراه شده بود که نشان می‌داد او در تلاش است تا چهره خود را در منطقه بازسازی کند و همانطور که خود نیز بی‌تردید امیدوار بود، جایگاه بین‌المللی‌اش را احیا نماید. این تلاش‌های هدفمند برای بازگشت به جامعه جهانی، نشان از چرخش قابل توجهی در سیاست‌های منطقه‌ای سوریه داشت.

 

برای شروع، سفارت امارات متحده عربی برای اولین بار از زمان تعطیلی آن در سال‌های اولیه جنگ سوریه در اعتراض به سرکوب خشن تظاهرات مسالمت‌آمیز توسط اسد، در دمشق بازگشایی شد. و انتظار می‌رفت که سفارت عربستان سعودی نیز به زودی بازگشایی شود. اسد حتی برای شرکت در نشست فوق‌العاده عربی و اسلامی در ریاض دعوت شد، جایی که زمانی شخص نامطلوب محسوب می‌شد اما اوایل این ماه تریبونی برای ایراد سخنرانی درباره نسل‌کشی در غزه به او داده شد. همچنین گام‌هایی برای آشتی با اردن برداشته شد، با وجود اینکه اسد این پادشاهی هم‌مرز با سوریه را به نوعی کاروانسرای مدرن برای تجارت غیرقانونی کپتاگون تبدیل کرده است، قرص آمفتامین ارزان قیمتی که منطقه را پر کرده است. در طول مدت اقامتم در دمشق، مقامات سوری در حرکتی نمادین و برای نشان دادن حسن نیت خود، روزنامه‌نگار اردنی را که هفت سال را به ناحق در زندان‌های این کشور سپری کرده بود، با صدور “فرمان عفو کامل” آزاد کردند و به کشورش بازگرداندند.

 

در میان شهروندان دمشقی که با آنها برخورد داشتم – که همواره پیگیر جدی اخبار و به شدت حساس به تحولات سیاسی منطقه و فضای حاکم بر حکومت هستند – همه چیز کاملاً عیان بود. اسد گویی در خواب عمیقی فرو رفته بود؛ چرا که در حالی که اسرائیل پیوسته مواضع متحدان ظاهری‌اش – ایرانیان – را بمباران می‌کرد و گاه این حملات در فاصله چند خیابانی از محل اقامتش رخ می‌داد، او کوچکترین واکنشی از خود نشان نمی‌داد. این سکوت معنادار برای ناظران آگاه، پیامی روشن داشت.

 

اگرچه زندگی در دمشق بدون وقفه ادامه داشته است، فضای پایتخت، پس از تصرف حلب یک شبه تغییر کرده است. جاده دمشق به حلب بسته شده است. پس از شنیدن اخبار، برخی از بازرگانان در دمشق مغازه‌های خود را باز نکردند و بسیاری از دانشجویان، به ویژه در پردیس‌های واقع در حومه شهر، در کلاس حاضر نشدند. شایعات کودتای قریب‌الوقوع شروع به گردش کرد. مردم وحشت‌زده شدند و به سوپرمارکت‌ها هجوم بردند و مایحتاج  خود را  خریداری کردند. برخی از دمشقی‌های متمول و دارای گذرنامه خارجی در حال جمع کردن وسایل خود برای ترک شهر هستند، نامطمئن از آنچه روزها و هفته‌های آینده ممکن است برای شهرشان به ارمغان بیاورد.

 

اگرچه ترس مردمی که از قبل خسته و آسیب‌دیده هستند، محسوس است، اما شاید – حداقل فعلاً – بیش از حد بیان شده باشد. هیچ تلاشی برای کودتا صورت نگرفت و دمشق به خوبی مستحکم شده و توسط استان‌های حمص و حماه از حلب محافظت می‌شود، با وجود اینکه شورشیان به حماه نفوذ کرده‌اند و می‌توانند احتمالاً از سویداء در جنوب به پایتخت نفوذ کنند، هرچند این امر بعید به نظر می‌رسد.

 

اما اوضاع در سایر مناطق سوریه رنگ و بوی دیگری دارد. به نظر می‌رسد حملات بی‌رحمانه نیروهای اسد و پوتین علیه غیرنظامیان از سر گرفته شده است و عملیات‌های هوایی در ادلب و حلب همچنان ادامه دارد. اسد نیز به سرعت دست به کار شده و تلاش‌های دیپلماتیک گسترده‌ای را آغاز کرده است. او با متحدان خود از جمله امارات متحده عربی، عراق و اردن وارد گفتگو شده و همچون گذشته، همان سخنان تکراری درباره “مبارزه با تروریسم” را بر زبان می‌آورد – اصطلاحی که از دیرباز برای توصیف طیف گسترده‌ای از مخالفان به کار می‌برد؛ از معترضان مسالمت‌جوی روزهای نخست انقلاب گرفته تا جنگجویانی که خود او از زندان‌هایش آزاد کرد تا به صفوف داعش بپیوندند. در آخرین نمایش تلویزیونی، دوربین‌های رسانه دولتی ، او را با همان لبخند همیشگی‌اش در حال دیدار با هیئتی از مقامات ایرانی نشان دادند.

 

فعلاً، با شعله‌ور شدن منطقه در میان جنگ اسرائیل علیه غزه، آتش‌بس شکننده‌اش با لبنان و تلاش ترکیه برای ایجاد واقعیت‌های میدانی قبل از ۲۰ ژانویه، زمانی که رئیس‌جمهور منتخب دونالد ترامپ وارد کاخ سفید می‌شود، اسد احتمالاً کمک کافی از مجموعه‌ای از متحدان بی‌میل که ترجیح می‌دهند شیطانی را که می‌شناسند نگه دارند، جمع خواهد کرد. از طرف دیگر، درست مثل غافلگیری حلب در روز جمعه، هر اتفاقی ممکن است رخ دهد.

یادداشت های دیگر

تصویر نمادین از تأسیسات هسته‌ای ایران و هواپیماهای جنگی آمریکایی

لارنس نورمن، خبرنگار ارشد وال استریت ژورنال

بشار اسد در حال فاصله گرفتن از متحدان ایرانی

راشا الاس، مدیر تحریریه نیولاینز

چشم‌انداز صلح و دیپلماسی نوین ایران در منطقه

محمد جواد ظریف، معاون راهبردی رئیس جمهور

دونالد ترامپ و آینده صلح در خاورمیانه

توماس فریدمن، پژوهشگر سیاسی

نام نویسنده:

مدیر تحریریه نیولاینز

عضو خبرنامه "ایران من" شوید

خبرنامه هفتگی

آخرین اخبار مهم ایران و جهان را برای شما ارسال خواهیم کرد

عضویت

آخرین اخبار ایران و جهان

Are you sure want to unlock this post?
Unlock left : 0
Are you sure want to cancel subscription?
-
00:00
00:00
Update Required Flash plugin
-
00:00
00:00