صفحه اصلی / مصاحبه / تاج‌زاده: باید از «رژیم روحانیت» عبور کرد و به حاکمیت کامل مردمی رسید

سید مصطفی تاجزده، فعال سیاسی

تاج‌زاده: باید از «رژیم روحانیت» عبور کرد و به حاکمیت کامل مردمی رسید

مصطفی تاج‌زاده، زندانی سیاسی شناخته‌شده، از دل تجربه حاکمیت و زندان به نقد جمهوری اسلامی می‌پردازد. او سرکوب، جنگ، تحریم و سیاست خارجی را ناکارآمد می‌داند و بر نافرمانی مدنی، نقش زنان، تغییر قانون اساسی و گذار مسالمت‌آمیز برای حل بحران‌های ایران تأکید می‌کند
تحلیل سیاسی از زندان اوین درباره بحران‌های ایران

سرویس خبری ایران من: صدای او از آن جهت اهمیت ویژه‌ای یافته که خود زمانی درون ساختار حاکمیت ایران حضور داشته است. مصطفی تاج‌زاده، معاون پیشین وزیر کشور در سال‌های ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۵، امروز از شناخته‌شده‌ترین زندانیان سیاسی ایران به شمار می‌رود. او اکنون در ۶۹ سالگی، بخش عمده‌ای از شانزده سال گذشته را پشت میله‌های زندان گذرانده و به گفتهٔ نویسنده، هزینهٔ سنگینی بابت وابستگی‌اش به جریان اصلاح‌طلب جمهوری اسلامی پرداخته است؛ جریانی که در برابر محافظه‌کاران، خواهان گشایش درونِ نظام سیاسی بود و تاج‌زاده بعدها از آن و از خودِ رژیم فاصله گرفت.

 

تاج‌زاده که روزنامه‌نگار پیشین است، در سال ۲۰۰۹ از «جنبش سبز» حمایت کرد؛ جنبشی که در اعتراض به انتخابِ مجددِ مورد مناقشهٔ محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور تندروِ محافظه‌کار، شکل گرفت. او از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۶ در مجموع هفت سال زندانی شد؛ به اتهام‌های «اجتماع و تبانی علیه امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام». او بار دیگر در ژوئیهٔ ۲۰۲۲، دو ماه پیش از آغاز جنبش اعتراضی «زن، زندگی، آزادی»، بازداشت شد و سپس این‌بار به پنج سال زندان به اتهام «توطئه علیه امنیت دولت» محکوم شد.

 

یک روز پس از جنگ دوازده‌روزهٔ اسرائیل و ایران در ژوئن ۲۰۲۵—جنگی که به‌شدت جمهوری اسلامی را تضعیف کرد—مصطفی تاج‌زاده از داخل سلول خود خبرساز شد؛ وقتی این دیدگاه را مطرح کرد که باید از «رژیم روحانیت» عبور کرد و از مسیرِ تغییر قانون اساسی به «حاکمیت مردمی و کامل» رسید. او در گفت‌وگویی اختصاصی با نشریهٔ «لو پوئن» این مواضع را توضیح داده است؛ گفت‌وگویی که در آن پرسش‌ها به‌صورت کتبی به داخل زندان اوینِ تهران فرستاده شده و پاسخ‌ها به دست «لو پوئن» رسیده است.

 

لو پوئن: پس از همهٔ این سال‌های بازداشت، امروز در زندان چه احساسی دارید؟

 

مصطفی تاج‌زاده: «دوست دارم هیچ‌کس هرگز به‌خاطر داشتن اندیشه‌هایی متفاوت با اندیشه‌های رهبرانش به زندان نیفتد.» او با وجود این، تأکید می‌کند که احساس شکست ندارد و می‌گوید شاید دلیلش این باشد که «این ده سال» فرصتی استثنایی در اختیارش گذاشته تا مطالعه کند، بیندیشد و روی خودش کار کند؛ فرصتی که به گفتهٔ او، رابطه‌اش با همسرش و دو دخترش را نیز عمیق‌تر کرده است. تاج‌زاده می‌گوید تجربهٔ زندان به او امکان داده جامعه، قدرت و انسان را از زاویه‌ای دیگر ببیند و «سخنم هم بیشتر شنیده می‌شود». او اضافه می‌کند که از بازجویان سپاه پاسداران، قاضیانی که برایش «احکام ناعادلانه» صادر کرده‌اند و دیگر کارگزاران دستگاه سرکوب کینه‌ای به دل ندارد، زیرا نمی‌خواهد «زندان درونی» بسازد که تا ابد اسیر آن بماند. به گفتهٔ او، برعکس، می‌خواهد «امروز سبک‌بال و در آرامش» زندگی کند؛ همان‌گونه که می‌گوید پس از آزادی‌اش نیز چنین خواهد بود.

 

لو پوئن: دربارهٔ بازداشت دوبارهٔ نرگس محمدی، برندهٔ جایزهٔ نوبل صلح، چه فکر می‌کنید؟

 

تاج‌زاده بازداشت نرگس محمدی را به‌سبب سخنرانی در مراسم یادبودِ خسرو علیکردی—وکیل حقوق بشرِ فقیدی که به گفتهٔ نویسنده، جسدش در شرایطی مشکوک پیدا شد—نشانهٔ ترسِ قدرت از هرگونه گردهمایی می‌داند؛ حتی اگر آن تجمع «مسالمت‌آمیز» باشد. به گفتهٔ او، هستهٔ سخت قدرت از این بیم دارد که کوچک‌ترین اجتماع مردمی بهانه یا جرقه‌ای برای شکل‌گیری اعتراض‌های سراسری شود. تاج‌زاده می‌گوید در کنار نرگس محمدی، تقریباً همهٔ بازداشت‌شدگان زنانی هستند که در کنار جنبش «زن، زندگی، آزادی» ایستاده‌اند و بسیاری از آنان پیش‌تر نیز به دلیل فعالیت‌هایشان در راه آزادی، تلخی زندان را چشیده‌اند؛ زنانی که به گفتهٔ او، از زندان نمی‌ترسند. او نتیجه می‌گیرد که این بازداشت‌های «غیرقانونی» بار دیگر نقش تعیین‌کنندهٔ زنان را در روند تصمیم‌گیری دربارهٔ سرنوشت جمعی در ایرانِ امروز برجسته کرده است. تاج‌زاده می‌گوید امیدوار است قدرت هنوز «آن‌قدر خردمند» باشد که بفهمد این یورش‌ها و بازداشت‌ها بازدارنده نیست و «آزادی فوری عزیزان‌مان» به‌مراتب آسیب کمتری به نظم و نظام سیاسی می‌زند تا ادامهٔ نگه داشتن آنان در زندان.

 

لو پوئن: آیا زندان در ایران به سنگری برای مقاومت در برابر رژیم تبدیل شده است؟

 

او یادآوری می‌کند که زندانی کردن مخالفان و منتقدان، از کارکردهای اساسی رژیم‌های سرکوبگر است، اما هم‌زمان می‌گوید زندان همواره دژی برای مقاومت در برابر استبداد و «خارِ چشم دیکتاتورها» بوده است. تاج‌زاده معتقد است در جمهوری اسلامی، زندان از همیشه کم‌اثرتر شده و دیگر اثر بازدارندهٔ گذشته را ندارد. به گفتهٔ او، توانِ دستگاه زندان برای شکنجهٔ جسمی و روانی زندانیان روزبه‌روز کاهش می‌یابد و انباشت مشکلات از یک سو، و فروریختن تدریجی ترس در میان بسیاری از شهروندان از سوی دیگر، «توازن ترس» را تغییر داده است؛ تا جایی که به گفتهٔ او، امروز این قدرت است که بیش از مردم از مردم می‌ترسد.

 

لو پوئن: جمهوری اسلامی می‌گوید با وجود تلفات سنگین، از جنگ ۱۲ روزه پیروز بیرون آمده است. آیا شما هم چنین احساسی دارید؟

 

تاج‌زاده می‌گوید در نگاه او، هیچ‌یک از دو طرف در این جنگ به اهداف خود نرسید. به گفتهٔ او، با وجود ضربه‌های سنگین و غیرمنتظرهٔ روز نخست که پدافند هوایی و فرماندهان نظامی را هدف گرفت، تل‌آویو نتوانست دستگاه نظامی ایران را به‌طور کامل از هم بپاشد و همچنین نتوانست جلوی حمله‌های موشکی به اسرائیل را بگیرد. او اضافه می‌کند که مردم ایران نیز بمباران‌ها را به‌مثابهٔ «آزادی» استقبال نکردند و به خیابان نیامدند؛ حتی زندانیان سیاسی هم بمباران زندان اوین را «فرصت» تلقی نکردند و دست به فرار نزدند. تاج‌زاده می‌گوید امیدوار است جنگ ۱۲ روزه توهم‌های هر دو طرف را از میان برده باشد.

 

لو پوئن: سرکوبِ بی‌امانی را که از آن زمان بر جامعهٔ مدنی ایران فرود می‌آید چگونه توضیح می‌دهید؟

 

از نظر تاج‌زاده، رژیم اکنون چنین ارزیابی می‌کند که دست‌کم فعلاً جنگ تازه‌ای در افق نیست و بنابراین می‌تواند با پرونده‌سازی قضایی و القای ترس در میان منتقدان و مخالفان، به سیاستِ «پیروزی با ارعاب» بازگردد. او تصریح می‌کند که سرکوب ادامه دارد، اما باور دارد این کارزار به «شکستی پر سر و صدا» خواهد رسید. تاج‌زاده برای توضیح این ارزیابی می‌گوید جامعه زیر فشار انباشت مشکلات—از خشکسالی، کم‌آبی و آلودگی هوا تا تورم افسارگسیخته، نابرابری‌های اجتماعی و فساد دولتی—در جوش‌وخروش است. به گفتهٔ او، همین جمع شدن مشکلات رژیم را چنان تضعیف کرده که دیگر نمی‌تواند بی‌وقفه مخالفان و منتقدان را سرکوب کند و هم‌زمان جامعه را کاملاً منفعل نگه دارد. او می‌گوید رهبر و نزدیکانش تلاش زیادی می‌کنند، اما نتیجهٔ چندانی نمی‌گیرند، زیرا قدرت‌شان دیگر برای چیرگی بر افکار عمومی و مقاومت دائمی—هرچند کم‌صدا—ایرانیان کافی نیست.

 

لو پوئن: افزایش شمار زنانِ بی‌حجاب در شهرهای بزرگ و نیز بیشتر شدن دورهمی‌های جوانان، با تشدید سرکوب سیاسی تناقض ندارد؟

 

تاج‌زاده پاسخ می‌دهد: «نه!» و تأکید می‌کند هیچ تناقضی نمی‌بیند. به گفتهٔ او، زنان در ایران دیگر حجاب اجباری را تحمل نمی‌کنند و مسئلهٔ پوشش را «آزاد کرده‌اند»؛ آزادی‌ای که به باور او پایدار خواهد ماند. او دلیل را روشن می‌داند: نه فقط اکثریت مردم، بلکه حتی اکثریت دینداران با اجبار پوشش مخالف‌اند و به این نتیجه رسیده‌اند که تحمیل حجاب، اصل حجاب و حتی اصل دین را زیر سؤال می‌برد. تاج‌زاده اضافه می‌کند که دور شدن شهروندان از دین، به‌ویژه جوانان، تا حد زیادی از همین مسئله سرچشمه می‌گیرد.

 

لو پوئن: آیا این نشانهٔ عقب‌نشینی جمهوری اسلامی است یا برعکس، فقط یک فریب؟

 

او می‌گوید «بدون تردید» هستهٔ سخت قدرت در حال عقب‌نشینی است. تاج‌زاده تأکید می‌کند رهبر و نزدیکانش از وضعیت کنونی و آزاد شدن پوشش، به‌ویژه پس از جنبش تاریخی «زن، زندگی، آزادی»، بسیار خشمگین‌اند، اما در بن‌بست مانده‌اند: به گفتهٔ او، آنان نمی‌توانند با زور «فنری را که در ۲۰۲۲ از هم پاشید» دوباره به جای خود بازگردانند.

 

لو پوئن: شما سال‌ها طرفدار اصلاح رژیم از درون بودید، اما بعد با نظام سیاسی قطع رابطه کردید. چرا؟

 

تاج‌زاده می‌گوید از ۱۹۹۷ تلاش کرده‌اند وضعیت را بهبود دهند و اصول دموکراسی را در چارچوبِ واقعیِ همین رژیم دینی پیش ببرند، اما در نهایت با «دیوارِ رهبر عالی‌رتبه» روبه‌رو شده‌اند؛ رهبرى که به گفتهٔ او، پس از انتخابات ۲۰۱۷ تصمیم گرفت قدرت را کاملاً متمرکز کند و همهٔ نهادهای حکومت را یکدست سازد. از نگاه او، شکل‌گیری قدرت فردی در عمل به حذف جریان اصلاح‌طلب می‌انجامید. تاج‌زاده می‌گوید تمرکز قدرت در دست یک نفر، حکومت را ناکارآمد کرد و انباشت مشکلات، انتقادها را متوجه خود رهبر و نیز اصل «ولایت فقیه» کرد؛ نظام سیاسی جمهوری اسلامی که بر پایهٔ آن یک روحانی کشور را اداره می‌کند، به گفتهٔ نویسنده، به شکلی مطلق. او در عین حال تأکید می‌کند ناممکن شدن اصلاحات، براندازی خشونت‌بار را مشروع نمی‌کند. تاج‌زاده می‌گوید مردم ایران می‌توانند با مقاومت و نافرمانی مدنی به قدرت روحانیون پایان دهند و آنان را وادار کنند از امتیازات‌شان دست بکشند؛ همان‌گونه که به گفتهٔ او، توانستند در مسئلهٔ پوشش به آزادی برسند—موضوعی که با این حال برای رهبر «خط قرمز» بود.

 

لو پوئن: در نامه‌ای تازه که از زندان نوشته‌اید، خواستار تشکیل مجلس مؤسسان در ایران و برگزاری یک همه‌پرسی ملی شده‌اید.

 

تاج‌زاده ریشهٔ مشکلات را در سه عنصر اصلی می‌بیند: ساختار کهنه و «قرون‌وسطایی» قدرت دینی؛ سیاست‌های ویرانگر رهبر و دخالت سنگین او تقریباً در همهٔ حوزه‌ها؛ و حذف افراد شایسته و مستقل و جایگزینی آنان با «خدمتگزاران مطیع و فرصت‌طلب». او می‌گوید فوری‌ترین و ضروری‌ترین اصلاح، تغییر رویکرد رهبر است و لازم است او از دخالت در امور عمومی دست بردارد و امکان انتخابات آزاد، عادلانه و شفاف را فراهم کند. به گفتهٔ تاج‌زاده، نهادینه شدن و پایداری این تغییرات همچنین نیازمند بازنگری قانون اساسی از سوی یک مجلس مؤسسان و حذف اصل ولایت فقیه است. او می‌پذیرد این درخواست شاید غیرواقعی به نظر برسد، اما معتقد است با وقوع یک بحران، همین ایده به یکی از «امن‌ترین، واقع‌بینانه‌ترین و آرامش‌بخش‌ترین» راه‌حل‌ها تبدیل خواهد شد—اگر نه تنها مسیر عبورِ مسالمت‌آمیز از طوفانی که به گفتهٔ او در پیش است.

 

لو پوئن: چگونه می‌خواهید صدای خود را به گوش برسانید، در حالی که در زندان هستید و دستگاه سرکوب رژیم هم ظاهراً دست‌نخورده باقی مانده است؟

 

تاج‌زاده می‌گوید حقیقت paradoxal این است که در رژیم‌های اقتدارگرا، زندان صدای زندانی سیاسی را خاموش نمی‌کند، بلکه آن را بلندتر می‌کند. او یادآوری می‌کند که در ایران، حتی پیش از انقلاب ارتباطات و عصر اینترنت، صدای زندانیان سیاسی از زمانی که آزاد بودند «شنیدنی‌تر و روشن‌تر» بود و شبکه‌های اجتماعی نیز پژواک این صدا را چند برابر کرده‌اند. تاج‌زاده می‌گوید درست است که دستگاه سرکوب هنوز دست‌نخورده به نظر می‌رسد و استعفاهای گسترده‌ای از سوی اعضای آن دیده نشده، اما شکست‌های متعدد داخلی و خارجیِ قدرت، روایت آن را مخدوش کرده و روحیهٔ مأموران سرکوب را تضعیف کرده است. به گفتهٔ او، هزینهٔ نقض آشکار حقوق زندانیان هر روز بالا می‌رود و زندان دیگر ترسِ گذشته را تولید نمی‌کند. او نتیجه می‌گیرد که به همین دلیل، رهبر و نزدیکانش در وضعیت حساسی قرار گرفته‌اند و می‌دانند اعتراض‌های آینده ماهیت اقتصادی خواهد داشت؛ و به تعبیر او، «شهروندان گرسنه را نمی‌توان با زور خاموش کرد».

 

لو پوئن: آیا تحریم‌های اقتصادی علیه ایران، از نظر شما، مؤثر است؟

 

تاج‌زاده می‌گوید تحریم‌ها—و حتی جنگ—به قدرت حاکم ضربه می‌زنند، اما اثرشان بر جامعهٔ مدنی و نهادهای «مدنی » آن حتی بیشتر است. او می‌افزاید که تحریم‌ها زندگی اقشار محروم را دشوارتر می‌کنند و طبقهٔ متوسط را به‌تدریج تضعیف می‌سازند. از نگاه او، هرچه غرب در برابر جمهوری اسلامی دندان نشان دهد، رژیم فرصت‌ها و بهانه‌های بیشتری پیدا می‌کند تا فضای داخلی را امنیتی و نظامی کند و به نام مبارزه با امپریالیسم غربی، آزادی‌های شهروندانش را محدودتر سازد. تاج‌زاده تأکید می‌کند تنها تحریم‌های قابل توجیه، تحریم‌هایی است که مسئولان و مجریانِ نقض حقوق شهروندان در ایران را هدف می‌گیرد.

 

لو پوئن: به نظر شما، آیا مداخلهٔ نظامی خارجی برای سرنگونی رژیم ایران مطلوب است؟

 

او می‌گوید می‌داند «بخش بسیار بزرگی» از ایرانیان از مداخلهٔ نظامی غرب علیه ایران حمایت می‌کنند، چون امیدشان را به آزاد کردن کشور با نیروهای خود از دست داده‌اند. با این حال، تاج‌زاده هشدار می‌دهد اگر اسرائیل و ایالات متحده واقعاً به دنبال «سرنگونی رژیم» باشند، فاجعه‌ای به‌مراتب هولناک‌تر رخ خواهد داد. به گفتهٔ او، اگر آن‌ها شکست بخورند، تلفات انسانی و خسارت‌های مادی عظیمی به ایران و ایرانیان وارد می‌شود و رژیم خشن‌تر و امنیتی‌تر خواهد شد؛ و اگر موفق شوند، نتیجه استقرار یک رژیم دموکراتیک و باثبات نخواهد بود، بلکه خلأ قدرتی شکل می‌گیرد که یک یا چند فرمانده سپاه پاسداران آن را تصاحب می‌کنند و حکومتی نظامی و حتی خشن‌تر برپا می‌شود.

 

لو پوئن: آیا ایران باید برای خیر و مصلحت مردمش از برنامهٔ هسته‌ای خود صرف‌نظر کند؟

 

تاج‌زاده می‌گوید در حال حاضر با ساخت بمب اتم مخالف است و آن را خلاف منافع ملت ایران می‌داند. به باور او، چنین تصمیمی از سوی جمهوری اسلامی به معنای رقم زدن یک جنگ ویرانگر است. با این حال، او تصریح می‌کند که پس از «نظرسنجی‌های قابل اتکا»، اکثریت ایرانیان و حتی بخشی از مخالفان رژیم از این موضوع حمایت می‌کنند، چون «استانداردهای دوگانه» را نمی‌پذیرند؛ استانداردهایی که به‌موجب آن پاکستان یا اسرائیل بمب اتم دارند، اما ایران حتی از برنامهٔ هسته‌ای غیرنظامی و صلح‌آمیز هم محروم بماند. تاج‌زاده می‌گوید اکنون معتقد است تبدیل کردن این موضوع به عرصهٔ تقابل با غرب، بی‌فایده، بسیار پرهزینه و شاید حتی ناممکن است و ایران به یک توافق هسته‌ای تازه و یک تفاهم جامع با غرب نیاز دارد.

 

لو پوئن: پس از ۷ اکتبر، آیا جمهوری اسلامی باید سیاست منطقه‌ای خود را در قبال اسرائیل و ایالات متحده تغییر دهد؟

 

از نظر تاج‌زاده، سیاست منطقه‌ای جمهوری اسلامی باید پیش از ۷ اکتبر تغییر می‌کرد؛ هم به این دلیل که اولویت به تقویت «محور مقاومت» داده شد و توسعهٔ ایران و رفاه ایرانیان به حاشیه رفت، و هم به این دلیل که در آن زمان کشور در موقعیتی به‌مراتب بهتر قرار داشت و می‌توانست در مذاکره با ایالات متحده امتیازهای بیشتری بگیرد. او می‌گوید حفظ استقلال ملی و تمامیت ارضی ایران مستلزم ورود به تقابل با ایالات متحده نیست؛ برعکس، توسعهٔ ایران به برقراری روابط کامل و متوازن با آمریکا و اروپا وابسته است. تاج‌زاده در عین حال بر یک اصل بنیادین تأکید می‌کند: هیچ کشور خارجی نباید در امور داخلی ایران دخالت کند. اما به گفتهٔ او، نابودی اسرائیل یا بیرون راندن ایالات متحده از خاورمیانه «نه مأموریت ماست و نه در توان ما».

 

لو پوئن: در نبودِ یک بدیلِ معتبر در داخل کشور در برابر جمهوری اسلامی، آیا ایرانیان محکوم‌اند منتظر مرگ رهبر عالی‌رتبه بمانند تا کمترین تغییری در ایران رخ دهد؟

 

تاج‌زاده می‌پرسد چرا باید منتظر مرگ رهبر ماند، در حالی که به گفتهٔ او، مسئلهٔ پوشش در زمان حیات او آزادتر شده و تابوی مذاکره با ایالات متحده شکسته است. او می‌گوید بهار عربی نشان داد که در عصر جهانی‌شدن و ارتباطات، می‌توان بدون بدیلِ معتبر، بدون سازمان سیاسی متمرکز و بدون ایدئولوژی واحد، با دیکتاتورها مقابله کرد و آنان را به تغییرات بزرگ واداشت یا حتی مجبورشان کرد از قدرت کنار بروند. او در برابر بسیاری از مخالفان، ترجیح می‌دهد دگرگونی‌های عمیق و فراگیر در زمان حیات آیت‌الله خامنه‌ای رخ دهد، زیرا به گفتهٔ او، این مسیر نسبت به انتظار برای مرگ، استعفا یا برکناری رهبر، تنش‌های کمتری در درون قدرت ایجاد می‌کند و شاید در جامعه نیز.

 

تاج‌زاده در ادامه می‌گوید در شرایط کنونی، این را بهترین راه برای حل بحران جانشینی می‌بیند؛ بحرانی که به گفتهٔ نویسنده به آیت‌الله خامنه‌ای مربوط است. او وضعیت امروز ایران را بسیار شبیه اتحاد شوروی در دوران برژنف توصیف می‌کند: نسل انقلاب پیر شده است و انتخاب جانشین از میان چهره‌های سالخورده، در بهترین حالت، فقط بحران را اندکی به تعویق می‌اندازد. او اضافه می‌کند که با وجود شعارهای پرطمطراق رهبر دربارهٔ جوان‌گرایی، رهبر به‌خوبی می‌داند سپردن قدرت مطلق و نامحدود برای دو یا سه دهه به‌ویژه در چنین مقطع حساسی به یک جوان کم‌تجربه، خلاف عقل سلیم است.

مصاحبه های دیگر

تحلیل سیاسی از زندان اوین درباره بحران‌های ایران

سید مصطفی تاجزده، فعال سیاسی

دکتر کمال خرازی در گفتگو درباره دیپلماسی ایران

کمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی

رئیس‌جمهور ایران در مصاحبه با رسانه آمریکایی

مسعود پزشکیان، رئیس جمهور ایران

مصاحبه با :

فعال سیاسی

عضو خبرنامه "ایران من" شوید

خبرنامه هفتگی

آخرین اخبار مهم ایران و جهان را برای شما ارسال خواهیم کرد

عضویت

آخرین اخبار ایران و جهان