سرویس خبری ایران من: در سپتامبر ۲۰۲۴، موساد یکی از پیچیدهترین عملیاتهای اطلاعاتی خود را به اجرا درآورد که به “طرح پیجر” معروف شد. این عملیات که نتیجه سالها برنامهریزی دقیق و نوآوری فنی بود، با استفاده از روشهای پیشرفته فریب و مهندسی اجتماعی، توانست ضربهای اساسی به ساختار نظامی حزبالله وارد کند.
در هفدهم سپتامبر، پس از نزدیک به یک سال درگیری فزاینده میان اسرائیل و حزبالله، سازمان جاسوسی موساد یکی از پیچیدهترین و جسورانهترین عملیاتهای فریب در تاریخ ضد جاسوسی را به اجرا درآورد – طرح پیجر، که تفسیری مدرن از اسب تروا بود.
موساد در اقدامی پیچیده، با تعبیه مواد منفجره در داخل پیجرهای معمولی، نیروهای حزبالله را به دام انداخت. اعضای این سازمان بدون آگاهی از ماهیت واقعی این دستگاهها، آنها را همراه خود حمل میکردند. نتایج این عملیات فراتر از انتظار بود؛ این اقدام نه تنها به تضعیف چشمگیر حزبالله – هدف اصلی عملیات – منجر شد، بلکه در سطحی گستردهتر، به تضعیف نفوذ ایران در منطقه و حتی سقوط حکومت اسد در سوریه نیز کمک کرد.
ما با دو مأمور ارشد بازنشسته موساد که نقشهای کلیدی در این عملیات داشتند گفتگو کردیم. برای حفظ هویتشان، توافق شد که از ماسک استفاده کنند و صدایشان تغییر داده شود. گفتگو را با «مایکل» – که نام واقعیاش نیست – آغاز کردیم.
در مورد نقش شما به عنوان افسر پرونده، لازم است بدانیم که این سِمت چه مسئولیتهایی را در بر میگیرد.؟
افسر پرونده هدایت عملیات را بر عهده دارد. او فرمانده عملیات است. این عملیات ده سال پیش آغاز شد، نه با پیجر، بلکه با تبدیل بیسیمهای دستی به سلاح. بیسیم دستی به عنوان یک سلاح عمل میکرد، درست مانند گلوله، موشک یا خمپاره.
نوآوری اصلی این پروژه، طراحی و ساخت یک سامانه انفجاری پیشرفته بود که به طور نامحسوس درون باتری بیسیم جاسازی میشد. این دستگاه انفجاری به گونهای طراحی شده بود که با هیچ روش معمول بازرسی و امنیتی قابل شناسایی نبود.
تا جایی که من متوجه شدم، این بیسیمها در جلیقههای که سربازان میپوشیدند قرار میگرفت و در جیب جاسازی میشد درست نزدیک قلب درست است؟
بله
آیا حزبالله برای سلاحی که قرار بود علیه خودشان استفاده شود، پول پرداخت کرد؟
خوشبختانه توانستیم محصول را با قیمتی مناسب به فروش برسانیم. البته این قیمتگذاری با دقت انجام شد؛ قیمت میبایست در حدی میبود که از نظر تجاری معقول به نظر برسد تا شک و تردیدی برنینگیزد.
حزبالله در مجموع شانزده هزار دستگاه بیسیم مجهز به مواد منفجره را خریداری کرد. نکته قابل توجه این است که اسرائیل این تجهیزات را به مدت یک دهه در حالت غیرفعال نگه داشت و تنها سه ماه پیش تصمیم به فعالسازی آنها گرفت.
چطور حزبالله را متقاعد کردید که این را بخرد؟
خب مشخصاً، آنها نمیدانستند که از اسرائیل خرید میکنند.
فکر میکردند از چه کسی خرید میکنند؟
سازمان ما از توانمندیهای گستردهای در زمینه تأسیس شرکتهای خارجی برخوردار است، به گونهای که هیچ ردپایی از ارتباط این شرکتها با اسرائیل باقی نمیماند. با ایجاد لایههای متعدد شرکتهای صوری و مدیریت هوشمندانه زنجیره تأمین، منافع سازمانی خود را تأمین میکنیم.
در واقع، ما معماران یک واقعیت مجازی هستیم. در نقش یک شرکت تولیدی بینالمللی، تمام جنبههای این نمایش پیچیده را طراحی و اجرا میکنیم – از نگارش سناریو گرفته تا کارگردانی و تهیهکنندگی. در این صحنه جهانی، ما هم نویسنده، هم کارگردان و هم بازیگر اصلی هستیم.
این ساختمان که مقر قدیمی موساد است، شعاری برگرفته از کتاب امثال، باب ۲۴، آیه ۶ دارد که بر اهمیت استفاده از تدبیر و فریب در جنگ تأکید میکند – مفهومی مشابه با شعار معروف سازمان سیا درباره “دود و آینه”. عملیات بیسیمها نیز دقیقاً بر همین اصل استوار بود.
محدودیت استفاده از بیسیمها این بود که تنها در زمان عملیات نظامی مورد استفاده قرار میگرفتند. به همین دلیل موساد تصمیم گرفت دستگاه دیگری را توسعه دهد که اعضای حزبالله به طور مداوم با خود حمل میکردند – پیجر.
گرچه فناوری پیجر در بیشتر نقاط جهان منسوخ شده، اما حزبالله همچنان از این دستگاه استفاده میکند. در این بخش از گزارش با گابریل صحبت میکنیم – که البته این نام مستعار است و صدای او نیز تغییر داده شده است.
گابریل و تیمش در سال ۲۰۲۲ فاز دوم عملیات را با تمرکز بر پیجرهای تلهگذاری شده آغاز کردند. تحقیقات آنها نشان داد که حزبالله پیجرهای خود را از شرکتی تایوانی به نام گلد آپولو تهیه میکند – دستگاههایی ظریف و براق که به راحتی در جیب جا میگیرند.
در پاسخ به چگونگی تبدیل این دستگاه به یک سلاح، گابریل توضیح داد که با افزایش اندک حجم پیجر، امکان جاسازی مواد منفجره فراهم شد. موساد با استفاده از نمونههای آزمایشی و دستکشهای محافظ، میزان دقیق مواد منفجره را طوری تنظیم کرد که انفجار تنها برای حامل دستگاه مهلک باشد و به افراد مجاور آسیبی نرساند.
“فشردن دکمه فقط برای حامل دستگاه مرگبار است، حتی اگر همسر یا فرزندش کنار او باشند،” گابریل توضیح داد. او تأکید کرد که این موضوع بارها مورد آزمایش قرار گرفته است.
این دستگاه عمداً ساده طراحی شده بود – بدون قابلیت ردیابی یا جمعآوری اطلاعات. تنها کارکرد آن دریافت پیام و حمل مواد منفجره بود. موساد حتی زنگهای هشدار را طوری طراحی کرد که حامل را مجبور به خارج کردن دستگاه از جیب کند – فرآیندی که طبق آزمایشها حدود هفت ثانیه طول میکشید.
چالش اصلی، متقاعد کردن حزبالله به استفاده از این پیجر بزرگتر بود.
گابریل به یاد میآورد: “وقتی نمونه را به مدیرمان نشان دادم، عصبانی شد. میگفت هیچکس حاضر به خرید دستگاهی به این بزرگی و سنگینی نیست و دستور داد طرح دیگری ارائه کنیم.
پس از دو هفته تلاش، توانستم مدیریت را متقاعد کنم که این طراحی، علیرغم ظاهر نه چندان جذابش، از ویژگیهای منحصر به فردی برخوردار است. این ویژگیها که در کمپین تبلیغاتی یوتیوب به آنها پرداخته شد، شامل مقاومت در برابر ضربه، محافظت در برابر گرد و غبار، ضد آب بودن و عمر طولانی باتری میشد.
با تولید محتوای تبلیغاتی حرفهای، از جمله ویدئوها و بروشورهای تخصصی و انتشار گسترده آنها در فضای مجازی، توانستیم این محصول را به عنوان برترین پیجر موجود در بازار معرفی کنیم.
آیا موفقیت تبلیغات آنلاین شما باعث جلب توجه خریداران دیگری هم شده بود؟
بله، درخواستهای خرید متعددی از مشتریان عمومی دریافت کردیم. البته ما این سفارشها را با تعیین قیمتهای غیرمتعارف رد میکردیم، چرا که هدف ما تنها رسیدن به یک مشتری خاص بود.
موساد برای بهرهبرداری از اعتبار تجاری گلد آپولو، یک شبکه گسترده از شرکتهای پوششی ایجاد کرد. یکی از این شرکتها در ساختمانی در مجارستان مستقر شد و این ساختار پیچیده، زمینهساز جلب اعتماد و همکاری شرکت تایوانی شد.
شرکت گلد آپولو هیچ اطلاعی از همکاری با موساد نداشت. به همین ترتیب، حزبالله نیز در جریان خرید از موساد قرار نداشت. شیوه عملیاتی ما مشابه فیلم “نمایش ترومن” بود؛ تمام جزئیات از پشت پرده توسط تیم ما مدیریت میشد. هر جنبه از این عملیات، از تجار گرفته تا بازاریابی، مهندسان و نمایشگاهها، کاملاً قانونی و عادی به نظر میرسید.
موساد برای تکمیل طرح، همان کارمند فروش زن شرکت گلد آپولو را که پیشتر با حزبالله در ارتباط بود، به خدمت گرفت. او نخستین محموله پیجرها را به عنوان یک ارتقای رایگان به حزبالله پیشنهاد داد. تا سپتامبر ۲۰۲۴، پنج هزار عضو حزبالله به این پیجرها مجهز شده بودند.
مسئله کلیدی برای اسرائیل، انتخاب زمان مناسب برای فعالسازی این بمبهای خاموش بود. نشانههایی از مشکوک شدن حزبالله به این دستگاهها دیده میشد. در نتیجه، دادی برنیع، رئیس موساد، فرمان آغاز عملیات را صادر کرد – عملیاتی که شباهت بیشتری به فیلمهای جاسوسی داشت تا واقعیت، و جهان را در شوک فرو برد.
در ساعت ۳:۳۰ بعدازظهر ۱۷ سپتامبر، پیجرها همزمان در سراسر لبنان شروع به صدا دادن کردند. دارندگان پیجرها پیامی با این مضمون دریافت کردند: “یک پیام رمزگذاری شده دارید. برای مشاهده آن، دو دکمه را همزمان فشار دهید.” این پیام در واقع منجر به انفجار دستگاه در دستان آنها میشد.
سرنوشت محتوم بود؛ چه دکمهها فشرده میشدند و چه نه، انفجار که از مرکز کنترل در اسرائیل هدایت میشد، رخ میداد.
پس از آن، آشوبی غیرقابل توصیف لبنان را فرا گرفت: انفجارهای پی در پی در خیابانها و روی موتورسیکلتها، بیمارستانهای مملو از مجروحان با آسیبهای شدید بدنی، از قطع عضو گرفته تا نابینایی و جراحات عمیق شکمی.
طبق گزارشها، اکثر انفجارها مطابق طراحی عمل کردند. تصاویر نشان میدهد که در موارد متعدد، افراد مجاور قربانی آسیبی ندیدند.
در روز بعد، موساد فاز دوم عملیات را با فعالسازی بیسیمهایی که ده سال در انتظار این لحظه بودند، آغاز کرد. برخی از این انفجارها حتی در مراسم تشییع قربانیان روز قبل رخ داد. در نهایت، این عملیات به کشته شدن حدود ۳۰ نفر، از جمله دو کودک، و مجروح شدن سه هزار نفر انجامید.
هدف اصلی این عملیات، از بین بردن نیروهای حزبالله نبود. از دیدگاه استراتژیک، مجروح کردن آنها اثر عمیقتری داشت؛ زیرا هر مجروح نیازمند منابع پزشکی، مراقبت و هزینههای مالی قابل توجه بود. اکنون، این افراد مجروح که در شهرهای لبنان تردد میکنند، نشانهای زنده از قدرت و برتری اسرائیل در منطقه هستند.
در دومین روز پس از عملیات پیجر، رهبر حزبالله، حسن نصرالله، که به سخنرانیهای پرشور معروف بود، با لحنی متفاوت ظاهر شد. شکست در چهرهاش مشهود بود. نیروهایش نیز این تغییر را احساس کردند و رهبری شکست خورده را در مقابل خود دیدند. این رویداد، نقطه عطفی در مسیر جنگ محسوب میشد.
طبق گزارشهای موجود، در زمان اجرای عملیات، تعدادی از افراد حامل پیجر در نزدیکی پناهگاه نصرالله حضور داشتند و او شخصاً شاهد لحظه سقوط آنها بود.
در ادامه عملیات، نیروی هوایی اسرائیل حملات گستردهای را در سراسر لبنان انجام داد که منجر به کشته شدن بیش از هزار نفر، عمدتاً غیرنظامی، شد. در بیست و هفتم سپتامبر، با بمباران سنگین پناهگاه نصرالله، رهبر حزبالله کشته شد. پس از دو ماه درگیری و تلفات غیرنظامی، نهایتاً جنگ با توافق آتشبس خاتمه یافت.
در پاسخ به سؤال نابودی کامل حزبالله، باید گفت که پاسخ قطعی منفی است. با این حال، ترکیب عملیات پیجر، انفجار بیسیمها و حملات نظامی اسرائیل، این سازمان را در موقعیت بسیار ضعیفی قرار داد. از هم گسیختگی زنجیره فرماندهی و تضعیف روحیه نیروها به حدی بود که آنها ناگزیر به درخواست آتشبس شدند.
شما توانستید قدرت نظامی خویش را به اثبات برسانید، اما این موفقیت چه پیامدهای اخلاقی برای اسرائیل به همراه دارد؟
بله، مسئله اعتبار اخلاقی مهم است، اما اولویت نخست، حفاظت از جان شهروندان در برابر تهدیدهای موجود است. پس از تأمین امنیت است که میتوان به مسئله اعتبار اخلاقی پرداخت.
تأثیرات این عملیات فراتر از انتظار بود. ضربه به حزبالله در لبنان و سقوط متعاقب رژیم اسد در سوریه، به تضعیف چشمگیر نفوذ منطقهای ایران منجر شد.
در ادامه گفتگو، نظر مأمور مایکل را درباره تأثیر احتمالی این عملیات بر وضعیت غزه و حماس جویا شدیم.
مایکل معتقد بود: “شکست حزبالله تأثیر عمیقی بر معادلات منطقه گذاشته است. این میتواند بر موضع حماس و مسئله گروگانها نیز اثرگذار باشد، چرا که آنها اکنون خود را در انزوای کامل میبینند.
در پاسخ به این پرسش که آیا این نوع عملیات را میتوان جنگ روانی نامید، به نمونهای اشاره شد: روز پس از انفجارها، مردم لبنان از روشن کردن وسایل برقی خود هراس داشتند، نشانهای آشکار از تأثیر روانی عمیق این عملیات.
هدف ما ایجاد احساس آسیبپذیری در دشمن بود. اگرچه نمیتوانیم از تاکتیک پیجرها دوباره استفاده کنیم، اما راهکارهای جدیدی در دست توسعه داریم. این عدم قطعیت، بخشی از استراتژی ماست.
یک تحلیلگر لبنانی در ارزیابی وضعیت جدید منطقه تأکید کرد که قدرت و نفوذ ایران به طور چشمگیری کاهش یافته است.