سرویس خبری ایران من: در دنیای مذهبی قرن بیست و یکم، کلیسای کاتولیک دوران پرچالشی را تجربه میکند. رسواییهای جنسی، مشکلات مالی، و افول محبوبیت دین، همگی بر این نهاد کهن فشار آوردهاند. در چنین شرایطی، انتخاب پاپ فرانسیس در سال ۲۰۱۳ نقطه عطفی در تاریخ کلیسای کاتولیک محسوب میشود. او با رویکردی متفاوت، سعی در بازگرداندن اعتبار اخلاقی و معنوی کلیسا و هدایت آن به سمت خدمت به محرومان داشته است. این متن، داستان مردی است که از حاشیههای آمریکای جنوبی به قلب واتیکان آمد تا با فروتنی و سادگی، چهرهای تازه از رهبری دینی را به جهان نشان دهد.
در مارس ۲۰۱۳، کلیسای کاتولیک با یکی از عمیقترین بحرانهای تاریخ خود روبهرو بود. افشاگریهای گسترده درباره سوءاستفاده جنسی کشیشان در نقاط مختلف جهان، اعتبار اخلاقی کلیسا را به شدت زیر سوال برده بود. در قلب واتیکان، مقامات اروپایی مبارزه با پولشویی نیز فشارهای فزایندهای برای شفافسازی مالی بر این نهاد مذهبی وارد میکردند. در حالی که جایگاه اجتماعی و معنوی کلیسا متزلزل شده بود، سکولاریسم رو به گسترش و محبوبیت دین در حال افول بود.
در چنین شرایط بحرانی، ناگهان خلأی در رأس کلیسا شکل گرفت. در یازدهم فوریه همان سال، پاپ بندیکت شانزدهم با تصمیمی بیسابقه در هفت قرن گذشته، از سمت خود کنارهگیری کرد؛ اقدامی که جهان را در شوک فرو برد.
تنها یک ماه بعد، ۱۱۵ کاردینال از سراسر جهان در واتیکان گرد آمدند تا رهبر جدید کلیسای کاتولیک را انتخاب کنند. در این جمع، اسقف اعظم آرژانتینی، خورخه ماریو برگولیو، در یک سخنرانی چهار دقیقهای توانست مسیر رایگیری را تغییر دهد. او گفت کلیسا به رهبری نیاز دارد که آن را از انزوا بیرون آورد و به سمت حاشیهها—نهفقط جغرافیایی، بلکه انسانی و اجتماعی—هدایت کند.
و انتخاب کاردینالها، همین مرد بود: برگولیو، نخستین پاپی که از جهان جنوب برخاست. انتخاب او نهتنها از نظر جغرافیایی، بلکه از نظر معنوی هم معنایی تازه داشت؛ مردی که به جای القاب پرزرق و برق، نام «فرانسیس» را برگزید—یادآور قدیسی از آسیزی که به تواضع، خدمت و توجه به فقرا شناخته میشد.
در اولین حضور عمومیاش، پاپ فرانسیس با لباسی ساده و سفید بر ایوان کلیسای سنت پیتر ظاهر شد و برخلاف سنت، از پوشیدن رداهای مخملی قرمز رنگ و باشکوه امتناع کرد. این ظاهر ساده، پیام روشنی داشت: آغاز دورانی تازه. او با شوخطبعی گفت که کاردینالها برای یافتن او، تا «انتهای زمین» رفتهاند—اشارهای به زادگاهش در آمریکای جنوبی.
از کشیش ساده تا رهبر کلیسای جهانی: زندگینامه برگولیو
خورخه ماریو برگولیو در ۱۷ دسامبر ۱۹۳۶ در بوئنوس آیرس به دنیا آمد؛ نخستین فرزند از پنج فرزند خانوادهای با ریشههای مهاجرتی. پدرش مهاجری ایتالیایی بود و مادرش نیز اصالت ایتالیایی داشت. اما این مادربزرگش، نونا روزا، بود که بیشترین تأثیر را بر زندگی معنوی او گذاشت—زنی مذهبی که برگولیو را با دعا و آموزههای اجتماعی کلیسا آشنا کرد، آموزههایی که بر حمایت از کارگران و عدالت اقتصادی تأکید داشت.
پیش از آنکه وارد حوزه علمیه شود، برگولیو در مشاغل مختلفی مانند سرایداری، نگهبانی و تکنسین آزمایشگاه شیمی کار کرد. اما آنچه او را به کلیسا کشاند، روحیه تبلیغی فرقه یسوعی بود—شاخهای از کاتولیسیسم که به فعالیتهای اجتماعی، تعلیم و خدمت در مناطق محروم معروف است. او در سال ۱۹۵۸ به انجمن عیسی پیوست و بعدها اعتراف کرد که علاقهاش به کشیشی از دوازدهسالگی در او جوانه زده بود.
در ۳۶ سالگی، برگولیو به بالاترین مقام یسوعیان آرژانتین رسید. از ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۹، رهبری این فرقه را در آرژانتین و کشور همسایه اروگوئه بهعهده داشت. اما این موفقیت، بهایی داشت. شیوهی سختگیرانه، اقتدارگرایانه و تا حدی لجوجانهی او در رهبری باعث شد بسیاری از همکارانش با او زاویه پیدا کنند. برگولیو اغلب در تقابل با الهیدانان و دیگر کشیشان قرار میگرفت و منتقدانش را کنار میزد. همین باعث شد که در نهایت رهبری فرقه از او سلب شود.
او به کوردوبا، شهری در ۴۰۰ مایلی بوئنوس آیرس، منتقل شد؛ تبعیدی غیررسمی که تبدیل شد به فرصتی برای بازسازی درونی. سالها در سکوت، به اعتراف گرفتن، خدمت به فقرا و مطالعه گذشت—مطالعهای عمیق از تاریخ پاپها و کلیسا که نگاه او را دگرگون کرد. برگولیو در این دوره آموخت که رسالت کشیشی، و حتی پاپی، باید بر پایه خدمت باشد نه قدرت.
پس از این دوره، او بار دیگر وارد ساختار کلیسایی شد و روابطی تازه با رهبران کلیسای آرژانتین، از جمله اسقف اعظم وقت بوئنوس آیرس، برقرار کرد.
در سال ۱۹۹۲، برگولیو به عنوان اسقف کمکی بوئنوس آیرس منصوب شد و کمی بعد، در سال ۱۹۹۸، به مقام اسقف اعظم این شهر رسید. با وجود ارتقاء مقام، سبک زندگیاش تغییری نکرد. بهجای اقامت در کاخ اسقف اعظم، آپارتمانی ساده را برای زندگی انتخاب کرد و مانند گذشته با اتوبوس عمومی در شهر رفتوآمد میکرد. حتی پس از آنکه در سال ۲۰۰۱ به مقام کاردینالی رسید—عنوانی که بسیاری آن را «شاهزادگی کلیسا» مینامند—ترجیح داد بیشتر در محلههای فقیرنشین حضور داشته باشد تا در کلیساهای مجلل مرکز شهر.
در آستانه ۷۵ سالگی، که سن بازنشستگی رسمی اسقفهاست، برگولیو مشتاق بود تا کنارهگیری کند و باقی عمرش را وقف فقرا کند. اما ناگهان پاپ بندیکت شانزدهم تصمیمی گرفت که همهچیز را تغییر داد: استعفا از مقام پاپی.
کلیسایی برای فقرا و محرومان: دیدگاههای اجتماعی و انسانی
روزهای آغازین پاپ فرانسیس، با پیامهای روشن و نشانههایی نمادین همراه بود. تنها چند روز پس از انتخابش، با بیش از ۵۰۰۰ خبرنگار از سراسر جهان دیدار کرد و گفت رؤیایش «کلیسایی فقیر برای فقرا»ست. در مراسم تحلیف، که با حضور رهبران بسیاری از کشورهای جهان برگزار شد، گفت رهبران کلیسا باید حافظان تمام مخلوقات خدا باشند—نه فقط انسان، بلکه کل آفرینش.
نخستین سفر خارجی او به جزیره کوچک لامپدوسا در جنوب ایتالیا بود، جایی که هزاران مهاجر جانشان را در مسیر عبور از مدیترانه از دست داده بودند. فرانسیس حلقهای گل به دریا انداخت تا یاد آن قربانیان را گرامی بدارد و در سخنانی پرشور، از «جهانیسازی بیتفاوتی» انتقاد کرد—جهانی که نسبت به رنج مهاجران کور شده بود.
مسئله مهاجرت خیلی زود به یکی از محورهای اصلی پاپی فرانسیس تبدیل شد؛ موضوعی که او را وارد مجادلههای سیاسی با چهرههایی مانند دونالد ترامپ، ماتئو سالوینی و ویکتور اوربان کرد.
در دسامبر ۲۰۲۱، در سفر به قبرس، پاپ شرایط مهاجران و پناهندگان را با اردوگاههای کار اجباری مقایسه کرد. او گفت مردم درباره فجایع نازیها و گولاگهای استالین مطالعه میکنند و میپرسند چگونه ممکن است چنین چیزی رخ داده باشد، در حالی که «همین حالا» هم فجایعی در حال وقوع است.
در سال ۲۰۱۵، پاپ فرانسیس سندی تاریخی درباره بحران تغییرات اقلیمی منتشر کرد و آن را «یکی از بزرگترین چالشهای بشر» خواند. او در این سند با صراحت از سرمایهداری افسارگسیخته انتقاد کرد؛ سرمایهداریای که به گفته او هم سیاره زمین را نابود میکند و هم فقرا را قربانی میسازد. زمانی که رهبران جهان در همان سال در پاریس برای توافقنامه اقلیمی گرد هم آمدند، صدای پاپ برای بسیاری از دولتها مشوقی بود تا پای توافق را امضا کنند.
برخلاف پاپهای پیشین که تمرکزشان بیشتر بر اروپا بود، فرانسیس بر ایجاد «فرهنگ ملاقات» با دیگر ادیان، بهویژه اسلام، تأکید کرد. در سال ۲۰۱۹، در سفر به امارات متحده عربی، او نخستین پاپی شد که در شبهجزیره عربستان مراسم عشای ربانی را برگزار کرد. در آنجا، همراه با شیخ احمد الطیب، امام الازهر، سند «برادری انسانی» را امضا کرد؛ بیانیهای در دفاع از همزیستی مسالمتآمیز ادیان.
در سال ۲۰۲۱، در اوج همهگیری کرونا، پاپ به عراق سفر کرد و با آیتالله علی سیستانی، مرجع عالیرتبه شیعه، دیدار کرد—سفری تاریخی که با پیام صلح، محکومیت افراطگرایی و دعوت به گفتوگو همراه بود. او گفت: «خصومت و خشونت از دل ایمان زاده نمیشوند؛ آنها خیانت به ایمان هستند.»
چالشها و میراث: بین اصلاحات و مقاومتها
با وجود وجهه صلحطلب و مردمیاش، پاپ فرانسیس از همان ابتدا با مقاومتهایی در درون کلیسا روبهرو شد. تنها شش ماه پس از انتخابش، در مصاحبهای جنجالی گفت کلیسا نباید بیش از اندازه بر مسائلی مانند سقط جنین و ازدواج همجنسگرایان تمرکز کند. این سخنان شوک بزرگی برای محافل محافظهکار کلیسا بود.
هرچند از نظر الهیاتی همچنان محافظهکار باقی مانده—از جمله مخالفت شدیدش با سقط جنین و انتقادش از جنبشهای جنسیتی بهعنوان «استعمار ایدئولوژیک»—اما تصمیمات جسورانهاش نظیر اجازه به کشیشان برای برکت دادن به پیوندهای همجنسگرایانه، اعلام مجازات اعدام به عنوان عملی «غیرقابل قبول»، و باز کردن مراسم عشای ربانی برای کاتولیکهای طلاقگرفته، خشم گروهی از رهبران کلیسا را برانگیخت.
یکی از بزرگترین چالشهای دوران پاپی او، رسوایی گسترده سوءاستفاده جنسی کشیشان بود. در سال ۲۰۱۸، فرانسیس از اسقف متهم در شیلی دفاع کرد و اتهامات قربانیان را «افترا» خواند. اما پس از موج شدید انتقادات، موضعش را تغییر داد و اذعان کرد که «من هم بخشی از مشکل بودم».
یک سال بعد، او اجلاس جهانی بیسابقهای در واتیکان برگزار کرد و رهبران اسقفی سراسر جهان را برای مقابله با سوءاستفادههای جنسی و مخفیکاریهای مرتبط گرد آورد. هرچند استانداردهای حقوقی جدیدی وضع شد، اما بسیاری معتقدند برخورد کلیسا با این مسئله هنوز ناکافی و نارسا باقی مانده است.
فرانسیس، پاپی که به نام قدیسی فروتن نامگذاری شد، مأموریتی داشت که بازسازی کلیسا بود—نه با قدرتنمایی، بلکه با تواضع. او از کاخهای باشکوه گذشت، کیف دستیاش را خودش حمل کرد، و تلاش کرد کلیسا را به جایگاه اخلاقیاش بازگرداند.
اما اصلاحات او هنوز ناتمام است. با بالا رفتن سن و افزایش زمزمهها درباره انتخاب جانشین، کاردینالها بار دیگر در آستانه تصمیمی مهم قرار گرفتهاند: آیا در مسیر پاپ فرانسیس پیش خواهند رفت، یا راهی تازه خواهند گشود؟